داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

افسانه خانوم زن همسایه

با سلام من طاهرم نمي خوام بگم داستانم راسته چون داستاني که پايه و اساس حقيقي داشته باشه خودش به ذهن خواننده القا ميشه من 22 سالمه از يکي از شهرستانها بچه ي يکي از محله ها ي قديميم بچه محلا از قديم به خونه هم آمد وشد داشتن و دارن مخصوصا زنا. جدا از گردن کلفتاش تو محل ما زناي نازم کم نيستن اين قضيه مال سال 89 ما يه همسايه داشتيم به اسم افسانه خانوم که از قضا خيلي هم تيکه و حشري بود ولي داده بودنش به يه مرد ضعيف و بي خيال که يه بند ازش تو سري مي خورد منم يه پسر 18 ساله که سر درد سوراخ داشتم حتي اگه تو دهن مار مي بود چه برسه به يه همچين زن خوشکل و نازي هر وقت که ميديدمش تو چشاش نگاه ميکردم اونم با ناز کردنش يه علامتايي مي داد اولاش فکر ميکردم توهم زدم ولي بچه محلامونم همه مي گفتن اين شيشه خورده داره راستش و بخواييد دقيقا نميدونم چند سالش بود ولي بالاي 30 سال نداشت.

داستان از اون روزي شروع شد که پدر و مادرم رفته بودن ولايت تا به زميناي پدر بزگ محترم رسيدگي کنن منم پاي ماهواره نشته بودم داشتم فيلم ميديدم که وانگهي زنگ در به صدا در اومد درو وا کردم ديدم خانوم خانوما پشت دره منم که تو کف هزارش بودم. گفت مادرت خونس منم نا غافل خر شدم گفتم آره اومد تو که گفتم خاک تو سرم شد اگه پاي اين برنامه ها نباشه ميزنه سر صليته بازي آبروم تو محل ميره پيش خودم گفتم من که آب از سرم گذشت چه يه وجب چه صد وجب يهويي گفت پس مامنت کجاست. منم خونسرد گفتم دروغ گفتم خواستم بيايد داخل يه موضوعي را بهتون بگم مادرم اينا رفتن داهات. گفت خوب بگو گفتم قول بدين منطقي بر خور کنيد در حالي که صدام ميلرزيد نذاشتم جواب بده گفتم من حقيقتا ازتون خوشم مياد منتها روم نمي شد بگم الانم حق دارين اگه بزنين تو گوشم در عين ناباوري با يه خنده ي مليح گفت چرا بايد بزنم من قند تو دلم آب شد خيره تو چشاش همون لحظه مستقيم رفتم تو لباش اونم از خدا خواسته باور نکردني بود از راه رو کشيدمش تو خونه چادرش و در اورد فقط يه شلوار جذب و يه تاب تنش بود منم از ديدن بدن نازش دست و پام و گم کردم من تاپ و شلوار و شورتش و کندم اونم پيرهن منو کند و منم که عجله داشتم شلوار و شورتم سريع کشيدم پايين داشتم از شغ درد ميمردم که دستم وگذاشتم رو سر شونهاش حولش دادم پايين رو زانو نشستو اول يه خورده ناز کرد ولي بعد کيرم تا في خالدون کرد تو دهنش جاي شما خالي چه ساکي ميزد از من خواست کوسشو بليسم اما من زير بار نرفتم به پشت خوابيد منم تا جايي که راه داشت سينه هاي خوشگلش و عين يه بچه ي گشنه مکيدم. بعد چند دقيقه لب بازي صبرم سر اومد و کيرم و کردم تو کسش کس نگو تنور بگو داشتم آ تيش مي گرفتم اونم آه و اوه ميکرد وحشر منو ده برابر من تلمبه ميزدم اونم منو محکم گرفته بود و داشت لب و زبونم و مي خورد منم بعضي وقتا جست ميزدم گردنش و گاز مي گرفتم هي دور خودم غلطش مي دادم خلاصه بعد چند دقيقه ديدم شل شد فاز منفي بود منم شل شدم اون ارضا شد ولي من هنوز آبم نيومده بود و ولکن ماجرا نبودم بهش گفتم دمرو شه از کون بزنم ولي گفت اذيت ميشم منم هي اصرا که بي چاره راضي شد و دمرو شد که از کون بزنم هر کاري کردم درست وحسابي تو نميرفت يا ميگفت آه يا اوه منم به تنگ اومدم مثل اين که شوهر بي بطش يه بارم از کون نکرده بودش رفتم تو آشپز خونه يه خورده روغن زيتون به کيرم زدم و برگشتم اونم رو زانو شتري خوابيد منم بي مهبا به سرعت کيرم تا ته کردم تو کونش باسن گوشتي شو با جفت پنجه هام چنگ ميگرفتم ديدم داره اشک از چشاش مياد يه لحظه بي خيال شدم پاشد نشست منم کيرم خوابيد ولي نامردي نکرد با دست ماليد تا بلند شه حسم که يه خورده برگشت گفت اين بار بکن هرچقدرم اشک اومد توجه نکن منم عين يه گاوه وحشي کردم تو کونش الان نکن کي بکن جفت سينه هاشم گرفته بودم تو دستم فشار مي دادم اون جيغ مي کشيد من عربده خيس عرق بوديم ديگه نفس نداشتم آبمم تلسم شده بود چند بار تا مرز اومدن اود ولي چون خسته ميشدم وايميستادم دوباره برميگشت که آخرش دوباره بنده ي خدا پا شد دهن گرفت و جلق زد تا آبم بياد آب آمدن همانا سرو صورت خانوم و خونه رو به گوه کشيدن همانا منم که عين آدمي که داره ميسوزه و روش آب يخ ريختن شل شدم. بماند که چه مکافاتي کشيدم خونه رو تميزکنم اما از خانوم خانوما خواستم بره حموم که گفت خونه ي خودشون راحتتره دست و صورتش و شستو و رفت من بعد از اون به دفعات باهاش سکس داشتم اما سال پيش سر يه قضييه بي خود رابطمون بهم خورد هرچند که هيچ کدوم از سکسام با اون يا با کساي ديگه به گرد اون روزم نرسيدن. اگه نظري دارين بدين ولي هرکي فش بچه کونيه.

نوشته: طاهر

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها