داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

اولین تجربه با دختر دایی

سلام اسم من داریوش است مشهد زندگی میکنم و مثل خیلی های دیگه دانشجو هستم .
الان 30 سالمه و خاطرات خودمو از قدیم به الان براتون تعریف میکنم
اولین خاطره نیمه سکس من مربوط میشه به دوران راهنمایی که با سکس آشنا شدم. 12 سالم بود که با پسر دایی خودم دودول بازی میکردیم . مثلا خونه مادرجانم میرفتیم زیر زمین و دودول های همو می مالیدیم حالا بعضی وقت ها یکم شیطنت میکردیم و قبلش دودل همو میشستیم و میخوردیم .
یک روز که زیر زمین بودیم خواهر کوچیکه پسر داییم هم وارد زیر زمین شد و ما شلوارامون پایین بود اول ترسید و رفت اما ما هم که ترسیده بودیم سریع بالا کشیدیم و رفتیم بیرون. تا ظهر زیاد دور بر ما نمیومد اما وقتی همه خوابیدن بردیمش تو کوچه گفتیم چیزی به کسی نگو گفت 2 تا شرط داره اولیش اینه بریم بستنی برام بخرین. ناچار رفتیم بستنی فروشی براش یک کیم گرفتیم و برگشتیم خونه مادربزرگم. همه خواب بودن و ما داشتیم بازی میکردیم که دختر داییم گفت چرا اون کارو میکنید گفتیم که لذت بخشه گفت منم باید ببینم
پسر داییم دعواش کرد
دختر داییم گفت پس میرم به همه میگم که ما به قلد کردن اوفتادیم
گفت بریم پایین نشونم بدین
رفتیم زیر زمین اول من کشیدم پاین کوچولو بود اومد شروع کرد دست کشیدن بهش که بزرگ شد و اونم با تعجب داشت نازش میکرد
بعد به پسر داییم که اسمش امیر باشه گفت حالا تو باید در بیاری که امیر گفت نه همون دودول داریوش رو دیدی بسه
گفت نه این شرط دوم منه اگر در نیاری میرم میگم که منو بردین زیرزمینی و اذیتم کردین
من که دیدم این خرتر از این حرف هاست سریع خودم شلوار امیر رو کشیدم پایین و اون دودول کوچو داداشش رو دید
اومد بماله باز امیر نزاشت که با اخم الهام دستشو کشید کنار
الهام شروع کرد مالیدن دودول امیر اما مال امیر بزگ نمی شد که گفت چرا مال تو بزرگ نمیشه که امیر گفت چون خواهرمی و دوست ندارم
هر کار کرد دودول امیر بزرگ نشد که نشد
بیخیال شد و اومد شروع کرد با دودول من بازی کردن که کامل بزرگ شده بود که من گفتم تو هم بکش پایین ببینم که خودم شلوارشو کشیدم پایین و کس بدون مو صورتی وسط پاش شروع کردم مالیدن امیر نشست و مارو نگاه میکرد که داریم همو میمالیم
بعد چند دقیقه امیر هم اومد و سوراخ کون الهام شروع کرد مالیدن که الهان بین من و امیر مونده بود و ما داشتیم حال میکردیم
به پشنهاد من فرش پهن کردیم من دراز کشیدم الهام اومد دودول منو گزاشت وسط پاش و امیر هم از پشت لای پای الهام و همو بقل کردیم و میمالیدیم
چند دقیقه گذشت که گفتم الهام بازم بستنی میخوای گفت آره من عاشق بستنی هستم
گفتم دودول منو مثل بستنی بخور تا بریم برات بستنی بخریم که امیر ناراحت شد دعوامون شد و امیر پا شد رفت
اما الهام موند و شلوارمو کامل در آوردم و پاهامو باز کردم الهام اومد و کل دودول کرد دهنش و مثل آدامس جوید که دردم گرفت سریع بلندش کردم
گفتم نه ، باید مثل بستنی بکنی تو و در بیاری و بمکی
طفلی دوباره کرد دهنش و شروع کرد مکیدن
چند دقیقه داشت این کارو میکرد که منم با انگشتام داشتم کسشو میمالیدم که آب انداخته بود
بعد چند دقیقه داشت آبم میومد که سرشو گرفتم و محکم توش فشار دادم و تمام آبم ریخت تو دهنش که در آورد و تف کرد روم و با لگد زد بهم و شلوارش کشید بالا و رفت
منم یک بار دیگه با دست خودمو ارضا کردم و رفتم بالا
تا شب باهام قهر بود که شب وقت خواب تو اتاق پیش مادربزرگم رفت بخوابه که انقدر سرو صدا کرد که مادربزرگم فرستادش اتاق ما بخوابه
اومد کنار امیر دراز کشید یک نیم ساعت که گذشت گفتم بیایم هر سه تا لخت بشیم
اما امیر نمیزاشت اینکارو بکنیم که با اسرار من و الهام، امیر قبول کرد به شرطی که ایندفعه الهام مال هیچکس نخوره
الهام اومد وسط ما و با دستاش دودول های منو امیر را گرفت و میمالید و منم داشتم کسشو می مالیدم که الهام گفت آخ جون دودول داداشم بزرگ شد
بعد پشتش به من کرد و با دودول امیر داشت بازی میکرد که من چشم خورد به کون سفیدش که لاشو باز میکردم یک سوراخ قهوه ای کوچیک داشتش
شروع کردم انگشت کردنش و با اب دهنم یکم انگشتمو کردم توش که خودشو جمع کردو گریش داشت میگرفت که امیر میخواست بزنه منو
معذرت خواهی کردم و گفتم اگه گریه نکنی من شیرینی تورو میخورم
به کسش گفتم شیرینی
گفت بخور و من شروع کردم با زبون رو کسش لیس زدن که مزه ترشی میداد و بعد چند دقیقه لرزید و داداشش رو بقل کرد
هر سه تامون خسته شدیم گفتیم بخوابیم که بازم من دودولم بزرگ شد گفتم بزار بزارم لای پاهات که گفت چی میخری برام گفتم بستنی که قبول کرد بزارم لای پاهاش
اولین بارم بود که دودول میزاشتم پشتش و دیدم چقدر نرم و لذت بخشه و غیر ارادی شروع کردم بهش فشار آوردن و حرکات تلمبه وار زدن و بعد از چند دقیقه آبم اومد ریخت وسط پاش که با شورتم تمیز کردم و خوابیدم کنارش
امیر دید که اینجوری نمیشه اونم اومد روش و اونم مثل من کردش و خوابید
صبح که پا شدیم کلی از دیشب تعریف کردیم
الهام قرار شد دختر دایی دیگه منو که میشه دختر عمو اونا، راضی کنه با ما بازی کنه
و ادامه اونو بعدا براتون میگم

فداتون دوستون دارم
بخورید و بکنید و بیاشامید اما اصراف نکنید

نوشته: داریوش

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها