داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

نوشین همسایه روبرو

سلام بر همه دوستان انجمن کیر تو کس
اسم من منصور هست ۳۴ سالمه با قدی ۱۹۰ متاهل هستم بچه قیطریه تهران هستم توی یک آپارتمان زندگی میکنم واحد مال خودمه چند سال ازدواج کردم هنوز بچه دار نشدیم واحد روبروی یک خانواده پرجمعیت بودن همسایه خیلی خوبی بودند یک روز داشت اسباب کشی میکرد تا منو دید گفت ما داریم میریم که خونه ویلایی اجاره کردیم گفتم پس اینجا؟ گفت آقا منصور اینجا رو میدم اجاره کمی پول میزارم روش توی ویلایی زندگی میکنیم .
بنده خدا راست می‌گفت تعداد افراد زیاد بودن چندتا مشتری آمدن خون رو دیدن و رفتن یک خانوم آمد تنها خونه رو دید پسند کرد گفت اینجا همسایه ها چطوری هستند گفتم اصلا کسی رو نمی بینی همه سرشون توی لاک خودشن هستند اوکی داد و گفت باشه فردا میام برای قرداد چون ممد آقا خونه رو به املاکی سر خیابون سپرده بود ولی کلید و هماهنگی با من بود .
فردا صبح خانوم آمد تقریباً ۳۶ سال سن داشت با قدی بلند و چهار شونه خوشگل و خوش تیپ گفت آمدم برای قرداد گفتم ببخشید شغل شما چی هستش گفت چطور گفتم آخه میخوام بدونم خونه رو به کی میدم گفت من توی یک شرکت خصوصی کار میکنم گفتم شما تنها هستید گفت نه من متاهل هستم همسرم خارج از کشوره چند روز دیگه میاد شناسنامه رو نشون داد دیدم بله اسم شوهر نوشته کاملا درسته بعد از بستن قرارداد دیدم خودش یک خانوم دیگه هستند نگو دوستش بود و ماشین باربری و چند تا کارگر خب گذشت چند روز بعد توی دوربین ساختمون دیدم یک آقا با ماشین مدل بالا پارک کرد در آپارتمان رفت پیش این خانوم اسم این خانوم نوشین بود گفتم خوب لابد شوهرشه هر روز یک نفر میومد و می‌رفت فهمیدم اهل برنامه هستش کم کم از کارش سر در آوردم دیدم بله شوهری در کار نیست این ها همه مشتری خانوم هستند .
گاهی کاری داشت یا کمکی میخواست به من می‌گفت یا به خانومم منم کاری باهاش نداشتم گفتم مزاحم من که نیست پس چکارش دارم یک روز با شرت و تاپ آشغال ها رو گذاشت درب واحد که بعد ببره پایین فکر کنم حواسش نبود که دوربین گذاشته جلوی واحد ها وقتی پاهاش دیدم کیرم بلند شد .
با خودم گفتم باید من بکنمش همه میکنندش فقط مال من خار داره رفتم تو کارش چند باری براش کار انجام دادم بهش حال میدادم خریدی میکردم بهش میدادم یک روز گفتم بزار دل بزنم به دریا توی حیاط داشت به ماشین نگاه میکرد رفتم پیشش سلام و صحبت و اینها گفتم نوشین خانوم گفت بله گفتم چند ماه اینجا هستی گفت خوب گفتم خبری از شوهرت نشده ؟ هنوز از ماموریت خارج نیومده؟
گفت چرا آمده و چند روزی بودش و دوباره رفت من خندیدم گفت به چی میخندی گفتم هیچی فکر کنم گوشام مخملی هستند گفت اختیار دارید چرا ؟
نگاه کردم گفتم خانوم هر روز یک مرد میره و میاد کدومشون شوهرته ؟
نگاهی کرد گفت آقا منصور اینها یا بچه‌های فامیل هستند یا پسر خاله هام هستند یا همکاران من هستند گفتم چقدر فامیل و همکار مرد داری توشون دختر نیست چه فامیل و همکار های باحالی که مراقبت هستند شب تا صبح پیشت هستند و ولش کردم و رفتم .
یک شب ساعت ۲ صدای درب باز شدن آمد دیدم یک نفر با خانوم داره میره داخل درب باز کردم تا منو دید برق ازش پرید با صدای لرزون گفت سلام دیدم پسره از پله ها رفت پایین خندیدم درب رو بستم دیدم تو دوربین پسره با سرعت برگشت کفش رفت داخل .
فردا ساعت ده صبح بلند شدم که برم مغازه دیدم ماشین پسره که باش آمد داخل نیست معلوم نبود کی رفته بود .
ظهر آمدم خونه حمام و استراحت کردم با خودم گفتم حالا که این جنده به همه میده چرا به من نمیده چون همسایه هستم میترسه ؟
بعد ظهر آمدم برم مغازه دیدم با لباس تو خونه فقط یک مانتو و شال آمد سلام کرد گفت آقا منصور دیشب پسر خالم تا دیدت حول شد ترسید گفتم اگر پسر خاله هستش چرا حول شد.
به صورت جدی بهش گفتم یک هفته بهت فرصت میدم تا از این جا بری وگرنه زنگ میزنم به ممد آقا صاحب خونت جریان رو بهش میگم تمام فیلم های دوربین رو بهش نشون میدم تا بدونه مستاجرش چکارس و سوار ماشین شدم و رفتم داشت نگاه میکرد نمی تونست چیزی بگه در مغازه بودم دیدم آمد داخل سلام کرد گفتم مغازه رو از کجا یاد گرفتی گفت دوستت املاکی بهم آدرس داد .
گفتم در خدمتم گوش میکنم کاری داشتی ؟ گفت آقا منصور لطفاً چیزی به صاحب خونه نگو مشکلت با من چیه ؟
گفتم یا من مشتری یا نمیزارم بمونی قبول؟
گفت باشه ولی من پول میگیرم منم گفتم باشه ما مفتی نخواستیم .
گفتم کی درخدمتم هستی گفت امشب مشتری دارم فردا شب تا صبح خوبه گفتم چقدر گفت یک تومن گفتم باشه فردا شب به خانومم گفتم میخوام برم دور همی با دوستان تو هم برو خونه مادرت تنها نباشی دوربین در خون رو قطع کردم که یک وقت خانومم نبینه من رفتم واحد روبروی واقعا همون چیزی که توصیف کردم
قد بلند و بدنی چهار شونه پر بود شکم نداشت گفت من تا صبح در خدمتم براش یک میلیون زدم تو کارتش با هم رفتیم تو تخت خواب گفت یک چیزی باید بهت بگم گفتم بفرما گفت من از کون نمیدم فقط گفتم با این بدن زیبا و سینه های گرد با این صورت زیبا که تو بقلت بخوابم کون میخوام چکار و شروع کردم به لخت شدن و اونم لباس در آورد تا صبح سه دست باهاش سکس کردم خیلی خیلی حال کردم تا دوسال تو ساختمون بود هر وقت میخواستم بهش میگفتم نه نمیگفت .
منم براش کم نذاشتم .

نوشته: منصور

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها