داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

وقتی خواهرزنم مهمان ما بود

سلام بر همه کاربران سایت انجمن کیر تو کس
باز سخنی با کاربران عزیز انجمن کیر تو کس،اینکه اینجا کلاس آئین نگارش نیست. هر کسی سر گذشت خود رو همچنانکه بر سرش اومده با محاوره کلامی خود باز گو میکنه.
همچنین بعضی کاربران میان بجای انتقاد فحش و ناسزا بار میکنن.
میشه گفت «از کوزه همان تراود که در اوست»
بگذریم، بریم سراغ داستانی که اخیراً باز بطور ناخواسته برام اتفاق افتاد و بنده تو عمل انجام شده قرار گرفتم.
ولی واقعاً وقتی شهوت وجود آدم رو میگیره عقل از کله آدم میره.
باز مختصری از خودم بگم من (محسنم،مستعار) از یکی از شهرهای استانهای شمال غربی و اصالت آذری دارم و حدود دو سالی میشه که از خوانندگان پروپا قرص داستانهای انجمن کیر تو کس هستم.
همچنین چند تا داستان از خودم که صددرصد واقعی بودن برای سایت انجمن کیر تو کس ارسال کردم حالا دوستان عزیز انجمن کیر تو کس هر طوری دوست دارن نظر بدن.
من خانم اولم فوت کرده و ۱۷ ساله دوباره ازدواج کردم و حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر می‌باشد و از این خانم ۴ تا خواهر زن دارم که یکی فوت کرده دوتاشون هم بیوه شدن یکی از خانم من کوچکتره که ۱۲ سال پیش شوهرش در اثر تصادف فوت کرد کاری با این ندارم داستان من با خواهرزن بزرگتر از خانم خودم هست که شوهرش امسال دقیقا هنگام تحویل سال ۱۴۰۰ فوت کرد خدا ببامرز آدم خیلی خوبی بود.
مشکل اصلی خواهرزنم با شوهرش فقط اختلاف سنی زیادشون بود که شوهرش دقیقاً ۳۰ سال ازش بزرگ بود.ای خواهر زنم تقریباً همسن خود من هستش.
اما بریم سراغ داستانی که همین امروز صبح زود برام اتفاق افتاد.
خواهر زنم از شوهرش فقط یک دختر ۱۹ ساله داره که ۲۰ روز پیش زنگ زدن خونه ما و بعد صحبت با خانمم یه چیزی به خانمم گفت که خانمم گفت بیا با خودش حرف بزن، و گوشی رو داد دست من.
بالاخره بعد سلام و احوالپرسی گفت دندونام خراب شده میخوام دندونامو بکشم دوندون مصنوعی بذارم با اون رفیقت صحبت کن ببین دندون مصنوعی رو چند کار میکنن.
البته من خودم هم حدود یک ماه دندونامو درست کردم.
بالاخره بعد چند دقیقه صحبت بهش گفتم تو کارت نباشه تو اگر میخوایی دندوناتو بکشی مصنوعی بذاری بیا من میبرم سفارش میکنم باهات راه میاد.
زیاد طولش ندم دو روز بعد از حرف زدنمون با دخترش اومدن خونه ما.
نا گفته نماند که هم اون باجناقم وهم من هرکدوم تو یک روستای جداگانه از شهرستان تابع زندگی میکنیم، که روستای ما تا شهرفقط ۱۵ کیلومتر راه داره ولی روستای اوما ۵۰ کیلومتر.
بخاطر همین وقتی خواهرزنم رفت اولین دندونشو بکشه من چون کار داشتم نتونستم خودم برم، لذا زنگ زدم شفارششو به دکتر دندانپزشک کردم خودش با دخترش رفتن دکتر گفته بود که دندونات چرک داره باید یکی دو روز چرک خشک کن مصرف کنی و دارو نوشته بود که دوروز بعد برن.
اومدن خونه ما صحبت کردیم قرار شد تا تموم شدن دندوناش بمونن خونه ما که الان ۱۵ روز خونه ما هستن الان هم که من دارم این واقعیت رو مینویسم درست نشسته روبروی من تا فرصت میکنه چشمک میزنه با لبخند سرشو میندازه پایین.
بجان خودم همین الان دیدم خیلی از رو نمیره خانمم بلند شد که چایی بیاره منم کیرم سیخ سیخ بود تا خانمم پشتشو به ما کرد شلوار اسلشمو با شرتم یک مرتبه دادم پایین کیرم مثل فنر افتاد بیرون یجوری آه بیصدا کشید حشریت تا مغز نخاعی من اثر کرد.
بگذریم بریم سراغ اصل داستان.
اینم بگم که من بیش از حد داغم حداقل یک روز در میان باید با خانمم سکس بکنیم. چند روز اول که خونه ما بودن دخترش با دختر من تو یک اتاق خواب میخوابیدن پسرم تو یک اتاق دیگر خواهرزن و خانمم هم تو یک اتاق منم تو پذیرایی (البته نمیخوام بچشم بکشم، خونه ما ۱۶۰متر و۳ خوابه هست) دوسه روز که خوابیدن من دیدم نه اگر اینجوری پیش بره من نمیتونم طاقت بیارم به خانمم گفتم که خواهرش بره پیش پسرم ما هم بریم تو اتاق خواب خودمون. خانمم اولش گفت بد میشه ولی از اصرار بیش از حد من بالاخره قبول کرد ما رفتیم تو اتاق خواب خودمون تو این ۱۵ روز فقط بزور ۳ ۴ بار با خانمم سکس داشتیم چون واقعاً کیر من کلفته همیشه سر صدامون تو سکس بیشتره میگفت میشنون بد میشه.
تا اینکه دیشب با خانمم سکس داشتیم نگو خواهرزن اومده از یخچال آب بخوره صدای مارو میشنوه تا آخر سکسمون پشت در اتاق خواب ما فال گوش وامیسته وتمام حرفا و آخ اوخ ما مخصوصا حرفای منو که من دوست دارم توسکس بیشتر حرفای سکسی بزنم، چون من بیشتر حشری و شهوتی میشم با حرفای سکسی.
بالاخره ما هم از همه جا بی خبر سکسمونو تمام کردیم خوابیدیم.
صبح زود که خانمم خواب بود من بیدار شدم برم حموم متاسفانه لباس زیرای من تو اتاقی که دخترا خوابیده بودن تو کشوی دراور بود من تا اومدم تو پذیرایی دیدم خواهرزنم داره نماز میخونه منتظر شدم تا نمازش تموم شد با نهایت خجلت شرمندگی بهش گفتم که بیزحمت لباس زیرای منو از تو کشو بیاره، و اصلا هم هیچ نظری بهش نداشتم یعنی انتظار چنین برخوردی و حرکتی رو از خواهرزنم نداشتم.
رفت یه شورت با یک رکابی برام آورد خواستم که ازش بگیرم کشید عقب گفتم فرح خانم (از اینجا به بعد اسمشو میذارم فرح) چکار میکنی گفت بیا بیرون تا بهت بگم اینو گفت رفت بیرون منم دنبالش رفتم بیرون هوا سرد بود گفتم هوا سرده سرما میخورم چکارم داری. گفت یه چیزی بنداز رو دوشت بیا تو مطبخ سیرابی گذاشتیم ببینم آبش خشک نشده باشه، من اینجا یطوری شدم چون واقعاً انتظار نمیرفت منم که شب ی سکس کامل کرده بودم اصلاً حوصله سکس نداشتم حداقل با خواهرزن که خیلی هم دلنشین یا خوشگل و خوشتیپ نبود.
بالاخره رفت تو مطبخ منم دنبالش تا رفتم تو درو بست برگشت شورت و رکابی منو گذاشت روی سینک ظرفشویی کاملا برگشت طرف من با نهایت پررویی گفت محسن ببین تو اصلاً منو رعایت نمیکنی، گفتم چرا مگه چکار کردم گفت چکار میخواستی بکنی الان من حدود یک ساله سکس ندارم هشت ماهه شوهرم فوت کرده و شاید ۵ ۶ ماه قبل فوتش هم سکس نداشتیم،شما هم که شب با اون سرو صدا داشتین سکس میکردین من حالم خراب شد تا صبح پلک رو هم نذاشتم باید منم راحت کنی.
گفتم فرح خانم تو دیوانه شدی اصلا از انتظار نداشتم خوبیت نداره دیدم نه خانم از شدت شهوت چشماش سرخ شده اومد جلو یهویی با دو دستش از دو طرف شلوار من گرفت تا زانو کشید پایین کیرم تقریباً نیم سیخ بود اومد بیرون تا کیرمو دید با دو دستش کیرمو گرفت خودشو داد جلو از رو شلوار کیرمو مالید به کوسش منم مات و مبهوت داشتم نگاه میکردم.البته خیلی هم بدم نمیاومد اما خواهرزنم زیاد بدلم نمینشست.
هرطوری بود تحرکم کرد گفتم بابا الان خواهرت میاد آبرومون میره. گفت یه دقیقه وایسا رفت بیرون یه سری به داخل ساختمان کشید فوری برگشت گفت خواهر اینا همچین خوابیدن توپ بزنی بیدار نمیشن.
چادرشو گذاشت رو سینک روسریشو باز کرد با یک بلوز نخی وشلوار نخی مخصوص خواب بود شلوارشو تازیر زانو کشید پایین دوباره شلوار منو کشید پایین این دفعه کیرم به نهایت بزرگیش رسیده بود (کیرم ۱۸سانتیمتر ولی واقعا کلفته) تا کیرمو دید یک آخ جونی گفت برگشت بحالت سجده نشست رو یک تشکچه ای که اونجا پهن بود گفت زود باش تا بیدار نشدن من اینجا از فرصت استفاده کرده گفتم باید بذاری از کون بکنم اولش قبول نمیکرد من یذره تعلل کردم گفت باشه اول بکن تو کوسم بذار من ارضا بشم بعد بکن تو کونم،
منم چون شب سکس کرده بودم می‌دونستم یکمی بیشتر طول میکشه.
گفتم باشه برگرد رفتم پشتش چوچولاش خیلی بزرگ بود کله کیرمو یذره تف مالی کردم میدونستم اولش درد داره، چوچولاشو با دستام از هم باز کردم کله تخم مرغی کیرمو گذاشتم لای کوسش از جلو بغلش کردم با یک فشار تا دسته کردم تو کوسش تا حدی که خوایه هام چسبید به کونش واقعا دیدم اولش خیلی درد کشید طوری که یک آخ درد کشید گفت تورو خدا یواشتر یک دستشو آورد از شکمم هول داد به عقب گفت محسن تورو خدا یکمی نگهدار جر خوردم منم از زیر ممه هاشو گرفتم و به خودم در گوشش گفتم مگر کیر ندیدی، گفت چرا ولی این کیر نیست که تیره مال خدا بیامرز حاجی (شوهرش)پیش این دودول بچه بود ولی گفت خوش بحال خواهرم. گفتم تو خودت داری درد می‌کشی میگی خوش بحال خواهرم گفت سکس لذتش به کیر کلفته با تمام وجود دارم حسش میکنم کل دیواره کوسمو با فشار پر کرده کیرت.
گفتم باشه دیگه وقت نداریم شروع کردم به تلمبه زدن لامصب با اون سنش چه آبی انداخته بود کوسش تلمبه که میزدم همچین شالاپ شولوپی میکرد منم بیشتر حشری میشدم فقط شانس آوردم که شب سکس مفصل داشتم والا همون ۵ دقیقه اول آبم میاومد ولی حدود ۱۰ دقیقه تلمبه زدم احساس کردم داره غیر عادی کونشو تکان میده گفتم چی شد گفته محکمتر بزن تا ته کیرتو بکن تو کوسم تند تند بزن با این حرفاش منم بیشتر حشری میشدم با حرفای سکسی با سرعت تلمبه میزدم.
بله خانم با یک حالت عجیب ارضا شد سرشو گذاشت رو دستاش فقط کونشو بصورت دورانی تکان میداد منم کوتاه داشتم تلمبه میزدم.
گفتم خب حالا العهد بالوفا باید بکنم تو کونت گفت محسن بخدا نمیتونم واقعا کونم پاره میشه همینجا تمومش کن منم بحالت قهر از روش بلند شدم گفتم باشه کار خودتو کردی حالا میزنی زیرش. گفت محسن بخدا نه ولی کیرت خیلی کلفته کوسم که اینجوری درد داشت کونم حتما پاره میشه خواستم شلوارمو بکشم بالا گرفت اجازه نداد گفت باشه بیا ولی تورو بجان بچه هات اگر دیدی خیلی درد دارم بکش بیرون.
دوباره حالت سگی نشست منم کونشو با آب دهان خیلی خیسش کردم یکبار دیگر کیرمو کردم تو کوسش تا کاملاً خیس بشه چون آب کوسش زده بود بیرون کیرمو از کوسش درآوردم یک تف جانانه هم به کله کیرم زدم کونشو از هم باز کردم خیلی آروم سر کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش که آب دهان کامل تو سوراخش معلوم بود یواش یواش بصورت تلمبه های ریز کله کیرمو میکردم تو تا سرش میرفت تو آخ میگفت خودشو جمع میکرد منم میگفتم فقط شل کن،.
بنده خدا با وجود درد زیاد خودشو شل میکرد منم مدام با آب دهان هم کیرمو هم کون اونو لیزش میکردم و ریز ریز تلمبه میزدم تا اینکه در عرض حدود ۲ دقیقه میلیمتری کیرمو تا نصف کردم تو واقعا بیچاره داشت قبض روح میشد رسماً اشک می‌ریخت و التماس میکرد منم بیشتر با این حرکاتش حشری میشدم فقط التماس میکرد تورو خدا تموم کن منم که دیدم دیگه نمیگه بکش بیرون فقط می‌گفت زود تمومش کن همون میلیمتری رو ادامه دادم تا اینکه کیرم تا ته رفت تو دیگه احساس کردم آبم داره میاد اینجا کلا عقل که از سرم رفته بود دیگه رحم هم از دلم کلا رفت هیچی،نه میدیدم و نه می‌شنیدم فقط بفکر کیرم و ریختن آبم بودم که گفت محسن بخدا حالم داره خراب میشه بکن تو کوسم آبتو بریز تو کوسم می‌خوام آبتو تو کوسم حس کنم منم آبم داشت میاومد از کونش درآوردم و کردم تو کوسش وبا دوسه تا تلمبه آبم اومد کیرمو فشار دادم تو کوسش خواهرزنم دیگه نتونست رو زانوهاش باشه دراز کشید منم همانطور روش دراز شدم تمام آبمو تو کوسش خالی کردم دو دقیقه ای کیرمو تو کوسش نگه داشتم بیرونو نگاه کردم دیدم هوا کاملاً روشن شده از روش بلند شدم کیرمو درآوردم آبم از کوسش داشت می‌ریخت ولی نمیتونست بلند بشه من خودمو جمع و جور کردم شلوارمو کشیدم بالا دست اونم گرفتم بزور از رو زمین بلندش کردم واقعا نمیتونست سرپا وایسته کمکش کردم شلوار و شورتشو کشیدم بالا همچین حالش خراب بود که اصلا توجهی نداشت که آب کیرم از تو کوسش می‌ریخت تو شورتش.
بالاخره کمکش کردم بردم تو ساختمان رفت تو رختخواب منم رفتم حموم بعد ده دقیقه اومدم بیرون دیدم خانمم بیدار شده نشسته تو رختخواب میگه کجا رفته بودی یه لحظه بیدار شدم دیدم نیستی.
گفتم رفته بودم به سیرابی سر بکشم کمی نشستم اونجا. گفت فرح که بیدار نشده گفتم نه هنوز تو اتاقه بالاخره خانمم پاشد صبحانه آماده کرد رفت سیرابی رو آورد بچه‌ها رو بیدار کرد رفت سراغ خواهرش که بیدارش کنه اومد گفت فرح حالش خوش نیست میگه از اول شب یه دردی از کمرش گرفته نمیتونه بلند بشه منم گفتم بلندش کن ببریمش دکتر.
رفت بهش گفت که محسن می‌گه پاشو ببرمت دکتر دیدم داره میگه نه دست محسن درد نکنه خوب میشم.
بالاخره خواهرش کمک کرد پاش لنگان لنگان دست بکمر رفت دشتشویی با هزار زحمت اومد نشست سر سفره منم هی بهش میگفتم آخه چی شد تو که شب سالم بودی گفت نمیدونم والله یوری خوابیدم یا چی شده کمرم داره میشکنه گفتم خوب میشه دور از چشم خواهرش و بچه‌ها لب پایینشو گاز گرفت یواش طوری که کسی متوجه نشه یه خط نشون برام کشید منم با یه چشمک و اشاره به کیرم پاشدم رفتم سر کار.
غروب که از سر کار اومدم دیدم تنهایی نشسته رو پله تا منو دید گفت خیلی نامردی مثلاً بعد یک سال خواستم یه حالی بکنم این بلا رو سرم آوردی بیچاره خواهرم از دست تو چی میکشه.
گفتم صبح میگفتی خوش بحالش الان میگی بیچاره.
گفت آخه از کوس هر چقدر کیر بزرگ باشه حالش بیشتره ولی از کون برعکس هر چقدر کیر کلفتر درد کون بیشتر بخدا راست رو باسنم نمیتونم بشینم گفتم باشه دیگه از کون نمیکنم اونم قول داد که اگر از کون نکنم هر وقت فرصتی پیش اومد بهم بده تا وقتی که اومدیم شام خوردیم بچه‌ها رفتن تو اتاقاشون خانم هم که پاشد چایی دم کنه دیدم داره با چشم و دهان هی یه چیزایی میگه(اشارتا) منم دور از چشم خانمم یهویی کیرمو بهش نشون دادم یک آه بیصدایی کشید واقعا باور کنید حشریت تا مغز نخاعی رفت الان هم که دارم این داستانو تموم میکنم ساعت دقیقا ۱۲وده دقیقه نصف شبه همه خوابیدن تو اتاق خواب من تنها تو پذیراییم بدون روسری هی درو باز میکنه اشاره میکنه به بیرون که بریم منم میگم بیدار میشن میفهمن آبروریزی میشه فعلاً که رفت تو اتاق درو بست اگر اتفاقی افتاد در قسمت بعدی مینویسم،.
خیلی ببخشید که طولانی شد امیدوارم دست به کیرتون همیشه فعالتر

نوشته: محسن

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها