داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

تقریبا بهم تجاوز شد

سلام خدمت دوستان انجمن کیر تو کس این خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به تابستون سال ۹۳ هستش در ضمن باید بگم این خاطره گیه پس دوستانی که گی دوست ندارن نخونن که بعدا بخوان فحش بدن
خلاصه میرم سر اصل مطلب من قبل از این ماجرا سکس داشتم و کون داده بودم ولی فقط به یه نفر که هنوزم باهاشم و از این ماجرا چیزی نمیدونه چون که برعکس بعضیا من دوس ندارم با ده نفر باشم
داشتم میگفتم تازه از دانشگاه برگشته بودم و ۲۱ سالم بود همین رفیقم که میگم باهاش رابطه دارم بهم گفت که بیا باهم بریم توی فست فود باهم مشغول کار بشیم منم قبول کردم وقتی که رفتیم اونجا برای استخدام صاحب فست فودی گفت که فقط یه نفر کمک آشپز نیاز داره منم تجربه ای توی این زمینه نداشتم برای همین دوستم که اسمشو میزاریم محمد اونجا مشغول کار شد ولی برای منم یه جای دیگه یه کار پیدا کرد که بازم یه فست فود بود و سالندار میخواست خلاصه اونجا مشغول کار شدم روزای اول خوب بود همه چیز عادی میگذشت که کم کم متوجه نگاهای برادر صاحب رستوران که اسمش علی بود شدم که یه پسر ۲۶ ی
ا ۲۷ ساله بود با هیکل عادی ولی من زیاد اهمیت نمیدادم من اونموقع خیلی به خودم میرسیدم موهامو مدل فشن اتو میزدم همیشه ماسک صورت میذاشتم برای پوستم
خلاصه توی دو ماه که اونجا مشغول کار بودم اتفاق خاصی نیوفتاد و من به خاطر مشکلی که برام پیش اومده بود دیگه نمیخواستم برم شب قبل از روز آخر برادرم بهم گفت که امشب موتورتو احتیاج دارم منم بهش موتورو دادم شب موقع برگشتن
هرچی به دوستم زنگ میزدم جواب نمیداد خواستم آژانس بگیرم که علی بهم گفت صبر کن من میرسونمت اول نمیخواستم قبول کنم ولی بعدش یکم اصرار کرد منم قبول کردم خلاصه اینکه سوار ماشین شدیم که بهم گفت اول بریم در خونمون یه چیزی بردارم بعدش
میرسونمت منم که اصلا تو این فکر نبودم که چه نقشه برام داره قبول کردم رفت داخل خونه و چند لحظه بعدش برگشت به من گفت که برادرش یادش رفته غذای سگارو بده بریم به سگا غذا بدیم برگردیم ولی من پیاده شدم و بهش گفتم که من پیاده میرم خودش تنها بره ولی
دوباره علی اصرار کرد که بیا بشین خیلی طول نمیکشه و نزدیکه منم چون دیدم نصفه شبه و نمیتونم پیاده برم خونه دوباره سوار شدم باهم رفتیم توی جاده اول شهر یه ساختمون بود که شبیه مجتمع آموزشی بود کنارش هم یه در بود که صدای سگ از داخلش میومد رفتیم داخل مجمع و
علی بهم گفت تو بمون من میرم غذای سگا رو میدم برمیگردم من رفتم داخل ساختمون اون رفت بیرون و یکم بعدش با یه شوکر توی دستش برگشت تازه اونجا بود که متوجه اصل ماجرا شدم (الان چندتا از دوستان عزیز میان کامنت میزارن که چقدر کسخلی و از این حرفا باید بگم خدمتتون که
من کسخل نیستم فقط از اونجایی که فهمیده بودم این علی آقا دوس دختر داره فکرشو نمیکردم بخواد منو بکنه) اومدم سمتم و بهم گفت لباسامو دربیارم اون لحظه اینقدر ترسیده بودم که صدای ضربان قلبمو میشنیدم به هرحال به زور شوکر و تهدید لباسامو در آوردم خودشم کمکم لباسشو در آورد
فقط شرتشو گذاشت پاش منم شرتمو در نیاوردم اومد جلوم ایستاد و گفت بخورش منم اول دوس نداشتم براش بخورم ولی بعدش شروع کردم به خوردن داشتم براش میخوردم که متوجه شدم کیرش از اونچیزی که موقع خواب نشون میده خیلی کلفت تره باور کنید طولش حدود ۲۰ سانت و کلفتیش به اندازه قوطی رانی بود
هیچ دلیلی برای دروغ گفتن ندارم دیگه همه کیرش تو دهنم جا نمیشد تا نصفشو به زور میخوردم درحال ساک زدن بودم که با خودم گفتم شاید بتونم شوکرشو بردارم آخه گذاشته بودش رو میز همینکارو هم کردم ولی چون ضامن داشت قبل از اینکه بتونم کاری کنم از دستم گرفتش و دوتا سیلی محکم بهم زد
بعدش بهم گفت میخواستم آروم باهات رفتار کنم ولی دیگه التماس هم بکنی فایده نداره و شرتمو درآورد تف زد به سوراخم و شروع کرد به فشار دادن ولی چون کیرش خیلی کلفت بود اصلا داخلم نمیرفت یه لحضه از روم بلند شد تهدیدم کرد که تکون نخورم یکم بعدش با یه وازلین برگشت زد به کیرش دوباره شروع کردم فشار دادن
ولی من خودم سفت گرفته بودم که یه نشگون از کونم گرفت منم یکم شل شدم و اون درجا نصف کیرشو هل داد توی کونم جلوی چشمام سیاهی رفت جیغم رفت هوا ولی بی فایده بود علی شروع کرد به تلمبه زدن منم شروع کردم به گریه کردن یکم که گذشت چون من دستشویی نرفته بودم کیرش کثیف شد و درش آورد عصبانی شد بهم گفت سریع برم خودم بشورم
منم مثل یه بچه حرف گوش بلند شدم و به زحمت رفتم دستشویی ولی به محض اینکه آبو باز کردم و ریختم به خودم مثل فنر پریدم رو هوا خیلی سوزش شدیدی داشتم خلاصه به هر زحمتی بود خودمو تمیز کردم و اومدم بیرون علی هم رفت کیرشو شست اومد جلوم تا دوباره براش ساک بزنم منم همینکارو کردم وقتی دوباره کیرش راست شد
منو دمر خوابوند روی زمین که قالی پهن کرده بودن و تف زد به کونم و شروع فشار دادن بهش گفتم وازلین بزن ولی قبول نکرد اینقدر فشار داد تا بالاخره دوباره کیرش رفت داخل ایندفعه دردش کمتر بود ولی سوزش داشت شروع کرد به تلمبه زدن اینقدر محکم تلمبه میزد که حس میکردم دارم پاره میشم که البته همینطورم بود نزدیک به ده دقیقه تلمبه زد بعدش منو به بغل خوابوند دوباره شروع کرد به تلمبه زدن یکم تو این حالت کرد
بعدش براش قمبل کردم به چند روش مختلف نزدیک به یه ساعت منو کرد نمیدونم چی خورده بود خودش که میگفت کلا کمرش سفته به هرحال بعد از حدودا یه ساعت پاهامو هفتی کرد من که جونی نداشتم سوراخم باز مونده کیرشو نگه داشت توی کونم تف زد کف دستش و شروع کرد برام جلق زدن اولش ازدرد حتی کیرم بلند هم نمیشد ولی کمکم کیرم راست شد واسه همین سوراخم یکم تنگتر شد دوباره شروع کرد آروم تلمبه زدن که دوباره درد گرفت
ولی هنوز داشت برام جلق میزد اینقدر برام جلق زد تا آبم اومد وقتی ارضا شدم دیگه اون حس دادنو نداشتم یه جورایی دیگه اون لذتو نمیبردم علی هم اینو میدونست و عمدا این کارو کرده بود پاهامو محکم گرفت تو ی دستاش و شروع کرد به تلمبه زدن دیگه واقعا نمیتونستم تحمل کنم یکم تلمبه زد بعد هردوتا پامو گذاشت بغل و از بغل دقیقا مثل فیلمای سوپر شروع کرد تلمبه زدم که حس کردم کیرش داره بزرگتر میشه و تمام آبشو توی کونم خالی کرد
و همونجور خوابید کنارم نگاهی به ساعت انداختم ساعت ۳ شده بود سریع بهش گفتم بیا منو برسون خونه بلند شد و لباساشو پوشید منم رفتم دستشویی که خودم خالی کنم به محض اینکه نشستم آب و خون باهم بیرون اومد خیلی ترسیده بودم اومدم بیرون به حالت قهر و عصبی بهش گفتم کونم خونی شده علی هم به جای اینکه ناراحت بشه گفت اشکال نداره واسه شبای دیگه راحتی اومدم بهش بگم عمرا شب دیگه بیام پیشت که گفت اینجا دوربین داره فیلمت ضبط شده
البته بعدا فهمیدم الکی بوده منو رسوند خونه و بهم گفت فردا شب آماده باش رفتم خونه از خستگی درجا خوابم برد البته دمر چون کونم حسابی زخم شده بود
فردا شبش هم بازم رفتیم اونجا ولی این دفعه هرکاری کردم آبش نیومد بعد از یکساعت بیخیالش شد و اومدیم خونه . من دیگه نرفتم اونجا کار کنم ولی هنوزم بیشتر وقتا هوس کیرشو میکنم ولی چون بداخلاق بود و خشن توی سکس دوس ندارم برم پیشش

نوشته: Hasan_hs73

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها