داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

کون مفتی و خوشگل (۱)

سلام .اسمم فرهاد و برادر بزرگم الان ۳۲سالش و از اوایل بعد خدمت افتاد خط مواد و اعتیاد و همش چند ماه داخل زندان و چند ماه میاد. بیرون و دوباره این مسیر از نو شروع میشه و جدیدا با مواد سفید گرفتنش و ۱۱سال بهش دادن و مادر طاقت نداره و همش دلش میخواد بره ملاقاتش و منم مجبورم شیفت چنج کنم و یه نفر بزارم جا خودم البته فقط واسه ملاقات اگه حضوری باشه و گفتم دلش نشکنه و رفتیم با کلی الافی و بگیر و ببند و اعصاب خوردی دیدم مادر با یه زن هم سن خودش و یه زن دیگه که با اینکه چادر داشت لمبرای کونش تو چشم بود و گرم صحبت بودن و منم اصن بر خلاف فردین متنفرم از این جور محیط ها و رفتم و سلام و احوال پرسی و مامان گف اینا هم مثل ما بچشون بازداشتیه و انصافا دختره که اسمش میزارم سمیه سفید و تپلی بود با قد متوسط و چشمای زاغ و تا منو دیدن و گرم گرفتن و به ماما گفت مادرش ماشااله پسرتون خیلی آقاست و تعریف از خودم نباشه تو چشم همم یجورایی و دخترش هی لبخند میزد به من منم اصن به خاطر جو اونجا حال نگاه کردن بهش نداشتم و انگار اونا چند ساله اینجا اومدن و تقریبا از کل شرایط آگاه بودن و واسه ما توضیح میدادن و منم فقط بفکر این بودم برم بیرون و خانوما باید کلا چادر بپوشند خلاصه اومدن و فردین حال و وضع زیاد خوبی نداشت و یکم سرزنش شد و گفت سریع رسیدین پول بزن به کارتم و بوفه تعطیل میشه و از این چرندیات همیشگی و موقع برگشت دیدم همون دختره و مامانش کنار جاده ایستادن و به اصرار ماما سوارشون کردیم و تقریبا از همون شهری بودن که ما بودیم و گفت لباس گرم باید براشون ببریم و اونجا سردشون میشه و انگار سمیه و مامانش میخواستن دوباره از خونه برگردند و لباس ببرن دم زندان واسه زندانی و مامان هم گفت فرهاد جانم شما هم چندتا لباس بهت میدم ببر واسش فردین و رسیدن خونشون و زیاد محله خوبی نبود ولی بدن سمیه تو چشم بود با مانتو کوتاهش مخصوصا و دل مامان براش سوخت و گفت شما لباس آماده کنین و منم لباس پسرم میارم و ببریم واسشون و کلی تشکر کردن و یه نیم ساعت دیگه با مادر خونشون رسیدیم و زنگش زد و سوار شدن و این سمیه تقریبا ۲۱سالش بود و چشم از من بر نمیداشت و منتظر بود من یه چیز بگم و جواب بده و یجورایی هم کلام بشه باهام و رسیدیم و واسه تحویل لباس گرم باید هفت خان رستم طی میکردی و کلی امضا و کلی اتاق و اصن انگار یه کار ناشد بود و از بس با سمیه رفتیم که من خسته شدم و چون اون باسنش جلوم بود پاهام جون میگرفت و جواب منطقی نگرفتیم و سمیه میگفت خوب شد شما همرام هستین و راحت ترم و رسیدیم در یه اتاق مثل دادیاری بود گمونم و یهو سمیه ایستاد و من از پشت خوردم به باسناش و واای تازه فهمیدم چه گوشتی داره که مثل دمبه نرم پرم و خودش معذرت خواهی کرد و همه به خاطر تیپم فکر میکردن که من وکیلم و سمیه هم موکل منه و بالاخره جواب منطقی نگرفتیم و سمیه گفت مگه امام جمعه یکاری بکنه و فعل بکنهههه اینجوری کش دار گفت و منم ریلکس گفتم بریم پیش مادر و فهمیدن همه تلاشهای ما دوتا زی ثمر بوده و سمیه گف مگه برگه ها ببرم پیش دفتر امام جمعه و مادرش گفت ما تحت پوشش هستیم و دلم سوخت واسشون و گفتم پاشید تا به اتفاق هم بریم و همگی رفتیم و سمیه چادرش گذاشت تو کیفش و با مانتو نشست داخل ماشین و بدن تو پری داشت کون گلابی و گویا نامه اونا موافقت شد . از ما چیزی زیرش ننوشت بود و من خوشم نیومد و اصن داخل نرفتم و از این بابت اعصابم خورد بود و گفتم بیا اینم از کار ثواب ما و ماما گف برسونم خونه نزدیکه و ببرشون و منم قبول کردم و رسوندمشون دم زندان و کلی تشکر کردند و تو دلم گفتم کیرم تو اون کون سکسیت و با لبخند جوابشون دادم و نمیدونم داشتم چی نگاه میکردم تو اینستا و هنوز نرفته بودم ک مادر زنگ زد و گفت اومدی پسرم و به خودم که اومدم دیدم یه ربع اینجا ایستادم و یه دنده عقب گرفتم و یهو تو آینه انگار سمیه رو دیدم ک تنها بود و چند تا بوق زدم اصلا نگاه نکرد و پیاده شدم . دست تکون دادم و یهو اومد سمتم و گفت چرا نرفتین و منتظر اسنپ بودم که گویا مهر دفتر خوانا نبوده و خودش میخواسته ببره از نو مهرش کنه برگه و اصراری نکردم بهش و گفت بیشتر از این مزاحمتون نمیشم و کلی تعارف تیکه پاره کرد و بلاخره راضی شد و نشست عقب و گفتم من عقب راحت نیستم و منتظر حرفم بود و پرید جلو و چادرش در آورد و تو راه یه ربعی بود و هی حرف میزد و گویا دانشگاه میره و پدر ندارن و برادرشون هم که درگیر زندان و گفتم چند سالتون بود و گفت ۲۱و سریع پرسید شما آقای مهندس چند سالتونه ومنم ۲۵ و گفت ازدواج کردین و جا خوردم و گفتم نه خوشبختانه و یکم دلیل و منطقی باهاش حرف زدم و مخش هنگ کرد و ساکت شد و گفتم منتظرت میمونم و به خنده گفتم چادرت یادت رفت و گفت آره ممنون و سریع اومد و شاد و شنگول و لبای صورتی و گوشتی داشت و گفتم رژ نزن به لبات تو این مکان که میری یهو یکی جذبت میشه و سرخ شد و گف نزدم بخدا و دسم بردم بکشم رو لبش و گف ععع و گفتم نخوردمشون ک انگشتم کشیدم ب لبش و لای لباش و عجب نرم و گرم بودن و گفت باور کردین دیگه و دس گذاشتم رو رون پاش و دستم کنار زد و گف من اهلش نیسم و لطفا تمومش کن و یواش سرعتم کم کردم و کنار جاده فرعی رفتم و رنگش عوض شد و گف درست میریم و دوباره رون تپل و نرمش فشار دادم و گفتم شاید و روش ازم کج کرد و گفت زنگ میزنم ب پلیس و گفتم سمیه میدونم خودتم دلت میخاااد و اینجا خلوته و زدم کنار و زل زده بود تو صورتم و گف دیر میشه تعطیل میکنن و لپش کشیدم و گفتم همکاری کن حالش ببر ،سخت نگیر امروز این همه اون باسنای گندت جابجا کردم و و گف بخدا من کاری نکردم و مادر زادی بزرگن و رونش فشار میدادم و پاهاش سفت کرده بود ب هم دست چپم و بردم و کیرم حسابی مالیدم و گفت میرم شکایتت میکنم و میری زندان …دوسداری سابقه دار بشی و محلش نذاشتم سینشو گرفتم و داد زد نکننن هر چی با زبون خوش. باهات حرف میزنم مرتیکه. ک گفت زدم زیر گوشش و سرش کشیدم سمت خودم و پشت گردنش گرفتم و کشیدم سمت کیرم و گفت توروخدا نه و زد زیر گریه و گفتم کلا ده دیقه میشه همش و از آینه می پاییدم کسی رد نشه و انگار شانسم گفته بود و خبری نبود و کیرم کشیدم بیرون و گفتم بجنب دیگه و زل زده بود به کیرم و گفت چیکار کنم و بزار دهنت دیگه و هی سینشو فشار میدادم محکم و شالش کامل کشیدم و دستشو حلقه کردم دور کیر ۱۸سانتیم و گف سینمو چنگ نزن استرس میگیرم و انگار گریش. قطع شده سریع و دگمه مانتو باز کردم و جاکتش دادم بالا و به زوری دسم رسوندم ب سینه نرم و هشتاد بود شاید ومشغول فشار دادن و لمس سینش بودم حس کردم سر کیرم کرد دهنش و گرمی و خیسی لباش روش حس کردم و بدنم مور مور شد و گفتم دندون نزن و بخورش و سرش فشار دادم پایین یهو یه عق زد و نگام کرد و گف بوخدا بار اولمه و دلم واسش سوخت و گفت نمیتونم خیلی بزرگه و دستم از سرش برداشتم و شیشه هام که کلا دودی بود تنها شانسم بود و مانتوشو کشیدم بالا و کون بزرگش ب زور جاشده بود داخل یه شلوار لی مشکی و یکم فشارش دادم و هی آی آی میکرد با هر فشارم و یواش کیرم میخورد و میکرد دهنش و دستشبرد و بیضه هام گرفت و گفت ووووی و خواستم دسم بکنم تو شلوارش از بس کیپ بود نرفت و گفتم باز کن دکمشو و دسش برد و از زیر باز کرد و گف تورو خدا من هنوز دخترم و شکمم بوس کرد و و کمربندشم باز کرد و کامل صندلیم تخت کردم و گفتم بیا بقلم و ب زحمت بقلش کردم و تقریبا هفتاد کیلویی میشد و روش نمیشد بخابه روم وگفتم سینتو بزار دهنم و گف ننن دیگه و خودم دوتا دگمه از مانتو دوباره باز کردم و گف آرووم خو و خودش تاپش داد بالا و گف کدوم و دوتاش از سوتین انداختم بیرووون و گفتم جووون سینشو دندون گرفتم و چشمش بست و گف خیلی نامردی و گفتم بزاار دهنم دیگه و مث بچه که میخوان شیر بدن خودش گذاشت دهنم و گف جان سمیه گاز نگیر و لپم ناز کرد و منم شلوارش به زحمت کشیدم پایین و کون نرمش میمالیدم و و دسم بردم زیر شرتش و گفت به جلوم دست نزن و و گفتم یه لحظه بلند شو بزارمش بین رونات و بلند شد و با دوتا دستم شرتش محکم کشیدم پایین و کیرم گرفت و گفت بد بختم نکن بزار دوست بمونیم و گفتم فقط لا پایی میزنم و شلوار و شرت خودمم کشیدم پایین تر و گف مراقب باشششو خودش کیرم گرفت و گذاشت بین روناش و داغ و نرم بود و گفت تکون نده و زل زد تو چشماام و لباش داغ کرد رو لباام و بدون حرکت فهمیدم لرزید و آب کصش رو بدنم حس کردم و هی دستم لا چاک کونش بالا و پایین میکردم و انگار تو بقلم خاب بود و کامل خودش سپرده بود بهم و و با زحمت بلندش کردم و خجالت میکشید و دسش رو صورتش بود و گفتم بلند شو و رفت سمت صندلی شاگرد و چشمم خورد به اون کونشو رفتم سمتش و گف نمیتونم دیگه و شلوارش کشید بالا و اهرم صندلی کشیدم و با زور وزن خودم خابیدم روش و گفتم عزیزم من نشدم هنوز و گفت ی تایم دیگع بیا خونمون …قول میدم اصن و به شکمش کردم و گفتم بخاطر این کون اینقد امروز در خدمتت بودم و گفت ننن نمیتونم خو بفهم و و مانتوش کشیدم بالا تا سفیدی کمرش زد بیرون و و گفتم بکشش پایین دیگه اینو الان نکنم از دسم رفته و و دسم بردم و از زیر سینش گرفتم و و گف فقط زوود و شلوار و شرتش با هم کشید پایین و داشتم نگاش میکردم و گفت بکننش دیگه و و خابیدم روش و و با دوتا دسش لاش واسم باز کرد و یه کص بی مو کلوچه ای اون وسط بود و خیس خیس بود و کیرم زدم ب کصش گف آخخخ نزن ب کصم دیگههه و گفتم خیسش کنم فقط و دسش برد و یه تف زد ب انگشتش و کشید لا چاک کونش و و خودمم یه تف آبدار انداختم و گف نریییز شماااو دو باره یه تف زد به نوک انگشتش و با دوتا دسم لای باسنش باز کردم و مالیدش ب سوراخش و گف بزرگه زیاد فشار نده و نوک کیرم چند بار کشیدم شیار کونش و گذاشتم دم سوراخش و با یه فشاار سرش رفت تو و گفتمم جنده اینکه گشادش کردن و گف من نیستم و حرف دهنت بفهم و خودم با خیار یا هویج و هی یواش جلو و عقب کردم و تقریبا نصف کیرم داخل زود و دیدم خیلی دردش گرفته و با چند تا تلمبه محکم تموم آبم ریختم رو کمرش و چاک کونش و افتادم روش و از پشت لپشو و بعدش لبش گاااز گرفتم

نوشته: فرهاد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها