داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

بیست و دوسال گذشت

دوستان گل انجمن کیر تو کس میخوام خاطرات سن ده سالگی خودم رو براتون بگم الان اینو مینویسم ۳۲ سالمه و یادش که میفتم ذوق میکنم.خوب من تو طایفه تنها پسر بودم و دختر عمه زیاد داشتم که چن تاشون هم سن خودم بودم و بقیه بزرگتر و کوچیکتر.یادمه جمعه ها کل طایفه خونه پدربزرگی جمع میشدن و منم با دختر ها بازی می کردم.اون موقع نمی دونستم سکس چیه اسپرم چیه تنها در حد ساده بلد بودیم و کلا گناه داشتیم بچگیمون مثل بچه های امروز نبود که تکنولوژی کاری کرده همه چی بلدن.خب یادمه یه شب با بچه ها بازی می کردیم که من شدم شوهر یکی از دختر عمه هام که اسمش سحر بود.بعد یه مدت ما تو اتاق بازی کردیم به سحر گفتم که مثل زن و شوهر ها باید شب روش بخوابم که اونم گفت باشه خب تو بازی شب شد و سحر دراز کشید و منم رفتم روش و کسش زیر شلوار کاملا با کیرم به هم میخوردن.منم کیرم بلند شد و سحرم خوشش اومد و بعد یه مدت احساس کردم حس عجیبی و خوبی داره.از اون به بعد تو هر بازی بهونه های مختلف جور می کردم و می رفتم رو کسشون.
یادمه یه شب با یه دختر عمم بازی می کردیم که من گفتم مثلا شب تو خواب من میفتم روی تو و بعدش صبح که بیدار میشیم میبینی من روت دراز کشیدم و بیهوشم .کلا دلیلای بچگونه میاوردم و کیر کوچکم رو میچسپوندم به کس و کون دختر عمه هام از رو لباس.
یه بارم با یکیشون بازی می کردیم که انگار تو جبهه ایم و دراز کشیده بودیم به پشت بعد من به بهونه ی پر کردن اسلحم رفتم رو کونش و الکی میگفتم دارم گلوله میندازم تو باید حواست باشه که منو نکشن واسه همین اومدم روت که ازم محافظت کنی . طولانی شد مرسی که خوندید

نوشته: حمید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها