سلام من ارشامم این خاطره بر میگرده به ۲ سال پیش من تو فامیل یه دختر خاله دارم که خیلی ازش خوشم میومد اسمش اتنا بود خب همه فامیل هم اینو میدونستند چون ما خیلی از وقتمون رو باهم میگزروندیم .
خب ما یه دو سالی بود رل زده بودیم و منم خیلی دوسش داشتم من واسه دانشگاه مجبور شدم از شیراز برم تهران منم به مادرم گفته بودم اتنا رو واسه خودم میخوام و با خاله اینا صحبت کنه من تو طول ۱ سالی که تهران بودم چون کار داشتم یکم وعضم خوب شده بود یعنی دستم تو جیب خودم بود .
تو این مدت به محض اینکه میرفتم شیراز اولین کسی که میومد خونمون اتنا بود بعد از همون ۱ سال خالم زنگ زد که یه هتل خوب و مطمعن واسه اتنا رزرو کنم که ۱ هفته بیاد تهران کارای مسافرت دبی اش رو انجام بده گفتم مگه از شیراز نمیشه گفت که چرا و باباش میگه حضوری باشه بهتره .
خلاصه اتنا رسید و منم رفتم دنبالش فرودگاه بهش گفتم اگه میخوای بیا بریم خونه من گفت باشه بریم تا اونجا تو ماشین دستامون تو دست هم بود خلاصه رفتیم خونه و ناهار گرفتم و اوردم خوردیم رفت خوابید منم نشستم پای تلویزیون (اینو بگم که کون اتنا برجسته و خوش فرم بود و ممه هاش نمی دونم چه سایزی ولی خوب بود بدنش هم تقریبا سفید و نزدیک سبزه بوده ) ما نهایت کاری که انجام داده بودیم لب گرفتن بود و کار دیگه ای نکرده بودیم
روز سوم بود که به اتنا گفتم بیا شب باهم سکس کنیم . گفت من هنوز پرده دارمو نمیشه موقع ازدواج چیکار کنم گفتم یعنی تو فکر کردی من تورو ول میکنم تو زن خودمی و خلاصه بعد کلی هماهنگی قرار شد شب پرده اش رو بزنم من رفتم کاندوم خریدم و قرص بارداری
شب که اومدم دیدم نشسته رو مبل نشستم کنارش واقعا نمی دونستم چطوری شروع کنم
پس خیلی عادی شروع کردم لب گرفتن و اروم اروم داغ شد رفتیم رو تخت من و من میخواستم لباسمو در بیارم که روم گفت من روم نمیشه لخت شم گفتم باهم لخت میشیم گفت باشه پشتمونو کردیم به همو کل لباسامونو در اوردیم تا سه شماردم برگشتیم تا کیرم رو دید گفت وایی و دوید رفت تو هال منم رفتم دنبالش شرکع کردم لب گرفتن یجور دیگه بود وقتی لخت بهش چسبیدم اروم برگشتیم تو اتاق خوابید رو تختو من روش خیمه زدم اروم کیرم تفی کردم و گزاشتم در کسش یکم فشار دادم دیدم داره گریه میکنه و دردش اومده منم میدونستم درد داره اروم اروم کارو پیش بردم وقتی پردش رو زدم خون اومد کشی دمش بیرون رفتیم حموم تو حموم چون تازه پردش زده بودم کیش میسوخت و منم اروم واسش میمالیدم اومدیم بیرون انگار دلش واسم سوخته بود و گفت بزار بخورمش منم بدم نیومد. شروع کرد خوردن خیلی حس باحالی بود مخصوصا وقت میمکیدش با این حال دندوناش میخورد به سرش ولی عالی بود خلاصه اون شب گزشت تا فردا شب پمادی رو که گرفته بودم استفاده کردو دردش کاملا خوب شد فردا شبش خودش وقتی از سر کار اومدم شروع کردو منو خوابند رو تخت به حالت کابوی رو کیرم اروم نشست اروم بالا و پایین شد تا یه ۱۳ دیقه ای احساس کردم ابم داره میاد اونم داشت اه اه میکرد یه یدفعه یه جیغ ریز زد حس کردم کیرم داغ شد و بعله خانومم ارضا شده بود برگشتیم به حالت دیشب یکم تلمبه زدم و ابم داش میومد اومدم بکشم بیرون که پاهاشو حلقه کردو گفت مال من ریخت رو کیر تو بزار مال تو هم بریزه تو کس من. منم حشری تر شدم که یهو ابم اومد کامل خالی کردم توش تو همون حالت لخت خابمون برد و کیرم تا صبح تو کسش بود صبح رفتیم حموم و دوباره یکم لاپایی زدم ولی نه برای ارضا شدن .
ممنون که وقت گزاشتید دوستان فعلا
(در ضمن این اولین و اخرین داستانم بود )
نوشته: ارشام