داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

سافت گی با دوست سن بالا

سلام دوستان هم حس این داستان از جمله خاطرات سافت و گی با یک دوست هم سن هست .داستان از زمانی شروع شد که بخاطر شرایط کاری در یکی از شهرهای اطراف یزد بطور موقت مشغول به کار بودم و بخاطر دوری از خانه مدت زیادی میموندم و وقت آزاد زیادی چت و وقت گذرانی بودم که با یه نفر بنام کوروش آشنا شدم از خصوصیاتش بگم که یه قد متوسط ۱۷۵ سانت بدن توپر حدود۹۰ کیلو و سنش ۴۸ سال بود متاهل و یک بچه داشت . اول گفتگوی مختصری در مورد همدیگه رد و بدل شد و بعدش از پوز و علاقه های شخصی سوال کردیم که متوجه شدم که حس و علاقه مون به همدیگه شبیه هست از خودم بگم که سنم اون موقع ۳۸ سال بود قد ۱۷. و وزن ۸۴ کیلو علاقه زیادی به سافت و عشق بازی با یه هم سن خودم و یا بالاتر دارم برگردیم به داستان خودمون خلاصه چند روزی گذشت و چت هامون بیشتر شد و رنگ و بوی سافت و عشق بازی گرفت اول عکس های همدیگه را در حالت های مختلف و سکسی رد و بدل کردیم و بعدش ویدیو کال میکردیم و کم کم حس خاصی بینمون ایجاد شد یه روز غروب گفت بیا حضوری ملاقات داشته باشیم و بیشتر از نزدیک آشنا بشیم .قرار گذاشتیم و با ماشین اومد سرقرار اول دلهره عجیبی اومد سراغم که بین قرار میخاستم برگردم و عذر خواهی کنم ولی قدم هام به فرمانم نبود و به جلو میرفت .سر ساعت مقرر رسید و تک زد و مطمئن شد و سوار ماشین شدم.سلام و احوال پرسی کردیم و یه کم توی خیلبون چرخیدیم اون متوجه شده بود که من استرس دارم و به همین خاطر دور دور میزد تا کم کم شرایط یه کم عادی شد دست من توی دستش بود و صحبت میکرد و حرفاش آرامش میداد به من .یه مقدار زمان طی شد و گفت اگه الان استرس داری تا همین حد کافیه و قرار بعدی را تو تعیین کن تا یه کم شرایطت بهتر باشه . روبوسی کردیم و برگشتیم خونه هامون .بلافاصله چت کردیم حالا نحوه صحبت هامون یه رنگ دیگه داشت و یه نوع اعتماد خاصی پیدا کرده بودم .کم کم حس اعتماد زیادی به کوروش پیدا کردم و دوست داشم دایم چت کنم البته اون وقت زیادی مًل من نداشت چون هم مشغول کار بود و ام زن و زندگی داشت منم رعایت میکردم و مزاحمتی براش نداشتم .چند روز از قرار اول گذشته بود که پیام داد بیام دنبالت بریم چرخی بزنیم من سریع آماده شدم و اینبار با ذوق زیاد رفتم محل قرار مون چند دقیقه بعد سوار ماشین شدم اینبار بلافاصله بوسه و احوال پرسی و دست تودست هم حرکت کردیم یه کم چرخیدیم و بعدش گفت کاش خونه مون خالی میشد میرفتیم خونه ماشین خسته کننده شده .من گفتم خونه من چند ساعتی خالیه و میشه بریم یه کم اونجا باشیم با این حرف انگار دنیا را بهش دادن سریع آدرس پرسید و چند دقیقه بعد پشت در خونه من بودیم .رفتیم داخل خونه و بلافاصله منو بغل کرد و قرق در بوسه شدیم مهلت نداد روی مبل یا زمین بنشینم و مثل دو تا عاشق توی بغل ام بودیم تمام سر و صورتم را بوسه میزد لبانم را میخورد زبونم را اونقدر خورد و کشید داخل دهنش که دیگه درد گرفت بهش گفتم اجازه بده یه کم بشینم تازه متوجه شد که هنوز دم در هستیم .گفتم اجازه بده یه چیزی بیارم بخوریم گفت هیچی نیار من فقط لب و زبونت را میخورم و زد زیر خنده هر دو خیلی خندیدیم از حرفش .یه کم گذشت کوروش گفت اجازه بده بدن همدیگه را از نزدیک ببینیم قبلا هرچی دیدیم عکس بود گفت اجازه بده من لباسهات را دربیارم یه حس خاصی پیدا کردم کاملا مطیع حرفاش بودم پیرهن و شلوارم را در آورد زیر پوشم را درآورد یه آخ جون طولانی گفت که منم به وجد اومدم .بدنم کامل شیو شدا بود و سینه هام کا مثل سینه دختر ها بود خود نمایی میکرد حالا فقط یه یه شورت خیلی باز عین شورتهای زنونه پوشیده بودم و بدن بدون مو سقید خودنمایی میکرد پیرهن و شلوارش را درآورد از تنش و برعکس بدن من یه بدن تپل پشمالو جلوی من ظاهر شد او کاملا هیری بود و دوست داشت منم مو داشته باشم .دوباره سفت من را بغل کرد و لباش را روی لبام گذاشت لب و گردنم را لیس میزد موهای بدنش سینه و شکمم را قلقلک میداد حالا دیگه منم کامل باهاش همراهی میکردم و منم از شرایط پیدا شده لذت میبردم یه مدت زیادی سافت بازی ادامه داشت و کم کم پاهامون خسته شد .روی مبل بزرگ دراز کشیدیم و هنوز بدن من را لیس میزد سینه ام را توی دهنش کذاشته بود و با زبون نوکش را قلقلک میداد با دستش اون یکی سینه را میمالوند .توی چت هامون گفته بودیم که سافت هستیم و صحبت از سکس کامل نکردیم و به همین خاطر پیشرفت بیشتری نداشتیم البته گف اجازه بده شورتت را بیرون بیارم از تنت و بدن زیبات را تماشا کنم بلافاصله شورتم را از پام درآورد و محو دیدن بدنم شد .شورت خودش را هم بیرون آورد و کیر راست شده ۱۵ سانتیش خودنمایی میکرد .کیر من را توی دستش گرفت و شروع به مالش کرد دست من را گرفت و گذاشت روی کیرش و منم کم کم همراهیش کردم . یه کم که گذشت احساس کردم که من میخام ارضا بشم به کوروش گفتم دست نگهدار شرایطم خوب نیست .گفت راحت بخواب و اجازه بده تخلیه بشی من خجالت میکشیدم که چقدر زود داره آبم میاد ولی اون میگفت اصلا ناراحت نباش .دستش را با آب دهنش خیس کرد و با حس خاصی برا کیرم جق زد من چشمام را بستم و با حال عجیبی که هم لذت بخش بود و هم خجالت زده حال میکردم در همین حین صدا زدم و آخ گفتم و آبم پاشید بیرون .اونقدر زیاد بود که اولین جهش به دیوار کنار مبل هم پاشید و از گلو تا پایین شکمم قرق آب شد کورش هنوز با کیرم بازی میکرد تا آخرین قطره اش خالی شد . من از خجالت چشمام را بسته بودم ولی کوروش انگار خوشحال تر بود سرش را آورد نزدکم و از لبم چند تا بوس گرفت . گفت چون استرس زیاد داشتی این طوری شدی و دفعه بعد حس و حالت خوب میشه گفت برای امروز کافیه برای اینکه تو هم اذیت نشی قرار بعدی سعی میکنیم هم مکانمون بهتر و مطمئن تر بشه و هم بیشتر از بدن همدیگه لذت ببریم .لباسهاش را پوشید و از من خداحفظی کرد و گفت تو راحت باش من میرم .اون رفت و من تا نیم ساعت لخت با بدن خیس از آب منی خودم روی مبل دراز کشیده بودم و دوست نداشتم بلند بشم از مبل . خوشحال بودم که دوستی پیدا کردم که کاملا شرایط و حس و حالم را درک میکنه و اونقدر صبور و با احساسه و عشق میده به آدم .و این سرآغاز روابط من و کوروش بود که تا حدود ۳ سال ادامه داشت . اگه دوست داشته باشید در قسمت های بعد ملاقات ها و روابط جدی ترمون را براتون مینویسم . ممنون که خوندید اگه غلط املایی بود بخاطر تایپ با گوشی موبایله و به بزرگی خودتون ببخشید .دوستتون دارم سعید./.

نوشته: سعید

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها