سلام من اسمم امیر هستش و این داستان که مینویسم گی هستش دوس ندارین نخونین
از خودم بگم الان ۲۱ یه پسر تپل و سفیدم بدنم موئه یک شکم دارم با کون برجسته و رونای درشت قد ۱۸۰ وزن ۸۵
من اصلا تو فاز گی و این چیزا نبودم تا قبل این ماجرا که سه سال پیش برام اتفاق افتاد
ما سالی دو سه بار میرفتیم خونه پدربزرگم تو شمال اونجا یه خاله دارم که باهاشون زندگی میکنه و یه پسر داره هم سن و تقریبا هم هیکل منه ولی سبزه ست…اسمش رضاست
یه خونه روستایی بزرگ که همیشه منو پسرخالم شبا تو یه اتاق میخوابیدیم (ولی اصلا تا اون موقع کاری نداشتیم با هم) تعداد اتاقاش خیلی زیاد بود اونجا…
یادمه رضا تازه گوشی خریده بود و یه رم پر از فیلم سوپر گرفته بود از دوستش گفت میای ببینیم من تا اون موقع ندیده بودم خلاصه یکی دوتا گذاشت و دیدیم خیلی حال عجیبی داشتم یادمه دستم روی بازوی رضا بود و داشتم میدیدم اصلا قلبم تند تند میزد نمیدونم چم شده بود رضا گفت کیرم مثل سنگ شده پسر تو چی گفتم منم نا خود اگاه اصلا بدون اینکه بفهمم چیکار میکنم دستمو گذاشتم روی کیرش گفتم ببینم…
گفتم اره ها واسه منم همینطوریه ولی اون دست نزد اخه اولین بار بود همچین کاری میکردیم در کل اون خجالتی تر بود…نمیدونم چرا دوس داشتم همونجا بیفته رومو بدجور منو بگاد ولی نمیتونستم بگم…
دستمو ور نمیداشتم میخاستم یه کاری بکنه ولی نمیکرد خودمو زدم به پررویی و کردم دستمو توی شورتش با کیرش بازی میکردم ولی اون هیچی نمیگفت و فیلمشو میدید…
دو سه دقیقه ای گذشت و بازم هیچکاری نکرد…دیگه بیخیال شدم گفتم من خوابیدم پشتمو کردم بهش کونمو دادم سمتش…
انگار تو ذوقش خورده بود چند دقیقه ای حرکتی بینمون رد و بدل نشد تا اینکه دستشو رو کونم حس کردم…باورم نمیشد فکرشم نمیکردم قلبم دوباره داشت تند تند میزد کونمو براش دادم عقب تر فهمیده بود بیدارم ولی چیزی نمیگفت…یکم که گذشت شلوارمو داد تا زیر کونم پایین شورتمو در نیاورد ولی دستشو کرده بود تو شورتم و میمالوندم تو شدید ترین حالت شهوت بودم…یه آن دیدم یه چیز داغ گذاشت لای رونام کیرش بود جراتش بیشتر شده بود…
دوس داشتم بذاره لای کونم حتی توی کونم دلو زدم به دریاو دست انداختم شورتمو در اوردم از کیرش گرفتم گذاشتم لای کونم
آخ که چه گرمایی داشت چه حال عجیبی شاید باور نکنین سی ثانیه طول نکشید تا آبم اومد بدون دست زدن به کیرم اینو مفعولا میفهمن…
شورتم خیس خیس شده بود اونم جراتش بیشتر میشد کیرشو لای کپلای کونم میکشید…
شاید ۵ دقیقه این حرکتو انجام میداد یا میذاشت لای کونم یا لای رونام یه دفعه آبشو پمپاژ کرد وسط کونم خیس خالی شده بود عقب و جلوم
هیچ حرفی بینمون رد و بدل نمیشد…
منم تکون نمیخوردم اونم که اینو دید شلوارو شورتمو کشید بالا و یه پتو هم انداخت روم و خوابید…
اون شب گذشت و فرداش بیدار شدیم کسی به روی اون یکی نمی اورد…
ولی من منتظر شب بعدش بودم خیلی حال شدیدی برده بودم از یک نفر برای اولین بار…
این داستان ادامه دارد…
نوشته: امیر