داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سکس با زن همسایه

سلام دوستان من اولین بار داستان سکس واقعی را مینویسم اگر غلط املایی داشت بخشید اسم من بهمن ۴۵سالم توی یک بن بست در اصفهان محله … مینشتیم که یکروز تو در خونه سر وصدا میومد امد بیرون دیدم دارند اسباب خاله میکنم خونه روبرویمان مستاجر جدید امده بود یک نگاه کردم و رفتم داخل بعد از دو سه روز زنم گفت که همسایه جدیده امد درخونه وگفت ابگرمکن خرابه منن گفتم شوهرم بلدهست آمد بهش میگم بیاد درستش کنه .با زنم کلنجار رفتم که چرا دردسر درست میکنی بگو برند تعمیرکار بیارند گفت اخه شوهرش راننده وانت بار میدان تره بار هستش صبح زود میره آخر شب میاد خرد و خسته واین زنم روز تنهاست و کسی ندارد حالا برو یک نگاش کن اگر نتونستی تعمیرکار میارند خلاصه با هزار مکافات ابزار برداشتم ورفتم دخونشان ساعت حدودا ۵بعدازظهر بود زنگ زدم یک صدا زنونه نرم گفت بله گفتم آمدم آبگرمکن را ببینم گفت الان میام وقتی در را وا کرد یک لحظه هنگ کردم چشم توچشم شوکه شدم که این خوشگل خانم تو این محل چکار میکنه یکدفعه صدام کرد گفت آقا بهمن شمایید منم که شوکه شده بودم گفتم با ت ته بته بله که فهمید دست وپا گم کرده ام گفت بفرماید شرمنده مزاحمات شدم گفتم اختیار دارین پس همسایه به چه دردی میخوره تو ودلم خوشحاب بودم ودنبال فرست که یک حالی به کیرم بدم گفتم شوهرتان چکاره هست و سیر تاپیازندگی را برای گفت و زیر نگاهی هم به اندامش میکردم مثل اینکه عروسک بود همه چیز ایده ال وکون خوبز هم داشت ولی از طرز برخوردش و لباس وچادری که سرش بود معلوم بود ولنگه باز هستش چون یک تی شرت تنش بود با یک شلوار استرج که همجاش پیدا بود از طرز چادر گرفتنش هیچی خلاصه رفتم سر آبگرمکن دیدم ازاین مخزنی هاست و برایش درست کردم وگفت زودخاموش میشه نمیتونم روشنش کنم بهش یاد دادم که کاشکی ۲ساعت طول میکشید چون قشنگ از پشت چسبیده بودم بهش و اون کون گندش به کیرم میخورد یه لحظه قشنگ راست کرده بودم که گفتم الان برمیگرده میزنه توگوشم ولی دیدم عقبتر میده کونش والکی از میپرسه شمعک خاموش شده چکار کنم من بیشتر بهش چسبیدم که کیرم قشنگ لای چاک کونش بود چادر وشلوار تا کرده بود تو کونش گفتم اینطور روشن میکنی یک لبخند زد وگفت دستت درد نکنه واقعا بلد نبودم ومن از پشت امد کنار که یه لحظه برگشت و کیر راست شده زیر شلوارم دید یه نگاه ملموس کردی گفت باید تلافی زحماتت رابکشم من موندم چکار کنم که گفت بیابریم اتاق کارت دارم تاپشت سرش راافتادم یک قری به کونش داد که فهمیدم کار تمامه و برگشت ویک چشمک زدبهم و من وارد تتاق شدم برگش ت و چادر را انداخت و اومد بغلم و گفت ابراهیم آقا ایجاهم برا کم میزاره تو جبرانش کن منم از خدا خواسته لختش کردم مثل برف بود بدون مو شاید دوباره چند لحظه توشوک بودم گفت خیلی سفیدم گفتم حوری بهشتی وافتادم به خوردن کوسش که صدایش بلند شد واز شهوت به خودش میپیچید بعد گفت بسه کیرت میخوام منم کیرم که راست راست بود از شورتم در اوردم گفت یاعلی مدد چقدر بزرگه گفتم فقط ۲۲سانته گفت از آقا ابراهیم ۱۵سانت بعد مثل کیر ندیده ها افتاد به جون کیرم همچین لیس میزد و سرش را مک میزد که نزدیک بود بپاشم تو صورتش اسمش از قلم افتاد افسانه بود گفتم
افسانه جون لنگات را بده بالا تا داد با سر کیر گذاشتم تو کوسش خودش را جمع جور کرد ولی امانش ندادم با یک حول تا ته کردم که یه جیغی کشید وگفت آتیش گرفتم و شروع به اه واوه کردن کرد من هم با چند عقب وجلو کل آبم را ریختم روی شکمش و پهلوش خوابیدم واونم گفت که بخاط اینکه اقا ابراهیم بهش نمیرسه .و برای همین از جای قبلی به اینجا امدیم که ابراهیم آقا زودتر بیاد خونه ولی بازم خسته وکوفته میاد ومن کمبود جنسی دارم .منم قول دادم که کمبودهایش جبران کنم و الان پنج بار تا حالا کردمش ولی ازکون نزاشته بکنمش بعد از دوسال از انجا رفتن ودیگر نویدمشان شرمنده طولانی بود . 💋

نوشته: بهمن

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها