سلام دوستان عزیز
این داستانی رو که میخوام براتون تعریف کنم برای یک سال قبل هستش . من یه کارگاه نجاری دارم که تنها کار میکنم آخه حوصله کارگرو ندارم .اول تابستون بود یه خانمی با پسرش اومد کارگاه و گفت شما کارگر نمیخواید؟ گفتم نه خانم کارنیست که کارگر بگیرم خرج خودمم به زور درمیاد خانومه یه خورده پکر شد و گفت آخه پسرم این سه ماه بیکاره میخوام یه کاری یاد بگیره حقوق نمیخواد فقط بمونه و یه کاری یاد بگیره .منم چون بهونه ی دیگه ای نداشتم مجبور شدم قبول کنم و گفتم از فردا یه لباسکاربیاره و بیاد.خلاصه فردای اون روز پسره اومد اسمش رضا بود و 14ساله. بهش گفتم لباستو عوض کن و کارگاه و جارو کن اونم رفت تو یه اتاق کوچیک که ته کارگاه بود لباسشو عوض کرد و شروع کرد به نظافت و… خلاصه چند وقتی گذشت و بهم عادت کردیم یه روز صبح که اومدیم کارگاه من شروع لباسمو عوض کردن و دیدم رضا رفت تو اتاق لباس عوض کرد البته کارهرروزش بود جلوی من لباس عوض نمیکرد وقتی اومد بهش گفتم همین جا لباستو عوض کن چرا میری تو اتاق مگه خجالت میکشی؟ گفت اره ، گفتم بابا تو مردی از چی خجالت میکشی و از این حرفا دیگه از اون روز جلوی من لباس عوض میکرد . یه روز یه شلوار لی چب پوشیده بود وقتی اومد درش بیاره شورتشم دراومد و همه چیش دیده شد کلی خجالت کشید و سرشو انداخت پایین منم بخاطر اینکه زیاد خجالت نکشه گفتم حالا مگه چی شده پسری دیگه دختر که نیستی هرچی تو داری منم دارم .منم لباسمو دراورده بودم و فقط شورت داشتم کیرمو از روی شورت گرفتم گفتم ببین اینم مال منه چیه مگه یه دفعه خندش گرفت و گفت شما باشورت هستیدا ولی من … سرشو انداخت پایین منم گفتم میخوای منم شورتمو ربیارم مگه چیه دیدم چیزی نگفت و به شورتم نگاه میکرد انگار منتظر بود درش بیارم منم یه کم شورتمو کشیدم پایین دیدم نه بدش نمیاد که ببینه منم کشیدم پایین و کیرمو که خواب بود نشونش دادم بعد رفتم شورتشو براش بکشم بالادستم خورد به کونش و چیزی نگفت بعد کیرشم بادست گرفتم کردم تو شورتش بعدشم مال خودمو اومدم بکشم بالا که رضا زود اومد شورتمو کشید بالا دستش که خورد به کیرم زود کیرم شق شد حشری شدم دیگه نفهمیدم چی شد رفتم پشتش و بغلش کردم گفتم دیدی دوتاش یه جور بود رضا گفت مال شما بزرگتره منم کیرشو از روی شورتش گرفتم و براش مالیدم یواش یواش کیرش شق شد گفتم مال توام بزرگ شد اینکه ناراحتی نداره یواش کیرمو به کونش چسبوندم اولش جاخورد و خودشو کشید جلو دوباره توبغلم فشارش دادم و بهش چسبوندم اینبار دیگه تکون نخورد بغلش کردم بردمش تو اتاق روی زمین خوابوندمش فهمیده بود میخوام چکار کنم چیزی نمیگفت رفتم و روغن وازلین داشتم اوردم وشورتمو دراوردم و کیرمو چربش کردم. رضا خودش شورتشودراورد منم با نگشت با کونش بازی کردم تا باز بشه خیلی خوشش اومده بود یواش سرکیرمو گذاشتم رو سوراخشو فشار دادم خیلی دردش اومد و خودشو جمع کرد دوباره امتحان کردم و گفتم یه خورده تحمل کنه ساکت میشه سرشو فشار دادم رفت توش یه جیغ کوچولو کشید صبر کردم باز بشه دوباره فشار دادم تقریبا 5 یا 6 سانتی رفت تو کونش که دیدم خیلی درد داره دوباره دراوردم چربش کردم و کردم توش ولی بیشتر نمیرفت خلاصه تا همون اندازه تلمبه زدم تا ابم اومد و بلند شدیم که دیدم رضا هم ابش اومده .بعد اون چند بار دیگه کردمش ولی نتونستم کامل کیرمو بکنم تو کونش.
قربون شما که وقت گذاشتیدو این داستان منو خوندید . نظر یادتون نره
نوشته: امیر