داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دو نفره با مامانه کامران

این داستانی که دارم براتون مینویسم صرفا یه داستانه نه یک خاطره و هیچ وقت قرار نبوده که اتفاق بیفته و قرار نیس بخونین و برین جق بزنین راستی اگه قلط املایی دارم(که اثلا اسلا ندارم) فکر کنین الکی مثلا عمدا غلط نوشتم تا بیشتر توجه کنین.(اینیم دیگه)

کامران یه هفته بود که زده بود بالا هر دم پاپی من میشد ،پسر خوبی بودا ولی خیلی زود به زود آمپرش میپرید و داغ میکرد البته مدیونین اگه فک کنین من از این قضیه خوشحال بودم.زود قضاوت نکنین من اون جده ای نیستم که قراره گایده شه ،من ساسانم یه کیر کیر کلفت 19 ساله 19 سانتی{من 19 ساله که دارم/رایتل/}کامران رفیق 6،7 سالمه یه رفیق خر پول که ارث خانواده مادرش(فرشته خانم) زندگیشونو از رو به او ور کرد البته بهتره بگم فاحشه خانم چون اون یه داف تپل مپل نسبتا سفید با موهای پر کلاغی بود که نمیشد ساده از کنارش گذشت و بی تفاوت نگاش کرد با اون دوتا ممه ی (فک کنم 90) که به حصر در سوتین تنگ فرشته قانع نبود و از هر روزنه ای برای رهایی جستن استفاده مینمود خلاصه خوب کسی میشد(یه کس کامل و تمام عیار)من فکر کنم بازم زود قضاوت کردین چون این فرشته نیست که قراره گایده شه . این آقا کامی ما اگه هفته ای حداقل دوسه بار دوست دخترشو نگاد عموراتش نمیگذره بیچاره چند هفته بیش بود که دختره واسه کاره باباش رفتن یه شهر دیگه و کامی موندو کیرش!خیلی سعی کردم قانعش کنم که همین مامانشم خوب چیزیه ولی میترسید آخه حقم داشت باباش یه نویسنده فعال بود که 24 ساعته تو اتاقش،پشت PC داشت داستان مینوشت کلا همیشه خونه پلاس بودو جایی نمیرفت مث این باباهایی نبود که میرن ماموریت تا با زنشون حال کنیم. کامران انقدر اصرار میکرد که به زحمت واسش شماره سارا(جنده پر آوازه محلو) ردیف کردم ازش قول گرفتم اگه ردیف شه باید پوله منم حساب کنه اونم قبول کرد پدرام (بابای کامی)مشکل کلیوی داشت من وقتی فهمیدم که رفتم عیادت خونشون ولی باباشو تو بیمارستان بستری کرده بودن تا وقتی کلیه هم خونش پید نشه باید با دستگاه دیالیز تو بیمارستان سر کنه فرشته هم معمولا همیشه به عنوان همراه تو بیماستان میموند این قضه با ناراحتیاش نقطه عطفی برای کس کردن ماشد . ساعت 8 بود که بعد یه قرار قبلی رفتم خونشون اونم گفت میره دنباله سارا 8ونیم شو9 ،9شد 10 دیدم نیومد حدث زدم داره تک خوری میکنه ،داغون بودم حولرو برداشتم برم حموم یه کیری از عذا در بیارم عجب حمومی بود تمام شیشه ،بزرگ ;دوشو باز کردم آب داغ صابون گلنار کف دست .بیچاره کیرم راست راست آمادهی سارای بود که فک کنم کامران خمش کرده بود باید میزدمو راحت میشدم وسطای کار بودم که دیدم یکی محکم به در حموم میزنه رو شیشه رو بخار گرفته بود فک میکردم کامی باشه ولی ای وای فرشته بود نمیدونم چرا اومده بود ولی اومده بود درو باز کردم بفهمم اصا چیزی فهمیده یا فک کرده دارم یه دوش ساده میگیرم تا در باز کردم یکی خابوند زیر گوشم گفت:معلوم هست داری چه غلطی میکنی . شروع کردم به توضیح که نه این یه رفتار تبیعیه شما هم اگه چند هفته کس نکرده باشی مجبور میشی بزنی.از حرف احمقانم خندش گرفت چپ چپ یه نیگا بم اداخت و گفت دیونه من که نمیتونم کس بکنم یکی باید بیاد منو بکنه.گفتم پس آقا پدرام…حرفمو قطع کرد و گفت :حرفشم نزن که حاضرم به بادمجون کس بدم به پدرام نه .منم خندیدم ،دیدم داره با زبون بی زبونی ازم تمنای کس میکنه. ازش خاستم چون خستس بیاد یه دوش بگیره .حتی فکر میکردم قبول نکنه ولی لباساشو دراره (با خودم گفتم فرشته اصا مخ نداره که بخوام بزنم) اومد گفتم بفرمایید تو منم تازه مشقول بودم ،جور کردن فرشته واسه کردن از سارا جنده هم ساده تر بود وقتی تنش خوب خیس شد ناخداگاه دسته کفیم رفت سمت ممه هاش در عین ناباوری گفت:چه عجب پس اینقدرام احمق نیستی.من تازه دو هزاریم جا افتاد که فرشته دانشمنده و من بی مخ دقیقا نفهمیدم چیشد که کیرم تا تخم تو حلق فرشته جلو عقب میشد خوب ساک زدن واسه یه لحظش بون اون فوق العاده بود من بی اختیار ،در اخیار اون بودمو اون با قربون صدقه رفتنم پوزیشناشو عوض میکرد .تو همین اوضاع کامی کونی اس داد :<بعضی وقتی نارفیقی چه حالی میده> خوابیده بودم کف حموم اونم به مدل سوارکاری روم بالا پایین میرفت منم خوی سواری میدادم همین طور که بهت زده مهارتش بودم دیدم با ترس از جاش بلند شد با یه دست ممه هاش و بادست دیگش کوسشو پوشوندو رفت سمت در برگشتم دیدم کامرانه داد زدم :به به نارفیقی حال میده نه .این احمقانه ترین کاری بود که میتونستم انجام بدم چون خیلی عصبانی شد ولی مامانش رفت باهاش صحبت کرد یه حرفایی مث همون کسشرایی که من بهش گفتمو تحویل کامران داد آخرش گفت :من حتی از هر دو شما بیشتر به این نوع رابطه ها نیاز دارم و هر دوتون میتونین منو کمکم کنین .کامران خیلی ناز میکرد ولی به هر زحمت و شیوه فرشته واسه کامران یه شاک مجلسی زدو اونم نمک گیر کرد من به همون مدل قبلی خوابیدمو اونم نشست روم و واسه کامران ساک میزد کم کم داش آبم میومد که کشیدم بیرون و همشو ریختم رو صورتش بعدم رفت حموم کامرانم که هنوز کامل حال نکرده بود دنبالش رفت بر خلاف انتظارم کامران از این که میتونس بدونه خجالت با فرشته رابطه داشته باشه خیلی راضی بود. راستش قرار نبود فرشته گاییده شه اما حادصه خبر نمیکند!!! <ساسان}

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها