سلام
این یه داستان گی هست پس اگه علاقه ندارین نخونین و الکی فحش ننویسین.با تشکر
الان ۲۴ سالمه.من از وقتی که بچه بودم وقتی آدم سن بالا میدیدم تحریک میشدم.دختر جلوم لختم میشد هیچ حسی نداشتم.میرفتم تو سایتای پورن ویدیوی سکس پیرمرد با دختر جوون میدیدم و حواسم فقط به پیرمرد بود و ارضا میکردم خودمو.از یه جایی به بعد دیگه خوشم نمیومد و حال نمیداد.رفتم سراغ فیلمهای گی.چند تا فیلم ک نگاه کردم خیلی لذت بردم.تا به امروز که دیگه انواع فیلمای پولی رو هم یجوری پیدا میکنم و حالشو میبرم.تا همین ۲ ماه پیش هیچ سکسی نداشتم تا اینکه از این داستانایی که میخوندم چند جا نوشته بودن برنامه هورنت
رفتم برنامه رو دانلود کردم و دیدم میشه کیس پیدا کرد.با کلی آدم حرف زدم و هر کدومشون یه مشکل داشتن.یکی کیسم نبود.یکی تاپ بود.یکی لب نمیگرفت و این داستانا.طبیعی هم هس چون اکثر سن بالاها تاپ هستن
یه مدت گذشت تا اینکه یه نفر اومد به اسم هادی.۵۲ سالش بود نوشت من تاپ و سافت هستم.نمبدونستم سافت یعنی چی.گفت یعنی هر کاری کنی به جز دادن و کردن.بهش گفتم کون نمیدم اونم قبول کرد.مسیرمونم نزدیک به هم بود.چند روزی با هم حرف زدیم و عکسای لختی فرستادیم.کیرش هم کلفت بود هم بزرگ.ترسیده بودم گفتم نکنه دروغ بگه.منم تگریه ای تو سکس نداشتم و با فیلمای پورنی که میدیدم یه چیزایی یاد گرفته بودم.
رسید به روز قرار
منو سوار ماشینش کرد و رفتیم به سمت خونش.خیلی آدم باشخصیت و مودبی بود.یکم از ترسم ریخته بود چون واقعا داشت راست میگفت.رسیدیم خونش گفت برم یه دوش بگیرم برمیگردم.رو مبل نشستم منتظر موندم تا بیاد.اومد نزدیکم از رو شلواریه دست به کیرم زد گفت راست کردی آره؟منم گفتم آره کیرم داشت منفجر میشد.همون لحظه منو شاش گرفت گفتم برم الان میام
حین رفتنم یه بوس کرد و یخمون باز شد.رفتیم تو اتاقش و لباسا رو کندیم شروع کردیم به لب گرفتن.خیلی با ولع لب میگرفتم.مثل اون جمله ک میگن با نون بخور سیر شی
یه چند دقیقه ای لب گرفتیم و رفت دراز کشید ک براش ساک بزنم.منم تجربه نداشتم.شروع کردم به ساک زدن.هر چی خواستم کیرشو تا ته بکنم دهنم نمیشد.خیلی بزرگ بود.گلوم درد گرفته بود.اون بیچاره هم میگفت مجبور نیستی ک ولی من دوست داشتم اینکارو.چند دقیقه ساک زدم و بعدش نوبت اون شد.تا حالا کسی واسم ساک نزده بود یه حس عجیبی داشتم.اون گرمای دهنش حس جالبی میداد بهم.بعد ساک زدنش یکم لب گرفتیم و کیرشو رو کونم میکالیدم ک بهش حال بده.چون قرار نبود داخل کنه
چند دقیقه هم اینطوری گذشت و باز شروع کردیم لب گرفتن.انقد لب گرفتیم که آب جفتمون همزمان اومد.بعدش حال هیچکاری نبود.قشنگ ارضا شده بودم و حس خوبی داشتم.اونم ازم راضی بود با اینکه تاپ بود ولی سر قولش موند و دروغ نگفت.لباسمونو پوشیدیم تو راه برگشت بودیم.گفت هر موقع خواستی حال کنی خبر بده
چون در اصل تهران زندگی میکرد و زن و بچش اونجا بودن تو گیلان خونش کلا خالی بود و امن
از اون موقع تا الان یه بار دیگه هم رفتم پیشش و حال کردیم.تنها نکته ی مثبتش این بود که دیگه زیاد خود ارضایی نمیکنم چون دیگه با فیلم بهم حال نمیده.
امیدوارم دوست داشته باشین داستانو.خیلی عجله ای نوشتم
باز تاکید میکنم اگه خوشتون نمیاد نخونین و الکی فحش ندین
ممنون
نوشته: سجاد