داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

اولین سکس با دوست پسرم و پاره شدن پردم

سلام.خاطره ی من از سکسی که داشتم بدترین خاطره زندگیمه.من 21 سالمه و با چند نفری که تاحالا دوست شده بودم حتی یه بوسم نداده بودم حقیقتش خیلی از دخترای لش و … بدم میومد.با همه محض سرگرمی دوس میشدم و بعد یه مدت کوتاهی باهاشون تموم میکردم تا اینکه با پرهام دوس شدم اولین کسی بود که وقتی پیشش بودم حس خوبی داشتم.اولین باری که تنهایی رفتیم بیرون نزدیک خونه دستشو یه کوچولو فشار دادم اونم گف اگه وقت داری یه جای باحال بریم که ازونجا تهران خیلی قشنگه!من خرم قبول کردم.یه جای خانجمن سکسی کیر تو کس بود که هیچکس نبود.خواس با مالیدن کمر و پاهام و بغل کردنم تحریکم کنه و لبشو آورد رو لبم ولی رومو برگردوندم خلاصه ازون روز روزی صدبار بش میگفتم من اهل سکسو اینا نیستم اگه نمیتونی نه وقت خودتو تلف کن نه منو به خودت وابسته کن(که واقعا هم بش علاقه مند شده بودم) که اونم میگف نه اصن این چیزا برای من مهم نیس فقط خودت مهمیو…!!!سری بعد دوباره همونجا رفت و یهو (من حواسم نبود) شروع کرد لبامو خوردن و سینه هامو مالید عصبانی شدم گفتم پرهام چیکار میکنی ولی اصن نمیذاش من حرف بزنم و کار خودشو میکرد منم اصن نمیدونستم چیکار باید بکنم.بعد چند مینم کیرشو درآورد من که دیگه حالم داشت به هم میخورد گفت بمالش منم با اینکه داشتم بالا میاوردم عین بچه ها هرکار میگف میکردم بعدم آبش اومد.کلا من چند روز تو هپروت بودم باهاشم کات کردم ولی اون نامرد خیلی حرفه ای بود دوباره خرم کرد و دوس شدیم(ینی واقعا دوسش داشتم).چنبار دیگه ام با زرنگی اول منو تحریک میکرد بعد…دیگه لبو مالوندن برام عادی شده بود و خودم دوس داشتم باهاش باشم و سری بعد دکمه های مانتومو خواس باز کنه که نذاشتم ولی دفعه ی بعد به زور باز کرد و سینه هامم خورد بعدم کیرشو گذاش لای سینه هامو بالا پایین کرد تا آبش اومد.سری های بعدی تا دید من بهش وابسته شدم گف من دیگه اینجوری نمیتونم باید پایینم باشه طبق معمول قبول که نمیکردم ولی اون همیشه منو تو موقعیتش قرار میداد اون روزم قرار شد از رو شرت باشه ولی یه خورده بعدش از همون رو شرتم خورد و بعدم کسمو خورد(البته منم مقاومت میکردم مثلا ولی فایده ای نداش) بعدشم که کیرشو گذاش لای کسمو محکم لاپایی میزد. برای اولینو البته آخرین بارم بود این حسو تجربه میکردم خیلیی خوب بود گف درد نداری یکمی داشتم ولی انقد بهم حال داده بود گفتم نه.بعدم آبشو بالای کسم ریخت.من خونی ندیدم ولی یکم ترسیده بودم بعد از چند روز رفتم دکتر گف پردت پاره شده.خواستم بهش بگم ولی مطمئن بودم باور نمیکنه با لاپایی پاره شده باشه.البته ما قصد ازدواجم داشتیم همیشه میگفتم چون قراره تا آخرش با خودت باشم باهات رابطه دارم.ولی وقتی بهش گفتم دیگه نمیخوام باهات سکس داشته باشم گف نمیتونم اینجوری واقعا نیاز دارمو ازینجور حرفا.ایکاش این نمیتونمو همون روز اول بهم گفته بود و اینجوری منو بدبخت نمیکرد…

نوشته:‌ ؟

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها