داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

اتوبوسی که زندگیمو عوض کرد

سلام اسمم سمانه ۳۲سال دارم از تهران ۵سال هست شوهرم کردم کاملا معمولی هستم
قدم ۱۶۰میشه وزن۶۵میشه پوستم سفیده
بینی‌مو عمل کردم رنگ موهام خرمایی هیکلم توپره سینه سایز۸۰ پاهای پر دارم باسنمم نمیگم خوش فرم ولی آویزون نیس
تیپمم معمولیه شلوار لی مانتو جلو باز شال همیشه دارم
شوهرم اصالتش گیلانه بخاطر همین ما اکثرا اگه مراسمی ختمی مهمونی چیزی باشه میریم اونجا اصولا زیاد رشت میریم
یه بار عروسی دخترخالش دعوت بودیم ما عروسی رفتیم با میکاپ فراوان البته شبش برگشتیم و قرار بود من فرداش صبح تو جلسه مهمی سرکارم حاضر باشم بعده عروسی من ارایشمو نسبتا پاک کردم و بخاطر شلوغی خونه مادرشوهرمم ۳_۴روزی بود سکس نداشتم هرجا گیر میاوردیم در حد یه لاپایی از رو شلوار تازه سره همو قضیه در میاوردیم
همون شب ساعت ۱جمع کردیم که بریم سمت تهران باید صبح سره جلسه میبودم
بعده خدافظی و کلی دلواپسی که دیر وقته اینا بالاخره سوار ماشین شدیم اما هرچی استارت زد روشن نشد که نشد عصبی بودیم من باید به جلسه میرسیدم
زنگ زد شوهرخالش که تعمیرکاره اومد سره ماشین گف تسمه زده و درست نمیشه ساعت۲ بود خیلی عصبی بودم ساعت۱۰من باید تو جلسه میبودم. متاسفانه همه فامیل شب کسی نمیرف تو جاده که باهاش برم.
گفتم اتوبوس میرم جهنم باید برم من با هزار تا غر و دعوا که شبه زن تنها بری خوب نیس هرچی بود راضی شد با اتوبوس برم منو خودش با ماشین پدرشوهرم رفتیم ترمینال رشت.
رسیدیم کلافه بودم بلیط گرف تا دم اتوبوس منو آورد تا خوده صندلی آخرم بودم جلو پر بود تنها ام بودم کسی نبود پیشم خیالش راحت شد ازش خدافظی کردم نمدونستم قراره بااین خدافظی عجیب تر شب و روزه زندگیمو سپری کنم.
ساعت نزدیکا ۳بود که اتوبوس شروع کرد راه افتادن همون گاز اول که داد دیدم یه پیرمرد۶۰ساله با قد بلند استخونی موهای کم‌پشت ولی از این سرحالا اومد سمت صندلی من گف خانوم صندلی من پیش شماس اجازه میدید؟
گفت میشه روی اون۲تا صندلی بشنید من اینجوری راحت ترم گف بله حتما
رفت نشست و هیچی نبود من عادت دارم تو ماشین کفش درمیارم مصافت طولانی جورابم هیچوقت نمیپوشم عرق میکنه خوشم نمیاد یه شلوار مام‌استایل دودی پوشیدع بودم که مچ پام به پایین معلوم بود یه مانتو مشکی که زیرش یه پیرهن بود نسبتا گشاد با شاله مشکی که پوشیده بودم کنار پنجره بودم زانوهامم گذاشته بودم روی صندلی جلو که۲تا بچه کم‌سن خوابشون برده بود ماشین داشت از شهر خارج میشد یکم خروجی شهر ایستاد دیدم شاگرد راننده با چند تاپلاستیک بزرگ لباس نو میاد تهه اتوبوس یکم نگاه نگاه کرد گذاشت وسط راهرو اتوبوس رفتش با خوده راننده اومد گفتش نگاه میگم جا نیس کجا بزارم اخه؟!
راننده گف خانوم میشه شما بشینید پیش حاجی مااینارو اینجا بزاریم؟
یکم نگاه کردم واقعا دوس نداشتم پیشم کسی بشینه که پیرمرد گف من میرم اونور نیاز نیس شما پاشی
من یکم خودمو جمع وجور کردم نشستم اومد نشست پیش من اوناام گذاشتن لباسا رو صندلی ها رفتن ماشین راه افتاد افتادیم تو جاده پیرمرد گف بچه تهرانید گفتم بله گف منم تهران میشینم میام نوه هامو رشت میبینم
من خیلی سرد فقط میگم اها بله اها درسته .
گف یه نوه دختر یه پسر داره
خودشم یه دختر و پسر بزرگ داره
همسرشم رشت میمونه اکثرا برای کمک به خواهرش برام حرفاش اهمیتی نداشت یه مدت ساکت شد.
گوشیمو برداشتم به شوهرم پیام دادم که همه چی اوکیه گرم صحبت با شوهرم بودم که شروع کرد حرف سکسی زدن گف ۴روزه نکردمت دارم روانی میشم
بیام خونه کس و کون برات نمیزارم سمانه
منم حالم داشت خراب میشد با حرفاش گفتم نگو حشری میشم نمتونم خودمو کنترل کنم گفتش بیا واتساپ
رفتم واتساپ عکس کیرشو فرستاده بود سیخ شده بود زیرشم نوشته بود نگاه چجور برات سیخ شده
منم لبخند میزدم از کیرش تعریف میکردم
اصلا حواسم به پیرمرد نبود که دیدم بهم میخنده سریع جمع و جور کردم خدافظی گردم باهاش گفتم میخوام بخوابم.
خیلی داغ بودم کسم داشت گرء میگرف پیرمرده گف شما کجای تهران میشینید گفتم چطور
گف بهتون بخوره بالا شهر بشنید
گفتم سمت غرب
گف اها پس هم جهتیم منم غرب میشینم تو گل‌افشان‌جنوبی
حین حرف زدنش نگاهم رف رو کیرش دیدم شلوار داره جر میده دلم لرزید هوسم بیشتر شد گوشه لبمو میجوییدم شالمو درست میکردم
گف اصولا باید شوهر داشته باشید
گفتم چطور
گف اخه عکسی که دیدید باید برا شوهرتون باشه
گفتم یعنی چی اقا لطفا بزارید استراحت کنم اصن بزار بگم جامو عوض کنه حرف میزنید به علاوه فضولید
با عجله گف خانوم ببخشید توروخدا قصد توهین نداشتم گفتم تیری تو تاریکی انداخته باشم اخه اگه شوهرتون نباشه شما میتونید درده منو درمون کنید دیگه
گفتم خیر اقا نمتونم شوهرم بودن بله شوهرم‌دارم
گف چه عالی خداحفظش کنه
واقعا اگه کیر شوهرم پیشم بود اون لحظه یه حال اساسی به خودم میدادم .
چند دقیقه گذشت سرن رف رو گوشیش دیدم داره عکس کس و کیر نگاه میکنه دیگه داشتم روانی میشدم خدایا چرا اینجوری شدم کرمم گرفته بود یا مجردی افتاده بودم که دوس پسر داشتم چندتایی.
پاهامو تکون میدادم کع یهویی ناخداگاه گفتم مشکلتون چی بود حالا؟
خودمم سریع جمع کردم اون سریع گوشیشو خاموش کرد
گف کهولت سن دخترم کسی بهم محل نمیزاره همه سرم داد میزنن فشار روانی زیاد رومه مخصوصا فشار جنسی
اینو که گف گفتم اها درست میشه
گف چجوری اخه زنم که دیگه بدرد نمیخوره گه‌گاهی ام تو خیابون چیزی پیدا کنم که اوناام دنبال پولن فقط هزار تا مریضی دارن
داشت حرف میزد من دوباره زانوهامو گذاشتم رو صندلی جلویی سریع گف به به چه ناخونا قرمز خوشگلی اسمتون ببخشید فقط؟
گفتم سمانه
گف به به سمانه خانم منم ایرج هستم
گف اتوبوس که تاریکه شما ام تیره پوشیدید فقط این پای سفید شما برق میزنه با خنده
منم خوشم اومده بود از طرز بیانش هی نگاه میکرد گفتم حاج‌اقا پای بخدا نگاه کردن نداره
گف اولا بهم بگو ایرج دوما این پا هم دیدن داره هم خوردن
گف وا پا مگه میخورن
گف بعله پای شما باید انقدر خورد تا تموم بشه نتونی راه بری
هردقیقه حشر روم غلبه میکرد.
دوباره ساکت میشدیم بعد حرف میزدیم اندفعه معلوم بود جرئت پیدا کرده
گف میشه بخورم براتون سمانه جان؟
من گفتم نه زشته من هم شوهر دارم هم پا رو نمیخورن درست نیس
گف جای بدی که نمیخورم پاته دیگه
یه ذره بخورم پاتو سمانه جان خواهش میکنم
با یه بی میلی و خنده ریز گفتم اخه پی بگم چه کاریه اخه؟؟
اینو که گفتم کف پاهامو لمس کرد پاهمو ورز میداد انگشتامو با دستش میمالید
اومد سرشو ببره پایین که بخوره کمرش درد میگرف
گف میشه پاهاتو بیاری بالا
پاهامو آوردم بالا یه نگاه به اتوبوس صندلی ها جلویی کرد
انگشت بزرگه پامو کرد تو دهنش مک میزد انگشتامو تکون میدادم همشون لیس میزد لای انگشتامو کفه پامو گه‌گاهی ام از شلوار میرف بالا از زیره ساق پامو لمس میکرد لذت میبردم از کارش کل انگشتام خیس بودن میمالید به صورتش بوس میکرد یهویی دستش از روی شلوار رف روی کسم سریع دستشو گرفتم گفتم نه بسه دیگه جلو تو نه همینجا بسه حالتم کردی
گف سمانه جان کاری نکردم که هنوز فکر کن این لیس زدنا بره روی کس خوشگلت فکرشو بکن چه لیسی روی کست میتونم بزنم بخورم برات لیس بزنم
هی میگف دست خودشو آزاد تر میکرد
یه هوف کشیدم گفتم زودباش تا کسی ندیده
گف اااای به چشم دست انداخت از پشت شلوارمو دراورد گف اوووووفففف چه سفیییییده خدای من همه رونمو دست میکشید میمالید بوس میکرد یه شرت سرمه ای داشتم اونم درآورد سرشو برد روی کسم یه اههه کشیدم سریع اومد بالا صاف نشست دور و ورو نگاه کرد نگاه کرد بهم اون پایین افتاده بودم بدون شلوار و شرت گف هییییس چته میفهمن بدبخت میشیم گفتم اوکی
دوباره رف پایین کسمو شروع کرد خوردن معرکه بود لیس میزد میخورد زبونش تا توی کسم میرف فقط جلو دهنمو گرفته بودم اهههه میکشیدم صداش بیرون نره انگشتشو کرد تو کسمممم گفتم ن ن اونکار نه داد میزنم یوقت گف جهنم دستتو بردار ببینم انگشتشو میکرد زبون میزد ریز گفتم داره آبم میاد ادامه بده اااایییی
یهویی سریع اومد بالا نشست دهنشو پاک کرد خیلی عادی نشست
من دستم رو کسم بود
گفتم چیشد
گف بپوش بشین
گفتم چییی یعنی چی
گف تو حال میکنی فقط من چی پس
گفتم اااای بابا یکم دیگه بخور منم برات میخورم
گف نه نمیخورم تا نخوری
گفتم اقاایرج تو روخدا روانیم نکن یکم لیس بزن داشت میومد
دیدم کمربندشو باز کرد اروم شلوارشو کشید پایین یه کیردراورد۱۷سانت سیاه زشتتت
گف شروع کن
انقدر حشری بودم گرفتم دستم لیسش زدم کردم تو دهنم داشتم واقعا کیرشو میخورم
اونم میگف عالیه آرومتر دندون نزن سمانع
اووووففف عالیه کونمو میمالید از پشت
درمیاوردم نفس میگرفتم دوباره میخوردم
گف بسه
هرکاری کردیم که بکنه تو کسم نشد که نشد
دوباره شروع کرد خوردن کسممم
اهم دراومد بود گف سینه هاتو درار دادگ بالا از سوتین کشیدم بیرون
گف به بههه ممه هاااارو
اومد گرف دستش میچلوند میخورد لیس میزد من فقط کیره داغ آرومم میکرد
گفتم ایرج پاشو یجوری بکن توش
دوباره زور زد گف نمیشه میبینن بقیه
گف رسیدیم تهران بریم خونم
گفتم نه کار دارم
گف اذیت نکن دلت میاد کیر نبینی گفتم نه حشرم میخوابه
داشت التماس میکرد رسیدیم بریم خونشون که رانندا زد بغل گف خانوما آقایون یکم استراحت برای نماز تقریبا همه خواب بودن هرکی بیدار بود رف پایین
ماام همه چیزو پوشوندیم
ایرج میدونست تهران برسیم دیگ نمتونه منو بکنه
کلا یا دستش تو کسم بود یا سینه هام
گف سمانه بریم پایین تو دسشویی بکنمت
گفتم وا همین مونده تو اون کثافطا
گف چاره ای نیس توروخدا بریم
من همش نه میاوردم اون میگف
گف بزار برم ببینم چجوریه اصن اون رف پایین
من نگاش میکردم خیلی سراسیمه دنبال دسشویی بود من واقعا اگه راه داشت به کل اون اتوبوس میدادم انقدر کیر میخواستم یادم رفته بود شوهرم دارم اصن
ایرج بدو اومد تو گف پاشو بریم
گفتم کجااا
گف پشت اون نماز خونه دسشویی زنونس هیچکی نبود
گفتم پس اینا کجا میرن
گف زنی نبود اصن باشه تکو توکه بریم دیگ
گفتم تو برو من میام
گف نه تو برو هر کدوم خواستی من ۵دقه دیگ میام
رفتم دیدم پشت نمازخونه یه دسشویی ۶تا واگن داره یکی مونده به اخری خراب بود رفتم داخل اخری واستادم
استرس گرفتم بی آبرو نشم خدا اینجا اصن چجوری میخواد بکنه
یهویی یه صدا اومد سمانه
درو باز کردم اومد تو درم بست
گفتم هییییس اروم
گف درار دیگ راننده گف نیم ساعت دیگه حرکته
اومد رو گردنم واقعا کاربلد بود
منم مانتو دراوردم با شال انداختم رو رخت اویز همونجا پیرهنمو با کمکش دراوردم سوتین دراورد بالاتنه لخت شدم سینه هامو میخورد خودش شروع کرد لخت شدن
گف شلوار بکش پایین بچرخ
تا زانو هام دادم پایین که به زمینم نخوره
کونمو یکم مالید تفشو مالید دم کسم
من دستم رو دیوار بود منتظر کیر بودم
از پهلوم هام گرف کرد تو کسمممم
جفتی اهههه کشیدیم دهنمو از پشت گرف شروع کرد کردن ارومو ریز تو کسم میزد با یه دستش سینمو میمالید نوکشو میکشید
من فقطط چشامو بسته بودم پاهامو جاگیر میکردیم
همچنان تو کسم میزد گردنمو از پشت شروع کرد خوردن من دیگه از هوش داشتم میرفتم
صدای شاپ شاپ برخوردش به کونم بلند شده بود ۲تایی هیچی مهم نبود فقط میکردش منم یا دستم رو دیوار بود یا سرشو بیشتز فشار میدادم گردنمو بیشتر بخوره
اون کم نمیاورد کیرش تو کسم معرکه جلو عقب میشد سینه هام تکون میخورد یکم شل کرد ریز میکرد
گف بچرخ
چرخیدم چهرش خیس عرق بود مث خودم
جفت سینه هامو چلوند یه گاز از کدوم زد کیرشو تنظیم کرد بکنه توش پاهامو بیشتر باز کرد که کرد توش
کامل چسبیدم به دیوار اون میکرد تو کسم تکون تکون میخورم ایرج نفس نفس میزد
چشامو بسته بودم اصلا فکر نمیکردم انقدر خوب بتونه بکنه
گردنمو از جلو شروع کرده بود به خوردن و مک زدن تو کسمم تلمبه میزد کمرشو گرفته بودم چشامو بسته بودم فقط اهههه میکشیدم گفتم ایرج من دارم میام
گف اره منم
ریز و آروم میگفتم بکن ایرج اااایییی بزن وااای خوبه کسم خیسهههه ااایییی بکن جرررر بده کسمو اااهههههه ااااااااییییییی اوووووفففف محکم تر ایرج بکن منوووو واااای خداااااااا اااااییییی بیشتر بیشتر
یهویی کیرشو درآورد یه دستشو گذاشت روسینم فشار داد عقب خودشم کیرشونگاه میکرد و میمالید که آبش اومد ریخت کف دسشویی
نفس نفس میزد مث خودم گف زود بپوش بریم
اون لباساشو زودتر پوشید رف منم سوتین بستم پوشیدم رفتم بیرون دیدم چند تا پسره جوون واستادم میخندن بهم
یکیشون گف خوش گذشت جنده؟ چند میگیری ماام بکنیمت هوی جنده کجا میری؟ کونشو نگاه کنننن اخه چرا اون پیری
منم بدون هیچ حرفی رفتم سمت اتوبوس نگاه های سنگین چند نفر مخصووووصا راننده که یه خستع نباشیدم بهم گف برام خیلی شرم آور بود
رفتم نشستم سره جام ایرج اومد گف خودتو اذیت نکن کی تورو میشناسع برسیم تهران دیگه اینارو نمیبینی که
گفتم باشه میخوام بخوابم
اومدم بخوابم که یه پیامک از شوهرم اومد گف سمانه پیرمرده کیه داره مزاحمت میشه راننده گفتش ازت بپرسم اگه مزاحمه حسابشو برسه!
خیلی ترسیده بودم راننده چیه تو چی میگی اصن شمارتو کجا اورده خیلی ترسیده بودم نکنه راننده دیده باشه بخواد بهش بگه بیچارم کنه
بهش جواب دادم نه مشکلی نداره عزیزم راحتم
ترس تو وجودم بود ساعت ۶ونیم بود از ترس نخوابیده بودم که رسیدیم ایرج قبل تر شمارمو گرفته بودش قرار بازم بهش بدم خیلی خسته بودم به شدت خوابم میومد رفتیم بریم پایین چون اخرین نفر بودیم هیچکی دیگه پشت ما نبود
راننده گف خانوم شوهرتون بهتون پیام داد؟
ایرج یه نگاهی کرد گفتم شما برو من الان میام انگار واقعا دوس پسرم یا شوگرم شده بود
گفتم اره شمارشو از کجا اوردی؟
گف موقع رفتن شمارشو داد گف اگه مشکلی چیزی پیش اومد در جریانش بزارم
گفتم اها ممنون اومدم که برم
گف مشکلی پیش نیومد؟
گفتم نه
گفتش پس من الان بگم کل دیشبو به این پیری میدادی فرقی نداره؟
گفتم چی میگی اقا
گف راست میگم دیگه تو دسشویی که صداش دیوونه میکرد آدمو
گفتم نمیفهمم چی میگی خدافظ
گفتش پس من بهش میگم دیشب بااین پیری تو دسشویی بودی
گفتم آقا بس کن نکن اینکارو یه چیزی بود تموم شد رف
گف چیو تموم شد فکر کردی الکیه
گفتم یعنی چی
گف پیری پیچ بده برو تهه اتوبوس منم بکنمت
کوپ کردم گفتم چییی برو آقا خجالت بکش رفتم پایین ساکمو برداشتم ایرج فقط مونده بود
گفتش چیشده
گفتم هیچی
گفش بریم خونه ما؟
گفتم نه من باید برم جایی الانم زنگ زدم بیان دنبالم تو برو خودت بعدا باهات تماس میگیرم
گفت اع باشه رسیدی پیام بده بهم گفتم باشه بهم دست داد و رفتش
منم سریع بعده رفتنش رفتم سمت اتوبو گفتم اقا میشه اونکارو نکنی؟
گفت خب بیا ۱۰دقه تو بخواب برو دیگه
گفتم اخه
گف اخه نداره دیگ کلا۱۰دقس گوشیشو دراورد
گف نگاه شماره شوهرته الان زنگ میزنم میگم برا من فرقی نمیکنه ولی برا تو جرا
گفتم باشه کجا برم
گف بیا این زیرانداز بگیر تو راهرو پهن کن لخت شو تا من بیام درو بست ماشین قفل کرد
منم مانتو و شلوارمو دراوردم پیرهن تنم بود
راننده اومد گفت اسمم قاسمه تو چیه
گفتم سمانه
گف پیرهنتم درار دیگه دراوردم اومد روم
گف کس ننت پیری چه کسی دیشب زده
سینه هامو دراورد شروع کرد خوردن سینه هامو مک میزد میمالید گاز میگرف
گف جانتو برم جنده
شرتمو دراورد دست کشید رو کسم گف جووووون خودش رف عقب تر لخت شد
گف بیا بخور
رفتم دلا شدم کونم اومد بالا شروع کردم خوردن براش ساک پرتفی براش زدم موهامو جمع کرده بود و تلمبه میزد تو دهنم دراورد نگام کرد گف بچرخ ببینم بی ناموس
داگی گرفتم کونو دادم بالا یه ضرب کرد تو کسم
گفتم اههه
گف جوووون
پهلوها وکونمو گرفته بود میکرد توش صداش کل اتبوس پیچیده بود
کمرمو چنگ مینداخت منم فقط جلو عقب میشدم
گفتم ایییییی ارومتر اوووفففف ااااههههه
گفتش بخواب کامل خوابیدم خوابید روم یکم لای کونم گذاشت جلو عقب کرد من کف اتوبوس پهن شده بودم سنگینی راننده روم بود
اومد بغل به بغل خوابوندتم پاهامو بلز کرد از بغل جا کرد توش من لخت کامل از این پوزیشن خوشم اومد خودم دستمو بردم کسمو مالیدم اونم از بغل سینه هامو میگرف تکون میداد یا رونمو چنگ مینداخت صورتمو میگرف سمت خودش گف رو صورتت میخوام بریزم گفتم نه نمتونم پاک کنم گف خفه همونو پاشد جلو صورتم کیرشو میمالید همه آبشو خالی کرد رو صورتم من جدا پاره بودم از خواب از دادن از همه چی اون شب
پاشد گف لباساتو بپوش شمارتو بده برو
گفتم چرا گف بده تا بهت بگم گفتم نمیدم گف پس به شوهرتم میگم من هنوز لخت بودم و با دستمال داشتم صورتمو پاک میکردم گفتم باشه زدم تو گوشیش زنگ زد گف حله
لباسامو پوشیدم رفتم تاکسی گرفتم بین راه زنگ زدم به شرکت گفتم نمیام کلی غر زدن گفتن کسری حقوق برات میزنیم که قبول کردم نائی نداشتم واقعا رسیدم خونه
تو مسیر به این نتیجه رسیدم من فانتزی خیانت دارم کیر بقیه خیلی بیشتر بهم حال میده رسیدم خونه شرت و سوتین دراوردم با لباسام لخت گرفتم خوابیدم
وقتی بیدار شدم گوشیمو دراوردم زنگ زدم شوهرم گف تا غروب میاد ساعت۳ظهر بود دیدم واتساپ یه فیلم اومده باز کردم دیدم همون دسشویی ترسیدم بعد دیدم فقط صدای شاپ شاپه
گفتم شما
گف قاسمم راننده
گف خب که جی از کجا معلوم منم
یه فیلم دیگه لود کرد از تهه اتوبوس توی بوفش که من داگی گرفتم لخت با کیفیت بالا قاسمم داره یه ضرب میکنه
گفتم کسکش عوض پاکش کن
گفتش هر ساعت و هرروزی که گفتم میای پیشم میکنمت وگرنه میفرستم به شوهرت
گفتم نمتونم
گف من کلا ۲روز در هفته تهرانم نه هروز
گفتم باشه
گف افرین جنده
گفتم ولی دیگه نگو جنده
گف جنده ای دیگه شوهر داری اونوقت کس دادی تو یه شب به۲نفر
گفتم باشه من میرم
گف مواظب سینه های سفیدت باش
شوهرم اومد زندگیم بوی تازه گرفته بود
معمولا هرهفته شنبه ها ترمینال بودم به قاسم میدادم
هروقتم حس خیانتم میگرف میرفتم خونه ایرج
جفتش خوب میکردن از چشمم تاالان نیوفتادن این داستانم واقعی بود کسی ام باور نکرد مهم نیس برام

نوشته: سمانه

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها