ارضا شدن با پای دختر خاله

سلام من مجیدم و این داستان که میخوام تعریف کنم کاملا واقعیه
من ار بچگی مثل همه کسایی که فتیش پا دارن عاشق پا بودم و تو اولین فرصت به پاهای خانوما دست میزدم یا نگاهشون میکردم.
اون موقع ها چون بچه بودم خاله بزرگم میذاشت که با پاهاش بازی کنم و خیلی به دلم راه میومد اما رفته رفته با بیشتر شدن سنم هم اون دیگه اجازه اون کار و نمی‌داد هم من دیگه علاقه ای به پاهای پیرش نداشتم پس بیخیالش شدم و کم کم به پاهای دخترش نازنین علاقه مند شدم.
نازنین یه دختر با قد متوسط و هیکل معمولی پاهای نسبتا جذابیه و با اینکه چند سالی از من بزرگتره اما خیلی با هم صمیمی و راحتیم.
دیگه میرم سراغ اصل داستان،یه سال که برای عید رفته بودیم شیراز همه توی یه سوئیت کنار هم میخوابیدیم من چون دنبال یه راهی برای رسیدن به پاهای دختر خاله ام بودم با تلاش فراوان جام کنار اون تنظیم کردم جوری که صورتم درست جلوی پاهاش بود.
توی چند شب اول به خاطر ترس زیاد اقدامی نمیکردم یا اگه میخواستم کاری کنم اون بیدار میشد و جلوم و می‌گرفت اما زیاد به روم نمی‌آورد تا اینکه شب آخر فرا رسید و منم با خودم گفتم اگه الان انجامش ندم دیگه هیچوقت نمیتونم و دل زدم به دریا.
منتظر موندم تا همه بخوابن و خواب نازنین هم سنگین بشه تا اقدام کنم و وقتی که این اتفاق افتاد با احتیاط زیاد پتو رو از روی پاش کنار زدم و کف پای سفیدشو دیدم و از اونجایی که من کف پار و خیلی بیشتر از روی پا دوست دارم انگار دنیارو بهم داده بودن.
خیلی با احتیاط پاشو بو می‌کشیدیم که یه بوی شگفت انگیز میداد کم کم به علت حشارت جرعتمم بیشتر شد و شروع کردم بوسیدن پاهاش از پاشنه تا شصت پا و آنقدر بهم لذت داد که بدون اینکه حتی به کیرم دست بزنم آبم اومد توی شرتم و از بوسیدن پاهاش دست کشیدم .
بعد از اینکه خودم و تو دستشویی تمیز کردم و برگشتم خواستم بخوابم که دوباره حشری شدم و حیفم اومد که این فرصت و از دست بدم واسه همین دوباره دست به کار شدم .
اما ایندفعه به بوسیدن اکتفا نکردم و شروع کردم لیسیدن پاهاش که استرس بیشتری داشت چون ممکن بود بیدارش کنه اما در کمال تعجب ذره ای تکون نخورد و من بیشتر ادامه دادم به لیسیدن و خوردن پاهاش و با مطمئن شدن از اینکه قرار نیست حالا حالا ها بیدار شه یه دستمم از رو شرت گذاشتم روی کونش و داشتم نهایت لذت و می‌بردم که برای بار دوم ارضا شدم و این دومین باری بود که با پاهای یه زن ارضا میشدم.
اون استرسش به نظرم خودم یکی از لذت هاشه که هیجانشو بالا می‌بره و آدم به اوج لذت میرسونه که بعد از اون من با پاهای دیگه هم تجربه کردم که اگه دوست داشتید اونا رو هم براتون مینویسم.
ممنون که تا آخرش خوندید.

نوشته: مجید