داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

امشب کوس و کونت رو پاره می کنم!

سلام به همه دوستان انجمن کیر تو کس ؛ من علیرضام تازه ازدواج کردم ؛ از طرف شرکتی که توش کار میکردم برای 15 روز رفتم ماموریت ؛ تو این 15 روز بیچاره شدم ؛ انقدر آتیشم تند بود که تحملش برآم عذاب آور شده بود ؛ با هر بدبختی که بود تموم شد ؛ صبح راه افتادم به سمت شهرمون ؛ وقتی رسیدم خونه زنم رو گرفتم تو بغلم کلی بوسش کردم ؛ گفت یه چایی برات بیارم گفتم نه بزا برم حموم یه صفا به خودم بدم و بیام بعد میخورم ؛ رفتم حموم یه نیم ساعتی حسابی خودم تر و تمیز کردم ؛ وسطاش خانومم در زد گفت نمیای بیرون ؟ منم بلند گفتم عجله نکن دارم برات صاف و صوفش میکنم ؛ یکم صبر کن الان میام ؛ اونم گفت زود باش ؛
خلاصه تموم شدو اومدم بیرون ؛ دیدم داره نماز میخونه ؛ واستادم تا رفت رکوع بعدش محکم زدم رو کونش گفتم امشب کوس وکونت رو پاره میکنم ؛ بعد رفتم سمت آشپزخونه چایی بخورم ؛ یهو خانومم از تو آشپزخونه گفت چایی بریزم برات ؛ منو میگی خشکم زده بود ؛ گفتم مگه تو نماز نمیخوندی ؛ گفت نه بابا مامانم داره نماز میخونه همه حرفاتم که از تو حموم زدی شنید ؛ من رنگم پرید ؛ گفتم من اومدم نبود گفت تو که اومدی مامانم رفته بود نون بخره تو همین حرفش بود که یهو زنگ زدن
آیفونو برداشتم دیدم خواهر زنم و برادر زنمو پدرزنم پشت درن ؛ در و باز کردمو اومدن تو …
همه نشستنو من دربدر دنباله زنم بودم که یجا تنها گیرش بیارم ؛ یهو دیدم رفت تو اتاق خواب بلند شدم رفتم دنبالش درم پشتم بستم ؛ پشتش بمن بود از پشت گرفتمش دستامو گذاشتم رو سینه هاش که یهو گفت علیرضا خان چیکارمیکنی ؛ تا صداشو شنیدم انگار یه پارچ آب یخ ریختن روم ؛ نکه لباس خواهر زنه عین لباسه زنم بود اشتباهی از پشت چسبیده بودم به خواهر زنم حالا خشکم زده بودو ولش نمیکردم ؛
که یهو بخودم اومدم دیدم داره خودشو ازم جدا میکنه و گفتم تو رو خدا ببخشید اشتباه گرفتم ؛ دیگه منتظر جواب نشدم برگشتم که بیام بیرون با کله رفتم تو در ؛ یه صدایی داد که خودمم ترسیدم ؛ همه گفتن چی بود گفتم هیچی حواسم نبود سرم خورد تو در ؛
خلاصه شامو خوردیم دیدم انگار اینا خیاله رفتن ندارن ؛ منم که خسته و دربدر کوس ؛ پدر زنم دید من خسته ام گفت مریم جایعلیرضارو بنداز بخوابه ؛ منم ار خدا خواسته یه عذر خواهی کردم ورفتم تو اتاق ؛ البته تو این مدت نه چش تو چش خواهر زنه شدم نه مادر زنه ؛
نصف شب یهو از خواب پریدم دیدم زنم یکم اونورتر پشتش بمنه و خوابیده ؛ خودمو بهش نزدیک کردمو دستمو مالیدم بکونش و گفتم دمش گرم هوامو داشته اومده پیشم ؛ بعد دستمو بردم تو شلوارش و یهو دیدم یه ابول تو دستمه ؛ وایییییییی ؛ نگو برادر زنمه یه داد زدو گفت علیرضاخان دستتو بکش یعنی چی اینکارا چیه ؟ گفتم جون مادرت صدات در نیاد که اشتباه گرفتم ؛
ولی دیگه پدر زنم بیدار شده بود گفت چه خبره چی شده برادر زنم گفت هیچی بابا سوسک بود ؛ گفت خوب پاشو یه دمپایی بیار بکشش ؛ گفت در رفت بخواب بابا ؛ گفت نمیتونم تا نکشی خوابم نمیبره ؛ از انور زنم اومد گفت چه خبره گفتم بابا یه سوسک بود در رفت ؛ تاگفتم سوسک یه جیغی زد که برقش همه رو گرفت؛ خلاصه خواهر زنمم تااسم سوسک اومد از زنم بدتر جیغ کشید ؛ برادرزنم پاشدو یه دمپایی آوردو الکلی رفت پشت یشتی و چند تا زدزمینو با دستمال کاغذی خالی بندی ورش داشت برد انداخت تو دستشویی و ماجرا تموم شد ؛ اما پدرزنه گیر داد و گفت من دیگه اینجا نمیخوابم و پاشد رفت بیرون ؛ برادر زنه هم که ترسیده بود گفت پس منم میام بیرون ؛ مادرزنمم گفت مریم پس نو برو تو اتاق که ما اینجا جا بشیم ؛ بلاخره مریم خانوم اومد پیشم و من به عشقم رسیدم ؛ تا اومد شروع کردم به خوردن و بوسیدنه لب و ماچ بازی که گفت یدقه واستا بگو ببینم چی شده ؛ من شروع کردم به گفتن که مریم یهو چنان قهقه ای زد که دوباره همه بیدار شدن و پدر زنه گفت نخیر مثل اینکه ما امشب خواب نداریم اینجا ؛ دیگه از ترسم نه دست به مریم زدم و نه صدام در اومد ؛
صبح هم بدون سرو صدا و بدون صبحونه پاشدم زدم بیرون و رفتم سره کار ؛ نه میتونستم از خجالت تو چشاشون نگاه کنم نه جوابی داشتم که بدم ؛ تا بعد از ظهر که خانومم زنگ زدو گفت بابا بیا دیگه اینا رفتن هیچکس نیست ؛ تا اینو گفت یه دریست گرفتم و با کلی نقشه تو ذهنم که چجوری زنه رو بکنم که زود ارضا نشم و ضد حال نخورم بازم رفتم خونه ؛ دیگه وقتی رسیدم خونه تا درو باز کرد از همونجا شروع کردم به لخت کردنش و لخت شدنه خودم تا رسیدیم تو اتاق و چنان کردنی کردم تا تلافی دیشب و دربیارم ؛
ممنون که خوندید یکی از دوستاتون تو انجمن کیر تو کس

نوشته: علیرضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها