داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دوجنسه یا شیمیل یا تجاوز

سلام خدمت همه اعضای انجمن کیر تو کس اسمم رجبه هستش البته این اسمم کسشعره شغلم مسافر کشیه همه جور آدم به تورم خورده چمیدونم از دکترو مهندس رئیس دانشگاه بگیر الا آخر شغلم یه جوریه که شب تا صبح هم بخوای مسافر کشی کنی بازم مسافر هستش البته شغلم و دوست دارم هم کص چرخ زدنه هم کنارش دو قرون پول هم درمیارم یادمه اخرهای شب بود که دیگه کمکم گفتم برم خونه خسته شده بودم بارون هم میمود یکم گوشی مو برداشتم باهاش ور رفتم که دیدم یکی داره میزنه به شیشه ماشین تا روم و برگردوندم دیدم یه خانومه بنده خدا خیث شده بود گفت ببخشید میخوام برم فلان جا مسیرتون هست گفتم بله بفرماید میرسونمتون خلاصه تو راه کسشعر میگفت و چه بارونی و اینطور چیزها منم گوش میکردم و گفت همیشه تو این مسیر کار میکنید شما منم حوصله کیر خودم و نداشتم چه برسه به کسشعرهای این زنیکه کص گشاد گفتم اره همین دور و براه کار میکنم گفت من بیشتر وقتها مسیرم همینطرفه ادم جراعت نمیکنه سوار ماشین هرکسی بشه اونم این وقت شب اخه واسه خانومی مثل من خطرناکه با خودم گفتم اره جون ننه جندت پس این وقت شب لابد از مسجد داری برمیگردی خلاصه یکی دوتا خیابون دیگه که رفتیم گفت برم تو یه کوچه ای که بهم ادرسش و داد گفت خونش اونجاست منم بردمش جلوی یه خونه شیک پیاده شد و گفت این خونه منه منم که بادیدن خونه ش خایه هام داشتن میرفتن تو رادیات ماشین دهنم وا مونده بود ازم تشکر کردو پیاده شد و یه تراور پنجاه تومنی هم اضافه بهم داد که از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم ازم تشکر کردو گفت من چون خیابون ها شلوغه با خودم ماشین نمیبرم بیشتر ترجیح میدم با آژانس برم سرکارم که بعدش متوجه شدم یه لباس فروشی داره بهم گفت شمارت و بهم بده اگه کاری داشتم خودت زحمت بکشی من و ببری کارهامو انجام بدم گفتم چشم شمارم و بهش دادم دور شدم با خودم گفتم این زنیکه از کصش آورده اینطور خونه ای داره یکم دورتر وایستادم ببینم میره تو همون خونه یا نه که دیدم اره بابا رفت تو همون خونه منم اومدم خونه و رفتم شام و خوردم و خوابیدم صبح هم طبق معمول رفتم مسافر کشی و همین کاره همیشگی طرفهای بعد ظهر بهم زنگ زد گفت سلام آقا رجب خوب هستین منم گفتم شما گفت منم همونی که دیشب رسوندیم گفتم اها سلام خوب هستین درخدمتم که گفت میخوام برم سر کار لطف میکنید بیاید دنبالم گفتم چشم رفتم دنبالش برش داشتم رفتیم مغازش که الحق خیلی شیک بود خلاصه کارم شده بود این خانوم و ببرم و بیارم خدایش کرایه هم خوب میداد بهم دیگه کمکم رومون باز شده بود شوخی میکردیم ازاین جریان خیلی گذشته بود که یه بار وقتی رسوندمش گفت بیا بریم بالا باهمدیگه یه شربتی بخوریم بعد برو منم از خدا خواسته رفتم تو خونه خیلی بزرگ بود یکم نشستیم گرم حرف زدن شدیم که دیدم نصفه شبه گفتم من دیگه زحمت و کم میکنم گفت کجا خوابت میاد تصادف میکنی خطرناکه بمون منم که میبینی تنهام راستی یادم رفت بگم اسمش شهنازه تنها زندگی میکنه منم تابحال ازش نپرسیدم که شوهرت کجاست و بچه هات کجان به‌من چه مربوطه اخه ولله خلاصه خوابیدم همونجا گفتم پس من همینجا میخوابم گفت عیبی نداره هرطور دوست داری راستش اصلا نتونستم بخوابم شهناز هم رفت تو اتاقش ولی چراغ و خاموش نکرد منم چشام مثل چشای سگ باز بود مگه خوابم برد اخه یهو دیدم گوشیم یه مسج اومد دیدم شهنازه گفت خوابی گفتم نه گفت چرا نمیخوابی گفتم خوابم نمیاد جام عوض شد نمیتونم بخوابم چیزی نگفت یه چند دقیقه بعد گفت بیا اینجا کارت دارم منم پا شدم رفتم در اتاق و باز کردم دیدم رو تخت نشسته گفتم کاری داشتی گفت بیا بشین باهات کار دارم رفتم نشستم یه آهی کشید و گفت ببین رجب 😂شرمنده جز اسم رجب چیزه دیگه ای به ذهنم نرسید گفتم جانم شهنازجان چی میخواستی بگی گفت خودت وضع من و میبینی من تنها زندگی میکنم کسی رو هم ندارم یکم من من کرد گفتم خب گفت نمیدونم چطوری بگم گفت منم نیازهای دارم و نمیتونم به هرکسی اعتماد کنم تنها کسی که دور و برم دارم تو هستی منم خودم و جمع جور کردم گفتم من درخدمتم کاری اگه از دستم بر میاد کوتاهی نمیکنم که گفت من خودت و میخوام این و که گفت هردومون ساکت شدیم بعدش رفتم کنارش نشستم گرفتمش تو بغلم قلبم تند تند میزد کنار همدیگه روی تختخواب دراز کشیدیم طولی نکشید که لبش و گذاشت روی لبم و هی میک میزد منم همراهی میکردم راستش هم سنش از من بیشتر بود حدود ۳۸ یا نمیدونم ۴۰ بهش میخورد هم هیکلش همینطوری باهام ور میرفت و منم همراهی میکردم همه جامو لمس میکرد منم سرمو بردم لای سینه های خوش فرم و بزرگش شروع کردم به لیس زدن هوای اتاق واقعاً گرم بود و این باعث شد زودتر از اونی که تصور کنیم هردومون لخت بشیم فقط بایه شورت جلوی همدیگه بودیم که هی دستش و میبرد توی شورتم و واسم میمالید که باعث شد واقعاً سیخ بشه هی قربون صدقه سالار من میرفت راستش زیاد بزرگ هم نیست که شهناز انقدر ازش تعریف میکرد خلاصه درش اورد و گذاشت توی دهنش انقدر خورد که وقتی از تو دهنش درش میاورد انقدر برق میزد و نوء شده بود که خودم حوس کردم واس خودم و بخورم دراز کشیدم و شهناز مشغلول ساک زدن تو ابرها بودم که گفت پاشو نوبت تو هستش یکم تو بخور واسم بوی عطرش کل اتاق و برداشته بود شروع کردم به خوردن از گردنش شروع کردم سانت به سانت و میلیمتربه میلیمتر واسش خوردم نفس نفس میزد و میلرزید سینه هاش و ماساژ میدادم و اینکار باعث میشد بیشتر نفس نفس بزنه و بلرزه با دستش سرمو و گرفت و هول داد لای پاهاش وقتی سرمو بردم لای رونهای پهن و کلفتش صورتم به به برامدگی خورد دستمو گرفت گذاشت لای پاهاش که اینبار دیگه کاملا متوجه شدم کص نیست شرتش و اروم کشیدم پایین که دیدم بله شهناز خانوم دوجنسه س کیرش و گرفت تو دستش و گفت بزار دهنت من گوش نکردم رفتم سمت سینه هاش حسابی خوردم واسش تو دلم گفتم بزار بیخیال بشه که باز زیر لب گفت بزار تو دهنت بخورش بازم شروع کردم به خورون گردنش و لبش اینبار از ترسم کیرم و گذاشتم دهنش از بس ترسیدم کیرم اندازه سنجد شده بود یکم که خورد رفته رفته راست شد یه اسپری تاخیری بهم دادو گفت بزن منم جنگی زدم و دوباره رفتم سروقت لب هاش انقدر خوردم نمیزاشتم بنده خدا حرف بزنه چون میدونستم ول کنم دوباره ازم میخواد که واسش ساک بزنم یکم ادامه دادم تا اسپری اثر کرد برگشت گفت بکن منم یکم ژل از تو کشو گفت بردار بزن بهش بعد بکن منم همین کارو کردم ژل و زدم به کیرم و گذاشتم دم سوراخش راستش و بگم زیاد تنگ هم نبود بهم گفت یکم وایستا بعد بکن یکم نگه داشتم تو که گفت اروم اروم بکنم منم شروع کردم دیگه رفته رفته باز شده بود دیگه محکم میکردم جفتمون خیث عرق شده بودیم فکر کنم یه نیم ساعتی تو حالت داگی کردمش که گفت خسته شدم بزار برگردم وقتی برگشت کیرش انقدر راست شده بود که کیر من کنارش معلوم نبود اصلا یکم هم تو اون حالت کردمش که گفتم دارم ارضا میشم که گفت همشه بریز توش منم همین کارو کردم بعدش کشیدم بیرون و نشستم کنارش رو تخت که گفت پس من چی گفتم میخوای چیکار کنم گفت بخورش گفتم نمیتونم بالا میارم گفت پس میخوام بکنم گفتم نه نمیتونم اخه خیلی بزرگه اذیتت میشم بلخره نزاشتم که گفت لاپای میزارم نترس تا راضی شدم رو شکم دراز کشیدم و اونم اومد روم ژل و برداشت و زد به کیرش واقعاً بزرگ بود اروم گذاشت لای پاهام هر لحظه داشت بزرگتر میشد و همینطورسفت تر منم رفته رفته داشت خوشم میومد حرض گاهی سرش و میمالید به سوراخ کونم و منم خوشم میومد تا جای اینکارو انجام داد که دیگه از خود بیخود شده بودم خودم بهش گفتم بکن توش که بهم گفت چی گفتی گفتم بکن من و گفت مطمعنی گفتم آره گفت دردت میاد گفتم فقط بکن تو گفت باید التماس کنی گفتم ازت خواهش میکنم بکن تو خودمم باورم نمیشد که دارم التماس میکنم که من و بُکنه گفت باشه عزیزم ژل و برداشت با انگشت کونم و حسابی تحریک کرد و انگشتم میکرد حشرم زده بود بالا نمیدونستم چی دارم میگم گفتم تورو خدا طاقت ندارم بزار توش یکم ژل هم زد به کیرش که دیگه داشت میترکید گذاشت دم سوراخ و اروم فشار میداد اولش تو نمیرفت باز دوباره ژل زد بهش اینبار بیشتر فشار داد حس میکردم دارم از وسط نصف میشم و اون ادامه میداد تا جای که دیگه همش رفته بود تو و همونطوری وایستاد و توش نگه داشت رفته رفته دردم کمتر شد و اون خیلی خوب از این و موضوع خبر داشت اروم اروم شروع کرد به تلمبه زدن دیگه دردی نداشتم و بیشتر لذت بخش بود واسم درش میاورد و تا تهه میکرد تو یه نیم ساعتی طول کشید که دیگه میخواست ارضاع بشه نمیخواستم آبش و بریزه توی کونم میخواستم بلند شم که نزاشت تمام آبش و خالی کرد توی کونم داشتم اتیش میگرفتم نای بلند شدن نداشتم یکم روم دراز کشید بعد بلند شدیم که بریم حموم به زور راه میرفتم این و فهمید کمکم کرد که بتونم تا حموم برم دوتای رفتیم حموم یکم حالم بهتر شده بود توی حموم کیرش دقیق تر دیدم واقعاً بزرگ بود گفت چیه گفتم خیلی بزرگه ها گفت اره فکر نمیکردم تحمل کنی خودمم باورم نمیشد که تحمل کنم کیر به این بزرگی و العان یه مدته که باهمدیگه هستیم .راستی چندتا داستان دیگه هم تو انجمن کیر تو کس گذاشتم همه رو از خودم در اوردم مثل شاهرخ و دوجنسه یا خاطرات کودکی وحید. یا تجاوز به احمد. اینم راستش بیکار بودم گفتم یه کسشعری بنویسم سرگرم بشیم اگه وقتتون و گرفتم حلال کنید دمتون گرم

نوشته: رجب

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها