در اولین بوسه خودم را و تو را کشتم

سلام دوستان. این یک خاطره نیست و قسمتی از یک رمان بلنده که دارم روش کار میکنم. از اونجایی که خودم تا حالا تجربه ی سکس نداشتم میذارمش اینجا تا شما راجع بهش نظر بدین و منو راهنمایی کنین. ممنون
رو به روی من ایستاده. عینکشو از روی چشماش بر میدارم.نگاهم توی گرداب چشمای نا آرومش گیر میفته. نگاهش حریص و شیطنت آمیزه. پشتشو نوازش میکنم. لخته؟؟ دستای مردونش رو محکم دور کمرم حلقه میکنه و منو به خودش میچسبونه. لختم! در مقابل هیکل ریز نقش من خیلی بزرگه. بدنش هم دمای منه. سرمو میذارم روی سینش و ضربان تند و با قدرت قلبشو حس میکنم. دستشو نرم میکشه روی موهام و آروم نوازششون میکنه.من روی صدای قلبش تمرکز میکنم که مث یه پرستوی وحشی گیر کرده توی قفس تقلا میکنه . با دستاش صورتمو میگیره و میاره سمت صورت خودش. فاصله فقط یه نفسه. این بار نگاهم روی لباش قفل شده. واسه رسیدن بهشون تلاش میکنم. وقتی تقلای منو واسه رسوندن سرم به لباش که در ارتفاع 175 سانتیه میبینه منو میگیره و میخوابونه روی خودش. ما کجاییم؟ این تخت قرمز قهوه ای مخمل چقد آشناس با تخت توی تاریکی بی انتها شناوریم. مکان و زمان اهمیتی نداره. مهم امیده که باید باشه و هست. حاضرم بقیه ی عمرمو اینجا فقط با امید بگذرونم بدون غذا، بدون آب، حتی اگه امید خود مرگ باشه با اشتیاق لذت در آغوش میگیرمش… اون بی توجه به افکار من همچنان حریصانه نگاهش رو روی انحنا های بدن من میچرخونه. تشنه ی بوسیدنشم. اما نمیخوام پیشقدم بشم. میخوام بفهمم که اونم منو میخواد حتی واسه یه شب. انگار صدای افکارمو شنیده. منو روی خودش میکشه بالا. بدن من روی بدن لخت و عرق آلودش به سختی حرکت میکنه. لباشو فشار میده روی لبم. احساس شهوت پشت این بوسه رو حس میکنم. این دقیقا اون چیزی که من دنبالشم نیست. اما بعد 8 سال به اینم راضیم. واسه یه بوسه ی داغ همراهیش میکنم. گرمی زبونشو روی لبم حس میکنم. زبونامون به نرمی با هم بازی میکنن. دستاش محکم به موهای بلند و فرم چنگ میزنن. ساقامون از تخت آویزون به هم گره خورده
-نترس عزیزم فرار نمیکنم.
صدام توی بوسه ی داغش گم میشه. لباشو از لبام میگیره. همچنان محکم به موهام چنگ زده و
با نگاهش و چشمای آبیش که تو تاریکی برق میزنن ذوب کنه منو.
-نمیذارم فرار کنی. این سری تو چنگ خودمی. نمیذارم پر بزنی. بادستام واست قفس میسازم
زنگ گرفته ی صداش و لهجه ی اصفهانیش و حرفای سورئالیستیش منو به گذشتم میبره. این همون صداییه که آخرین بار شکستن بغضو توش شنیده بودم. همون صداییه که با من شعر شاهین رو زمزمه میکرد. همونیه که جملات کامو رو واسم تفسیر میکرد. همونی که بارها توی بازی مافیا منو متهم کرده بود.
از فرصت واسه بغل کردنش استفاده میکنم. وزنمو میندازم روی بدنش.
چرخش زبونش توی گوشم یه موج از لذت رو واسم میاره که ثمرش یه آه کوتاهه. اومدم که بوسمونو از سر بگیریم این دفعه با یه نگاه خمار شروع میکنم. سرمو تکون میدم تا موهای فرم بریزه رو صورت جفتمون. ریتم بوسمون تند و آتیشی شده. با تغییر زاویه ی سرم نمیذارم بوسمون یه نواخت بشه. دستشو میگیرم و آروم از روی بدنم به سمت سینه هام هدایتش میکنم. واسه مالیدن سینه هام راحت نیست. واسه همین یه کم جا به جا میشم و میام بالا تر. آروم روی رگای برجسته ی شقیقش میکشم و گردنشو نوازش میکنم. دست دیگشو کم کم از روی پهلوم میکشه به سمت باسن پهنم.برآمدگی باسنمو نوازش میکنه تا پایینش. منم آروم آروم دستمو میبرم سمت پایین تنش از بالای شکمش شروع تا کیرش رو لمس میکنم.
کم کم داره بلند میشه یه کم خودمو جا به جا میکنم تا راحت تر بتونم کیرشو بمالم که اون به منزله ی درخواست واسه تغییر پوزیشن تعبیرش میکنه و جفتمونو میچرخونهه. حالا اون روی منه. و واسه لمس بدنم راحت تره. این حالت تسلطش روی خودمو دوس دارم. فکر این که اون روی منه هم تحریک کنندس. کاش میتونستم بدونم به چی داره فک میکنه. چی احساس میکنه. اما اون ساکتو روی سکس مترکزه. لبامون بعد 10 دقیقه با بی میلی از هم جدا میشه. اون میره سراغ گردن من. منم با انگشتام موهای پر پشت و مشکیش رو نوازش میکردم. البته زیاد روی گردنم حساس نیستم واسه همین با ساکت موندن سعی میکنم به سمت سینه هام هدایتش کنم و اونم به سرعت قضیه رو میگیره. تو تحریک و خوردن سینه هام خیلی حرفه ای عمل میکنه. از زیرشون گاز میگیره تا به نیپل قهوه ای روشن و کوچیکش میرسه نفسام تندتر شد و ناله هام شروع شد. با ناخنام کمرشو خراش میدم. اینا فردا واسش خاطره میشه و یادآور من. دستشو میبره زیر بدنم تا راحت تر باشه. منم روی کمرم به شدت حساسم و این کارش باعث میشه کمرمو بدم بالا و یه آه بلند بگم. یه لبخند ریز و به کارش ادامه میده. کم کم، آروم و یه نواخت به سمت پایین و شکمم میره. با دقت هر قسمت از پوستشو میبوسه و دقیقا بالای کسم متوقف میشه.سرشو آورد بالا. من میدونم برنامش جیه؟
-بچرخ
بی چون و چرا روی شکم میخوابم. پوزیشنمون رو روی تخت درست میکنیم و اون دوباره دست به کار میشه. از پشت گردنم به سمت پایین هر نقطه از کمرمو لمس میکنه و میبوسه. منم شدیدا ناله میکنم. با هر بوسش ناخوداگاه یه آآآآآه میکشم و نهایت لذت رو میبرم. لباشو آروم روی ستون فقرات من میکشه و تا پایین گودی کمرم میره.
-امییید.اااااااه. عشق من! دیوونم کردییییییی
به باسنم که میرسه بلند میشه. سرشو میاره بالا و به دقت بررسی میکنه و یه سیلی نرم به کونم میزنه سرشو میاره نزدیک سرم جوری که من ببینمش یه لبخند کج و میگه تقلب کردی. خیلی حشری تر از اونیم که بخوام به معماش فک کنم. اونم اهمیت نمیده. میدونست که بعد سکس حتما سراغ فک کردن به معما هم میرم. اما الان هدفم چیز دیگس. اروم در حالی که ساق پام رو نوازش میکنه از رونم یه گاز میگیره که باعث میشه من جیغ بکشم و بالاخره داره میره سمت کس خیسم. آروم میبوسدش. تقریبا با اکراه و از روی احساس وظیفه. میدونم که بیشتر از این کاری دوس نداره بکنه. واسه همین قبل از این که معذبش کنم بلند میشم. اونم بلند میکنم و نیمه ی دوم، جامون رو عوض میکنیم.نوبت اونه که حسابی حال ببره. من آروم روش میخوابم . وزنمو میندازم روش. اول یه بوسه ی آروم اما زیاد کشش نمیدم و میرم سراغ گردنش. گردنشو میبوسم اما بیتابی اون واسه ساک زدن رو حس میکنم و تمایلی هم به خوردن سینه ی پشمالوش نداشتم. سریع و بدون مقدمه میرم سراغ زیر نافش. کیرش راست بود. سرشو میبوسم و مث بستنی میذارمش توی دهنم.
-ترانهههههههههههههههههه
بیشتر کیرشو تو دهنم فرو میکنم
-هههههههههههممممممممممم
آروم آروم ساک زدن رو واسش شروع میکنم. واسه من چندان لذتی نداره اما لذت امید الویته. تلاشمو میکنم که دندونام اذیتش نکنه. به کارم سرعت میدم و کیرشو تا ته میره تو دهنم. البته زیاد درازز و بزرگ نیست. منم زیاد بزرگ نمیخوام. من کیر امید رو میخوام که الآن دارمش. سرعت ساک زدنو زیاد مبکنم که در نتیجه عضلات گردنم کوفته و گرفته میشن.
-آآآآآآآآآههههههههههههههههه، اره عزیزم. کیرم تو دهنتههههههههههههههه.
در نهایت اون موهامو میگیره و کیرشو از تو دهنم میاره بیرون. زمزمه میکنه کارم باهات تموم نشده عزیزم. کاراش داره کم کم وحشیانه میشه که البته منم دوس دارم. میشینه و منو تو بغلش میگیره. نرم زبونشو میکشه روی گوشم.
من میشینم روی پاش جوری که کیرش روی خیسی بینه پاهام کشیده میشه. کم کم بدنمو با قوس خاصی تکون میدم. توی خماری حشر لباشو نیاز دارم سرشو میارم بالا و میبوسمش. این بوسه ها فقط بوی شهوت میده و هیج نشانی از عشق توش نیست. من طاقتم تموم میشه. سر کیرشو دم سوراخ کسم تنظیم میکنم و همون طور که کیرش توی دستمه جلو و عقب شدن رو شروع میکنم. سر کیرشو حس مینکم که وارد بدنم شده. به سوراخ مقعدم رو که کیر امید مدام در حال ورود و خروج داخلشه نگاه میکنم و بیشتر تحریک میشم. هر بار نفسمو با یه آه کوتاه میدم بیرون. امید رو هل میدم که بخوابه. دستاشو میذارم بالای باسنم و اجازه میدم اون با دستاش سرعت حرکت منو کنترل کنه. اون محکم به کونم چنگ میزنه و منم سرعت بیشتر میکنم. صدای نفسای تندمون فضا رو از شهوت آکنده میکنه.
-بیا عوض
سریع میخوابمو پاهامو میدم بالا. اونم معطلش نمیکنه و سریع کارشو شروع میکنه. بی مقدمه تا ته میکنه داخل و محکم و سریع تلنبه میزنه و هر بار آروم اسممو صدا میزنه. من با بازوهام سینه هامو فشار میدم به هم تا بیشتر به چشمش بیان. با هر تلنبه ی اون سینه هام به لرزش میفتن و میدونم که امید اینو دوس داره
-آآآآآآآآآآآآآااااه امییییییییییید جرم بده لعنتییییییی
-ترانهههههههههههههههههههههه،ترانهههههههههههههههههههههههههههههههههههه
-تندتر بکنم. تا ته بکن. آآآآآآآآآآآآآآآآهههههههههه

ترانه؟؟؟ تراااااااانهههه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این چهره ی استخونی و ابرو های پهن و چشمای مشکی رضاس که به من دوخته شده
-بله؟
-پاشو دیرت شد
-باشه
-ترانه؟؟
-بله؟
-بابت حرفا و سیلی اونشب عذر میخوام. دست خودم نبود.
-…
تو عذر میخوای. اما دیگه دیره. تو واسه من مردی

نوشته: ترانه