داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

زن همسایه و عذاب وجدان

سلام من امیرم از مشهد ۳۰سالمه والان متاهلم ولی این داستان مال زمانیه که من مجرد بودم چند سال قبل که کمی کاروبارم گرفته بود و دستم به دهنم میرسید دیگه توی خونه مادرم راحت نبودم و بخاطر اینکه دوست داشتم بعضی شبا با دوستام باشم و یه چرخی بزنیم رفتم یه سوییت کوچیک تو مرکز شهر اجاره کردم وبا همون خرت وپرتای اولیه که نیازمند یه زندگیه مجردیه راهی خونه مجردی شدم.
خونه تو طبقه همکف بود که مشاع با پارکینگ بود لوازمو خالی کردم تو پارکینگ و تنهایی لوازم سبکشو میبردم داخل خونه که درب پارکینگ باز شد ویه دختر جوون با ماشین میخواست بیاد تو پارکینگ که رفتم جلو و ازش خواهش کردم اگه میشه اجازه بده من لوازممو بردارم بعد ماشینشو بیاره توی پارکینگ و اونم قبول کرد ماشینو بیرون پارک کرد بعد از نیم ساعت که حسابی خسته شده بودم درب اپارتمان زده شده و همون خانوم که مریم بود اسمش با سینی چایی پشت در بود بهش تعارف کردم که بیاد داخل ولی قبول نکرد من تا ظهر سرکار بودمو عصرا خونه که تو این مدت یکماه گهگداری مریم برام غذا میاورد و کم کم روش با من باز شده بود و باهام صحبت میکرد میگفت مطلقه ست و شوهرش چند سالیه ازش جدا شده و با خانوادش زندگی میکنه یروز تو همین صحبتا ازم پرسید که شما برای میل جنسیتون چکار میکنین که از این حرفش خجالت کشیدم ولی متوجه شدم که بدش نمیاد که رابطه داشته باشیم یروز که تو خونه بودم تا صدای ماشینشو شنیدم درب اپارتمانو باز کردم اومد سمت در وسلام علیک کردیم تعارف کردم که چایی حاضره گفت برم تا بالا بعد میام چند دقیقه ای گذشت که اومد و سر صحبت که باز شد بهش گفتم تو برای میل جنسیت چکار میکنی که گفت خیلی سختمه ولی نمیتونم به کسی اطمینان کنمو واز این حرفا کاملا بهش نزدیک شده بودم و نفسش میخورد توی صورتم دلو زدم به دریه ویه لب ازش گرفتم و اونم همراهی کرد وچند دقیقه ای لب بازی کردیم بردمش توی اتاق لختش کردم و شروع کردم به لیسیدنش حسابی مست شده بود و حسابی خیس کرده بود روش دراز کشیدم وبعد از خوردن گردنش یه سکس خوب با هم داشتیم و بعد از این ماجرا دیگه تقریبا هفته ای دو سه بار سکس میکردیم چند ماهی گذشت که یک روز ظهر که از سرکار اومدم مریمو دیدم که کنار یه مرد غریبه بود وبا ماشین میرفتن بیرون وقتی منو دید رنگشو باخت حیرون بودم تا الان هیچ وقت من متوجه حضور کسی حتی تلفنی نشده بودم حتی با خانوادش فقط یه سلام علیک داشتم یه پیرمرد وپیرزن که اکثر اوقات تو خونه بودم نزدیکای اخر شب بود که اومدن ومن ازچشمی در نگاه میکردم ومتوجه قضیه نشدم واونا رفتن بالا فردای اونروز اون مرد غریبه توی پارکینگ خونه مشغول تمیز کردن ماشین بود ویه سلام علیک کردم وازم پرسید چند وقته اینجایی گفتم چند ماهی میشه که اومدم اینجا گفت پدر خانمم کلی ازت تعریف کرده که حسابی ارومی وهیچ سروصدایی نداری وکلی ازت راضین دنیا داشت دور سرم میچرخید گفتم شما دادمادشونین گفت بله من تو شهرای مرزی کار میکنم و بعلت مشغله کاری اینبار نزدیک شش ماهه که خونه نیومدم اصلا باورم نمیشد مریم به این راحتی منو فریب داده باشه چند روز بعد به یه بهانه از اونجا نقل مکان کردم وچند سالیه که این عذاب وجدان همیشه همراه منه بعضی وقتا یه داستانایی میخونم مثل ضربدری بیغیرت سکس با محارم برام خیلی عجیبه که مگه میشه که ادم همچین کارایی انجام بده من یه غریبه اینکارو کردم هنوز احساس پشیمونی میکنم بعد اینا انقدر با ذوق تعریف میکنن موفق باشین

نوشته: امیر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها