داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

کون دادن من به نگهبان ساختمان

سلام،
مهرداد هستم زنپوش و ۱۸ ساله، داستان من از اونجایی شروع شد که یه روز تو خونه تنها بودم و بیکار که یهو یادم اومد چند تا فیلم سکسی دارم و با خودم گفتم بهتره که برم سراغ فیلما و با اونا حال کنم که یکم نگاه کردم بعد وقتی لباسای دختررو دیدم با خودم گفتم اگه من جای اون بودم چی میشد؟! که فکر کردم برم و لباس زنونه برا خودم بخرم و با یکی حال کنم که رفتم بیرون و به سوی لباس زیر فروشی، هر چیزی که میخواستم و نوشته بودم رو کاغذ که فروشنده شک نکنه که برا خودم میخرم بعد یه جوراب سفید بلند و یه سوتین سفید و یه شورت صورتی لامبادا خریدم اومدم، بعد برگشتم خونه و رفتم دوش گرفتم و همه بدنمو سفید و بی مو کردم و بعد از حموم لاک قرمز رنگ زدم به انگشتای پام و لباس زیرامو که خریده بودم پوشیدمو رفتم بیرون همینطور که قدم میزدم تو فکر بودم که چطوری و با کی حال کنم که کم کم هوا هم داشت تاریک میشد که رسیدم به یه مجتمع مسکونیه نیمه ساخت که فقط یه نگهبان اونجا تو کانکس بود و من دل و زدم به دریا رفتم به بهانه سوال پرسیدن راجع به قیمت ساختمان ها تا خودمو به نگهبان نزدیک کنم، رفتم در کانکس و زدم رفتم تو گفتم سلام میشه یکم باهم راجع به ساختمانها حرف بزنیم گفت بله بیا بشین تا صحبت کنیم منم رفتم نشستم رو تختش بعد اونم اومد نشست کناره من که مردی ح
دودا ۴۰ ساله بود گفت چی میخواستی بدونی بپرس تا بگم، گفتم اگه میشه چون خیلی راه رفتم پاهام خسته شده کفشامو در بیارم تا صحبت کنیم گفت باشه وقتی کفشامو در آوردم چشمش به جورابای سفید و نازکم و لاک قرمز پام افتاد گفت فکر نکنم عزیزم اینجا اومدنت به خاطر ساختمان‌ها باشه از خجالت نتونستم حرف بزنم گفت فهمیدم که یهو دکمه شلوارمو باز کرد وقتی شرتمو هم دید دیگه دیوانه شد بعد لباسامو در آورد من نشوند رو تختت، کیرشو دراورد گذاشت دهنم و شروع کردم حسابی ساک زدن بعد بهم گفت دولا شو تا بکنم تو کونت جونم گفتم چشم و یواش یواش سرشو گذاشت رو سوراخمو کرد تو کونم حدود ۱۵ می
ن تلمبه زد گفت داره آبم میاد چکارش کنم؟! گفتم خوب بریز تو دیگه گفت نه من دوس دارم بخوریش اولش گفتم نه ولی اونقدر حشری شده بودم که گفتم عیبی نداره بعد فوری در آورد و گذاشت تو دهنم هرچی آب داشت قورت دادم و بعد لباسامو پوشیدمو بعد منو بوسید و گفت بازم اینورا بیا که خدافظی کردیم برگشتم خونه…

نوشته: مهرداد زنپوش

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها