داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

جر دادن خانم مغازه دار تو بندرعباس

سلام ،
سهیل هستم ۲۳ ساله از افغانستانم دانشجوی پزشکی بودم بخاطر تعطیلی دانشگاهمون ویزه زدم اومدم تفریح ایران ، اولین شهریکه اومدم بندر بود چن روزی که تو بندر گذروندم با چنتا رفیقام اومده بودیم اونا خونه فامیلاشون اینجا بود یه روز سه نفرشون رفتن خونه فامیلاشون و من که کسیو نمیشناختم تنهایی تو سویت حوصلم سر رفته بود گفتم یه گشتی تو شهر بزنم چون همیشه سر و وعضم مرتبه و لباس بلوچی میپوشم اونروز لباس بلوچی سفید پوشیدم سر و صورتمم خیلی مرتب بود ، در حقیقت هیکل و چهرمم با قد ۱۸۰ و وزن ۸۲ کیلو و بدن ماهیچه یی جذابه تنهایی ماسک زدم و راه افتادم بعد از ظهری از منطقه گلشهر طرف دریا چون مسیر رو هم درست بلد نبودم با گوگل مپ پیش میرفتم آیفون ۱۲ پرومکسم تو دستم بود یکمی راه رفتم رفتم تو یه مغازه که فروشندش یه خانم حدودا ۳۰ ساله و هیکلش از پشت میز معلوم بود که رو فرمه ،یه آب معدنی کوچیک گرفتم اومدم حساب کنم چون تازه اومده بودم کارت بانکی نداشتم چک ۵۰ هزاری دادم بهش گفتش کارتتونو بدین منم گفتم ندارم پرسید بلوچی ؟ گفتم نه افغان هستم تازه اومدم حساب بانکی هنوز نساختم بعدش یه نگاه به سر تا پام انداخت و تلفنمو دید گفت چرا نمیگیرین گفتم آشنا ندارم تنهایی ام حوصله ندارم برم پول نقد به اندازه کافی همرامه ،گفت شمارتو بده من همکاری میکنم باهاتون منم شمارمو دادم بهش تا رفتم کنار دریا یه نیم ساعتی یه چرخی زدم برگشتم سویت واتساپ پیام داد ،نوشته ؛ … هستم مغازه دار منم گفتم باشه احوال پرسی کردم شمارشم ذخیره کردم امشب رد شد فرداش باز پیام داد که میتونم باهاتو برم بانک چون یکم آدم تنبلی هستم گفتم فعلا حوصلش نیست باشه فردا ،بعدش پرسید چیکاره هستی تا کی بندری منم گفتم حدودا یک هفته دیگه هستم بعد میرم شیراز و سفرم سیاحتیه از شغل و بغیه چیزا پرسید گفتم دانشجو هستم و در پهلوش تو کار تجارت و واردات دارو از ایران و پاکستان به افغانستانم بعدش گفت بازم اومدی یه سری به مغازه ما بزن منم چون مغازش نزدیک سویتم بود رفتم و ۴ هزار پول آب معدنی روز قبلشم دادم و یکمی وسایل دیگم خریدم امروز مرتب تر و بهتر از روز قبلش رفتم دیدم یه جوری سرتاپامو دید میزنه منم متوجه منظورش نشدم دوباره اومدم سویت،شبش پیام داد و از خودش شروع کرد به معلومات دادن که ۵ ساله از شوهرش طلاق گرفته و این مغازه ام مال خودشه و تقریبا نزدیک همین مغازه زندگی میکنه . منم کمی از مغازه داریش پرسیدم و بعدش اول شب خوابم برد ساعت حدودا ۲ شب بیدار شدم طبق معمول اولین کاری که بعد از بیدار شدن میکنم میرم واتساپمو چک میکنم همینکه رفتم واتساپ دیدم پیام داد که بیداری منم گفتم الان بیدار شدم بعدش باز شروع کرد که چقدر از درست مونده بعدش گفت ورزش میکنی منم گفتم فتنس کار میکنم اون گفت من فقط رقص تمرین میکنم یهویی نه ور داشت نه گذاشت گفت رقص غریضه جنسی و منم از همه قوی تر هستم تو مسائل جنسیرو میبره بالا،بعدش فهمیدم که خانم میخاره در جا حشریتم زد بالا و بدون کدام چک و چونه یی گفتم بیا مسابقه میدیم ،نوشت ای جان از خدا مه
بعدش گفتم چجوری بکنیم مکان چی میشه چون نمیتونستم تو سویت خودم بیارمش هر لحظه ممکن بود رفیقام بیان گفتم خونه تون جا هست گفت نه ولی فردا ردیف میکنم،فردا ساعت ۱۰ زنگ زد که آپارتمان روزانه اجاره کرده و حمومن رفته و همه امکانات رو فراهم کرده و فقط کردن میخواد منم زود راه افتادم و با نقشه گوگل خودمو رسوندم به آمارتمان که اونم نزدیک بود رفتم طبقه دو دیدم خودشم آماده شده یه زن هیکلی سایز بزرگ و سفید رنگ تابلو بود عاشق سکس خشنه من اولش یکمی با آرامش رفتار کردم
و رفتم رو مبل نشستم و شروع کردم صحبت کردن که یه چن دقیقه گذشت اومد بغلم نشست یواش یواش نزدیک شد و سرشو رو سینم گذاشت گفت بهترین حس دنیا رو دارم .بعدش منم آروم آروم شروع کردم به لب گرفتن و دیدم خیلی حشریه و خودش دکمه های پیرهنمو باز کرد و شروع کرد بوسیدن گردنم منم لباساشو کشیدم واااااای که چه بدن سفیدی داشت کوس صورتی سوراخ کونشو میگفتی تا الان به عمرش عن نکرده سفید و صورتی یه خال تیرگی حتا نداشت شروع کردم به مالیدن حدودا از ساعت ۱۱ تا ۱ فقط میمالیدیم و میخوردیم هر دومون تشنه سکس بعد گفت دیگه طاقت ندارم و فرو کن کاندوم خریده بود میخاست در بیاره گفتم باید بخوریش اونم شروع کرد به خوردن لامذهب ۱۹ سانت تو دهنش گم شد خیلی حشری بود حتا بهم گفت خودتم بری نمیزارم کیرتو ببری اینو میبرم برا خودم نگه میدارم بعدش خندید و چیغ کشید و گفت داخلش کن که آتیش گرفتم گفتم داگی خوابوندمش وقتی داخل کوسش کردم کیرمم که نگو که ۱۹ سانته و کلفتیش رکورد داره همینکه داخل کوسش کردم از بس کلفت بود چن بار پشت سر هم گوزید و خندید و آه و نالش فک کنم تو خیابون میرسید آخ چقدر میگفتم من بفدات شم چه کردنیه اوووف و آخ میکشید منم همش بو لبه های بزرگ کونش چک میزدم و اونم چیغ میکشید یه پنج دقیقه داگی زدم دیدم پاهاش به لرز شد و چنتا دیگم باز گوز زد و جیشش پاشید و جیغ بلندم زد خودشو پرت کرد جلو منم که حشریت و وحشی گری افغانیم زده بود بالا امونش ندادم و خودمو انداختم روش همینجوری میگفت بسه بسه باز که کیرمو بیرون میکردم میگفت بکن بکن باز بهش گفتم بیا داگی ایندفه هر دومو دیوونه شده بودیم گفت کاندومو بکش کاندومو کشیدم باز داخل کوسش کردم جیغ کیشید که آتیش گررررررررررفتم منم دیدم آبم میاد عین همون سیاه پوستا وحشی تر شدم و تند تند زدم زدم و ریختم توش که دروغ گو نشم حدودا ۶ ماهی بود ارضا نشده بودم نیم لیتری اگه چیزی کمتر ریخته باشم تو کوسش که همه تخت خواب خیس خیس شد بعدشم همینجوری بیحال افتادم روش اونم هی میگفت من فدات بشم و قربون و صدقم میرفت و میگفت بهترین روز عمرم بود بعدش یه بیت دقیقه یی همینجوری روش بودم بلند شدیم رفتیم حموم کردیم و دیدم طاقتم نمیشه باز شروع کردیم ایندفه اون
حشریتش خوابیده بود میگفت نکن منم بزور میکردم دیدم کم کم اشکاش میریزه دلم سوخت کشیدم گفتم بیا بخور برام آبمو بیار اونم شروع کرد به خوردن یه دو سه دقیقه یی خورد بعدش اون خایه هامو میخورد منم کیرمو تند تند عقب جلو میکردم که آبم اومد به سرعت ۲۴۰ کیلومتر در ساعت ریخت از سینه هام بلندتر روی گردنم اون که دید دفه دوم اینقد آب ریخته هنگ کرد گفت تو وحشی هستی باز رفتیم حموم تو حمومم لب گرفتیم و حال کردیم بعدشم یه ساعتی نشستیم کمی وسایل خوردنی ام از مغازش آورده بود خوردیم و اون رفت مغازش من اومدم سویت فرداشم با رفیقام رفتیم شیراز و از اونجا تهران و دوباره رفتم افغانستان
الانم میخوام نوروز باز برم هم خانم مغازه دارو هم دوتا دوستاشو که یکیش ۲۰ سالشه یکی ۲۵ سال هر سه تارو خشن گا کنم

نوشته: داش اکل ۲۰۰۰

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها