داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

چطور مامی برام نمره قبولی گرفت

سلام سال سوم راهنمايي بودم كه همه نمراتم عالي بود بجز انشا به همين خاطر معلم انشا مون كه يك مرد ٤٥ ساله قد بلند هيكلي بيشتر شبيه قصابا بود به من گفت با يد پدر يا مادرت و بيان مدرسه با هاشون در مورد نمرات ضعيف تو صحبت كنم وگرنه امسال به خاطر نموه قبولي نمي گيري خلاصه شب به مامانم گفتم اونم كلي ناراحت شدو گفت فردا اخر وقت ميام چون مامانم كارمند يك شركت بود اون روز اقاي مفيدي معلم انشا زنگ اخر كلاس ما بود بعد از اين زنگ خورد بهش گفتم مامانم داره مياد بعد از تقريبا يك ربع ديدم مامانم اومد و اوردمش دم كلاسمون ديگه همه بچها رفته بودن و مدرسه خلوت شده بود مامانم با مانتو شلوار سرمه اي كه كون گندشو بزرگ تر نشون ميداد مغنعه مشكي در زد رفتيم تو مامانم روي صندلي نشست جلوي اقاي مفيدي و ازش وضعيت درسي منو پرسيد و اقاي مفيدي هم كه يك ادم عصبي بود با عصبانيت از من بد مي گفت هر چي هم كه مامانم از خواهش كرد نمره قبولي بده اون قبول نمي كرد تا ديدم مامانم پا شو انداخت رو هم شلوارش يكم رفت بالا يك جوراب مشكي نازك كوتاه تا مچش پاش بود و شلوارش كه رفته بود بالا ساق سفيدش اندازه يك وجب معلوم شد اقاي مفيدي هم داشت زير چشمي پاي مامانو ديد ميزد مامان هم با ناز خواهش مي كرد تو رو خدا نمره قبولي بدين اقاي زماني هم بك چشش به پاي مامان بود يك چشش به سينه ٨٥ مامان كه از زير مانتو هم معلوم بود بعد رو به من كرد گفت تو برو تو حياط منتظر باش صدات كنم مي خوام در مورد نمرات با مامانت حرف بزنم منم رفتم رفتم بيرون تو راهرو يك حس شهوت اميخته با فضولي داشتم تا وسطاي راهرو رفتم اما يواشكي طوري كه صداي پام نياد اومدم دم كلاسمون از سوراخ كليد تو رو نگاه كردم ديدم مامانم داره مي گه تو رو خدا ارش پسر خوبي همه درساش نمرش عالي ولي اقاي مفيدي قبول نمي كنه تو همين حال مامانم يواش دكمه بالاي مانتوش باز كرد مغنه اش و داد بالاتر چاك سينه شو انداخت بيرون اقاي مفيدي كه داشت با چشم سينهاشو مي خورد بلند شد اومد سمت مامان دستشو كرد تو سينه مامانم و گفت چشم هر چي شما بخواين بعد زيپ شلوارشو باز كرد كيرشو در اورد خيلي كلفت و گنده بود مامانم يك خورده واسش ساك زد بعد مامانم بلند شد شلوارشو كشيد پايين يك شرت قرمز پاش بود اقاي مفيدي سرشو گذاشت لاي كون مامانم يك كم از رو شرت ليس زد بعد يكهو شرتش و كشيد پايين گوشه شرت مامانم پاره شد اونم مثل وحشيا كيرشو كرد تو كس مامانم هنوز ٥ دقيقه نشده بود كه كيرشو در اورد ابشو ريخت. روكون مامان من هم دوباره اروم رفتم تو حياط و مامانم بعد يك خورده ديگه اومد گفت بالاخره راضي شد نمره قبوليو داد ام تو هم بايد بيشتر سعي بكني بعد رفتيم خونه تا رسيديم مامان رفت حموم و ديدم شرتش كه پاره شده بود لاي روزنامه پيچيد انداخت دور تا بابام نفهمه شرتش واسه چي پاره شده

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها