داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

تمام تجربه نرگس با جنس مخالف

سلام داستان خاصی ندارم از سکس ک بنویسم میخوام تجربیات کلی مو تعریف کنم من 21سالمه 17سالگی ازدواج کردم با کسی که علاقه ای نداشتم و ازدواج من فقط از رو صلاح و نصیحتای دیگران بود . قبل ازدواج یکی دوبار خود ارضای کرده بودم وقتی تو زمان عقد بودیم چند دفعه نامزدم خودشو به من میمالوند و هردو ارضا میشدیم . شب اول عروسیمون ذوق خاصی نداشتم چون شوهرمو دوس نداشتم . شب اول ک پردمو پاره کرد خودشو مالید بهم و ترضا شد تا چند شب یکم کیرشو وارد کسم میکرد چون درد داشت نمیزاشتم بعد ی هفته دیگه راحت میتونست بکنه . کار خاصی نمیکردیم یه چند ثانیه لبمو میخورد گاهی چند ثانیه سینمم میخورد بعدش سریع کیرشو میکرد تو و تند تلمبه میزد ک من ارضا شم بعدشم خودشو ارضا میکرد میخوابیدیم بعد چندماه زندگی داسم جهنم بود چون مشکلات زیادی داشتیم .اومدم و اقدام به طلاق کردم الان 2سالی میگذره تو این مدت هیچ ارتباطی با هیچ پسری نداشتم اولا چند دفعه خود ارضای کردم و گاهی وسایل سخت وارد بدنم میکردم .الان دیگه چ خیلی وقته چیزی وارد کسم نکردم الان درد داره پس نمیکنم . بعد دوسال که هنوز طلاق نگرفتم ولی جدا زندگی میکنم و حتی همو نمیبینیم کسی وارد زندگیم نشده بود . ولی 1ماهه با ی پسر همسن خودم آشنا شدم که وضعیتمو میدونه ک میخوام طلاق بگیرم . من خیلی دوسش دارم و از رو کنجکاوی ک بوسیدن کسی ک دوسشداری چه حالی داره بهش اجازه دادم ک بوسم کنه اولین بار ک لب گرفتیم خیلی دوس داشتم چون هیچوقت همچین لب گرفتن رو تجربه نکرده بودم. یه بار ک تنها بودیم وقتی لبمو میخورد سینه مو گرفت و باهاش ور میرفت کم کم دستشو برد زیر لباسم ک سینمو بگیره پیرهنم یقه اش بالا بود و چسبیده هرکاری کرد دستش به سینه ام نمیرسید گفت میخواد سینمو بخوره منم ی اخم کوچولو کردم گفت باشه .بعد کم کم دستشو برد سمت کسم و میخواست کوسمو بگیره دوستداشتم ی سکس حسابی باهاش داشته باشم آخه خیلی دوسش دارم ک یه هو عذاب وجدان گرفت منو حس کردم ی جنده ام دستشو گرفتم آوردم بالا ولی اصا تو روش نزدم ک نکن اونم دیگه دستشو سمت کوسم نبرد فقط لبمو خورد .برگشتم خونه بهش گفتم ک خیلی ناراحتجم چون با کارم دارم آبرو خودمو خونوادمو میبرم و نمیخوام باهاش باشم .اونم کلی قسم خورد ک دیگه هیچوقت تکرار نمیشه و منتظر میمونه طلاق گرفتم ازدواج کنیم . این تموم تجربه من با جنس مخالفم بوده . موفق باشین دوستان

نوشته: نرگس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها