داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

خاطره ای نه چندان سکسی

سلام. من توی یه بیمارستان کار میکنم . البته پرستار نیستم . اما لازم نمیدونم بگم تو کدوم بخش مشغولم . اوایل که وارد بخش شده بودم حالم از همکارای خانومم بهم میخورد . چون واقها قیافه های تخمی ای داشتن . ینی در حقیقت هیچ کدوم خوشکل نبودن . اما یکی از خانوما که دختر بود و 3 سال از من کوچیکتر بود قیافش یکم از بقیه بهتر بود . من تا ون موقع دوست دختر نداشتم و کلا در همچین مواردی کاملا دست و پا چلفتی بودم و هستم و احتمال زیاد خواهم بود . توی این چند ماه گاهی با هم شیفت بودیم و به هر حال صحبت میکردیم . اما حرفامون اصلا سکسی نبود . یه روز جو گیر شدمو واسش یه پیامک خنده دار فرستادم . اونم فری یکی جوابمو داد. باورم نمیشد به این سرعت جواب بده . به هر حال چند ماهی پیامک دادنامون ادامه پیدا کرد تا اینکه من سر پیامک سکسیا رو باز کردم . اولش خیلی بدش اومد و جواب نمیداد . اما کم کم شروع کرد به راه اومدن . اینو بگم که اون واقعا دختر پاکی بود و با من ارتباطشو ادامه داد چون فکر میکرد من دوستش دارمو میخوام باش ازدواج کنم . من دوسش داشتم . اما نه واسه ازدواج . فقط واسه دوستی . دلم میخواس کنجکاویام برطرف شه . تا اون موقع که حدود 26 سالم بود پستون از نزدیک ندیده بودم و خدا میدونه چن هزار شب تو خواب و خیال پستون میخورد . مثلا پستونای خالمو . !!!
یه روز جمعه عصر توی بخش با هم بودیم . بخشمون به بیشتر از دوتا پرسنل احتیاج نداره . ینی هر شیفت دو نفر. داشتیم حرف معمولی میزدیم . بخش هم خلوت بود و از بیمارها خبری نبود . اما یهو یه اتفاق خیلی ساده و جالب افتاد . شاید باورتون نشه . اما جریان این بود که یهو برق رفت . من میدونستم که قطع شدن برق فقط واسه 10 ثانیه طول میکشه چون فورا موتور برقها به کار میافتن . توی همون زمان کم نمیدونم کی منو هل داد سمت همکارم . رفتم و توی اون تاریکی دولا شدمو بوسیدمش . صورتش سرد بود . گفت وای… و منو عقب زد . ترسیده بود .شایدم هیجانی شده بود . نمیدونم . فورا برق اومد . توی چشام نیگاه کرد و گفت خجالت بکش . البه انگار چشماشم خیس شده بود . درست یادم نیست . اما وب یادمه که خودم خیلی خجالت کشیده بودم . نتونستم هیچی بگم واقعا نمیدونستم چیکار کنم . این بود که شرمنده از بخش خارج شدم . البته واسه مدتی.

بعد که وارد شدم .دیدم مدام نگام میکنه . من بازم چیزی ولسه گفتن نداشتم . خودش در اومد که : من از این ارتباطا بدم میا د .اما بتو اجازه میدم تا همین حد بام ارتباط داشته باشی . خودتم حتما دلیلشو میدونی .
اون فکر میکرد اگه اجازه بده من ماچش کنم بیشتر دوسش میدارم و حتما بهش پیشنهاد ازدواج میدم . به هر حال من از اینکه اجازه داده بود که بهش نزدیک تر بشم حسابی خوشحال شده بودم و میدونستم قسمت سختش فقط همین جاس و البته بقیشو خودتون استادین …
توی همون جلسه بعد از گفتن اون حرفا بغلش کردمو چند بار بوسیدمش و لبشو خوردم . حتی آخر کار گذاشت پستوناشم بخورم . شاید بگین چطر توی بخش بیمارستان میشه از این گند کاریا کرد . اما اونایی که سرشون تو حسابه میدونن که هر بخشی یه پاوین یا اتاق استراحت داره کا محل مناسبیه واسه پرسنل محترم و محترمه!
پستونای سایز 75 ایش خوشمزه بود اما اون طوری نبود که من تو ذهنم بود . یکم شل بود . چون کرست بازاری نمیپوشید و از این کرستای تخمی خونگی میپوشید . میگفت حساسیت داره . اینم بدونین که من تازه اون موقع بود که سایز بندی پستون اومد دستم . چندین جلسه ما از این روابط با هم داشتیم و از هر فرصتی واسه ماچ و بوسه و ممه خوری سو استفاده کامل میکردیم . آخریا حتی دستمو میگرفت میذاشت رو کسش و میگفت اینجاموبمال .البته از روی شلوار . و اینکه متاسفانه هرگز نتونستم خرش کنم تا بذاره کسشو ببینم .

من هیچوقت بهش پیشنهاد ازدواج ندادم .اونم چند ماه بعد از شروع اون رابطه کذایی ازدواج کرد .
به قول بچه ها : دخترا رو تا میکنی بختشون بز میشه !!!

ننوشتم که خوشتون بیاد . ننوشتم که تخلیه شم . نوشتم چون امشب به یاد ممه هاش دوبار جق زدم . ای کیر تو این دنیا…!!!

نوشته:‌ ALIREZA_1364

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها