داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

خاطره ای که دختر داییم برام گفت

خب من اسمارو عوض میکنم
بعد جوری توصیف میکنم ک مثلا منم
یعنی در حالت گوینده
که اون هست توضیح میدم
اسم عسل
یه دوست پسر دارع هزار بار عکسشو دیدم
والا کیریه هم اخلاقش هم خودش
این عسل خانوم ما بدجور حشریه
اما بروی خودش نمیارع
بهم گفت دوست پسرشو با دوستش اشنا کردع
دیگه رل معمولی بودن
اما این نازی خانوم فضولیش گل میکنع
میگه عسل تاحالا سکس کردین
بعد از یکم بد بیرا گفتن به نازی جون میگه نه
نازی میگع چرا دیوته
اینارو خودم جا زدم😅اخه نمیدونم چی گفت بعضی جاهاش علامت میزنم یعنی از خودم در میارم
“خب چرا باهاش سکس نمیکنی اخ جنده خوبی میشی خخ”
خب من دوس دارم باهاش سکس کنم اما خب نمیشه
چرا؟
چون خیلیییییی خجالت میکشم تازه باید اون بیاد سمت من
والا من اونی دیدم گاو بود
مثلا این عسل رو مث خاهرش میدونست انگار
یجوری باهاش حرف میزد انگار ابجیش یوده😂
خب بسه حاشیه
بعد این نازی کصخل میره به عسل میگه مربا جون شماره دوستتو میدی
میگخ کی
میگه رلتو میگم نفهم

اونم خب رفیق ۶هستن میگه اوک میده
ولی این کصمغز میره پیویش و 😂🤦‍♀️راجب سکس با عسل میگه
اونم اول جا میخوره
بعد نشون میده اب زیر کاه هیتش🤣🤣🤣
میگه از چیا خوشش میا این حرفا
اونم میگه یجا تنها بودین بمالش اونم وا میره
حالا از اونجایی این اق پسر بچه مایه داره
چند تا خونه دارن
و یکیو دودرع میکنه
خب وقتی میگه بیا خونمون
نازی میگه نمیتونم اینا
بعد با من راجب دوس پسرش حرف میزنه
و از اون موقعه من میفهمم رل داره
میگه یکاری کن اجازه بدن
حالا با ۱۸۲۸۳۷۴۷بدبختی زن عمو ترنج رو راضی میکنیم که چی بزارع بریم بیرون
دلییلمونم بریم خونه ثمانه دوست من واسع عربی
سمانه هم ک وجود نداره اصلا😁
حالا حل شد این دخی جون میره و منم جا میزنم نمیرم
بعد از چند هفته عسل خانوم تازه برام میگه چی شده
خب میگه یکم باهم بازی کردن بعدش عسل که میدونسته جریان چیه گفته تخت دارین
پسره هم میبرش تو تخت دزاز میکشن یکم کصشر ک نمیدونم چی بود میگن
خب این عسل جانو بغل میکنه اونم کلا وا میره😁😂🤣
بعد عسل گفت از عقب بغلش کرده
ن اشتباه شد
همون حالتی
بغلش کرده
پاشو تو پاش جا داده
اون یکم مثلا تعجب بازی دراورده که این پسره تخمی گفته اجازه هست بوست کنم
بعد خب مربا هم وا داده خودش گفته بفرما
اونم لبشو گرفته و حسابی مک زده
خب بفیشو من چون نمیدونم طبق نظر و تصور خودم میگم
فقط بهج گفت کصشو مالیده بعد از رو شرت خورده براش
در حالی ک لب میگرفتن کصش مالیده
اونم بلد نبود چجوری آه بکشه
ناموصا اینو بهم گقت
😁🤣
دیگه هیچ چون من نبودم تا اینجاش میدونم😁فش ندین اوکی
از داستانی های سایت های دیگه کپی میکنم مینویسم براتون
چون این یه اتفاق تو زندگی ما عجیب غریب ترین چیز بوده😀😂
حتی من ک باور نکردم واقعا خورده باشه

نوشته: شیوا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها