داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با شوهر عزیزم

تو اشپزخونه بودم که غلامرضا ازسرکاراومدخیلی خسته بودمستقیمااومدتواشپزخونه وبه غذا ناخونک زد،زدم رودستش وبهش گفتم برودستاتوبشورکه ازپشت بغلم کرد…من33سالمه ورضا42سالشه 2تاپسر5و7ساله داریم،رابطه منو رضاچندان گرم نیس رضا اهل خیانت نیس ولی طبعش موذیه وجوداین خصلتش توخونه باعث میشه درمقابلش گاردبگیرم …
-ولم کن بایدناهارواماده کنم
-بهاره خیلی بداخلاق شدیا تنش گرم بودواحساس کردم بدجورهوس کرده،خودشوسفت بهم چسبونده بودوسفتیه کیرشو روی کونم حس میکردم وخودشو هی به من میمالوند،کسم خیس شده بود وبدنم مورمورمیشد رضا بدن گوشتیموحشری میکرد،همون کف اشپزخونه خابوندم وسریع لختم کرد وشروع کردنوک سینه هاموگازگرفتن،رضالباساشودراوردودر اشپزخونه روقفل کرد،کیرقهوه ای رنگش سیخ شده بودوتخمای بزرگش مثله همیشه اویزون بودن،کله کیرش مثله یه گردوی بزرگ بودباسوراخی بازکه دلم میخاست سره گرده کیرشو توی دهنم بچرخونم.بدنه گوشتیمو از رو زمین بلندکردمو کیرشو سفت گرفتم ،کلشو مک زدمو پیشآبشو مکیدم،رضا2تاانگشتشوگذاش رو سوراخ کسمومیمالوندکسم هی اب میدادوداغ میشدکس گوشتیوپهنموگرفت توی دستش وگوشتشومیمالوند.
-رضاپاشوبزن توش رضامنوبه پهلوخوابوندو کیرشو کرد تو سوراخ خیس کسم،کسم نبض دار شده بود،رضادرحالیکه پشت سرم بوداهسته تلمبه میزدکسم داشت از شهوت میپوکید
-محکم بزن،محکم،محکم،تاته بکن
-دارم میکنمت عزیزم اووووف بعداز10دقیقه که تواون حالت بودیم رضاپاموباز کردوروبه کمر خوابوندمومحکم میکردتوکسم نفسم داش میگرف که بهم گفت پاشو ورومیزناهارخوری خوابوندم بدنم پرازعرق شده بودپاهاموتاته بازکردمو دوباره اماده کیرخوردن بودم که رضاباکیرسفتش چندضربه روی کسم زد،کسم ازشهوت زیاددردمیگرفت که بهش گفتم یالابکن دیگه ،رضا هم کیرشو فرو کرد داخلو سه سرعته میزد،اهسته،متوسط تند،با همه ی سرعتاش لذت میبردم
-اخ وای کسم،کسم پاره شد،اخ کسم داره میپوکه
-شقه،دوسش داری?کردنمو دوس داری? یوهو چشامو باز کردمو صورته رضا رو دیدم که پرعرق شده بودوچشاش مثه خون قرمز شده فهمیدم خیلی بخودش فشار میاره که ابش نیادولی من محکمتروبیشترمیخواستم سرش داد زدم رضاسفتر بزن با اینکه بهش فشار اومده بود میخواست خودشو کنترل کنه ک ابش نیاد ولی ضربه ها رو محکمترو تندتر کرد،داشتم میلرزیدم،ارگاسم های چندگانه بدنمو میلرزوندو ناتوانو بی حال ترم میکرد
-بزن،محکم بزن، کسم جرخورد بزن باسه،چهار تا ضربه ی محکمه اخر،لرزشه عمیقی از کسم شروع شدو همه ی بدنمو کامل فرا گرفت ،دیگه صدام قط شدو بیهوش دراز کشیده بودمو بدون هیچ حسی فقط کسمو در اختیار رضا گذاشته بودم تا خودشو ارضا کنه،رضا 7-8تا ضربه ی محکم زدواحساس کردم کیرش شل شدفهمیدم اونم ارضاشده باخستگی خوابیدکنارمودرحالیکه نگران ابه توکسم ودرست شدنه بچه ی سوم بودم لپموبوسیدوبه علامت رضایت لبخند میزد. اگرخوشتون اومدبگیدبازم براتون بنویسم اگه نه رفع زحمت کنم.بوس بوس

نوشته: حلقه

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها