داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

کیر بزرگ و دردسرهای من (۱)

سلام به دوستان انجمن کیر تو کس این داستان زندگی کنه چه باور کنید چه نکنید به تخمم بنده تو روستا بزرگ شدم اسمم ارسلانه الان ۴۳سالمه
از وقتی که خودمو میشناسم همیشه رو پای خودم بودم پدرم هم وقتی بچه بودم از دنیا رفت …قدم ۱۷۲ وزنم ۸۰کیلو ولی کیرم گنده وغیر عادیه به قول دوستانم فقط دست پا نداره چی بگم اینطور خلق شده ۲۵سانته وکلفتیش هم اندازه مچ دستمه خوب برم سر اصل ماجرا از بچگی زنهای روستا میگفتن خر کیر مادرم همیشه بهم میگفتی اونجاتو به کسی نشون نده زشته منم اطاعت میکردم ونمیزاشتم کسی ببینه ولی تابلو بود همیشه تا اینکه بزرگتر شدم یک روز سر زمین کشاورزی شرطی با شاگرد کمباین کشتی گرفتم و زدم زمین یک کیسه گندم بردم ازش البته از طرف من عموم شرط گذاشته بود وشاگرد کمباین ناراحت شد و گفت یکبار دیگه وعموم نزاشت شاگردها گفت کیرم هم نیستی نیم وجبی عمو هم بهش گفت این کیرش از هیکلت بزرگتره و عمو بهم گفت نشونش بده تا بفهمه کیر یعنی چی منم چون ناراحت بودم از حرفش شلوارم کشیدم پایین وخوابیدشو نشون دادم برای اولین بار

تا اینکه وقتیکه از سربازی اومدم و میخواستم زن بگیرم هرجا میرفتم جواب رد بهم میدادن از فک فامیل بگیر تا هم روستایی‌ها آخرش یکی از فامیلهای دورمون تو شهر دخترش داد به ما یه مدت نامزد بودیم وتو دوران نامزدی اونوقتا مثل الان رفت آمد زیاد نبود وزیاد همو ندیدیم اگر می‌دیدیم هم پیش خوانواده دختره اونم با خواهرم یا مادرم می‌رفتیم تا اینکه عروسی کردیم شب اول بیچاره دختره تا بحال کیر ندیده بود فقط تعجب میکرد و از خجالت نمی‌توانست نگاه کنه تا اینکه میخواستم بزارم توش هرکاری میکردم دختره نزاشت حتی سرشو بکنم توش تا دو هفته تا رفت به زنداداشش که باهاش راحت بود گفته بود اونم هوای کیر کلفت کرده بود و به بهانه بردن عروس به مادرم زنگ زده و گفته بود بیاد عروسش ببره منکه خیلی تو کف بودم با شنیدن این حرف گازشو گرفتم رفتم وقتی رسیدم عروس خانم گفت بریم خونه داداشم دعوتیم منم ناراحت شدم ورفتیم خونه داداشش داداشش اونشب شبکار بود وشام خوردیم زن داداشش گفت امشب اینجا بمونین و خیلی ریلکس باهامون راجب آموزش سکس حرف زد ومن خیلی خوشم اومده بود که به این دختره یاد میده تا اینکه وقت خواب شد وما را راهنمایی کرد به یکی از اتاقها ومن شروع کردم به لب وخوردن سینه بنده خدا خانمم گفت امشب هر جور باشه باید پردمو بزنی منم از خدا خواسته با روغن زیتونی که زنداداشش داده بود شروع کردم و بالاخره تونستم پردشو بزنم فقط کلاهک هسته ای رفت داخل و خانمم غش کرد و من سریع شرط پام کردم و زنداداشش صدا کردم دست پامو گم کرده بودم و زن داداشش تمام وقت گوش ایستاده بوده سریع آب قند واین چرت پرتا داد بهش و به من گفت تو برو بیرون میخام ببینم چکارش کردی دختر بدبختو منم گوش به حرفش دادم رفتم سالن

بعد چند دقیقه اومد گفت خیلی بی رحمی منم گفتم بخدا تا الان مراعت حالش کردم خیلی دوستش دارم این حرفا اون گفت یک ساعت باهات حرف زدم که چطور این کارو بکنی گفتم دقیقاً همون کارهایی که گفتی انجام دادم گفتم مقصر من نیستم گفت می‌دونم بخاطر کلفتیشه اینو که گفت داغ کردم همون وقت خانمم صداش در اومد و صداش کرد رفت پیشش بهش گفت برو دوش بگیر و استراحت کن امشب حق نداره بیاد پیشت رو به من گفت دختره بیچاره را جر دادی گفتم بخدا من نمی‌خواستم اینطور بشه فقط سرشو گذاشتم بره تو نیم ساعت بعد خانمم خوابید و باز زنداداشش اومد پیشم گفت آقا داماد ی سوال ازت بپرسم نمیگی بی حیا گفتم نه بفرما اونم گفت مگه چقده که این دختره با این هیکلش نمیتونه منم که دیگه روم باز شده بود گفتم ۲۵سانت ناقابل اونم خودشو زد به نفهمی گفت۲۵سانت چقد میشه منم با دستم نشون دادم گفتم اینقدر گفت اونکه چیزی نیست بچه که من به دنیا اوردم اینقدر بود منم با پرویی گفتم حتماً مال شما هم مثل مال من بزرگه گفت باید ببینم چقده وراه حل نشونتون بدم منم که تو کف بودم نشونش دادم و اون اومد نزدیکتر و خوب نگاه کرد و گفت صبر کن رفت همون اتاق و روغن زیتون آورد وزد به کیرم و باهاش ور رفت گفت میتونم امتحانش کنم گفتم بفرما و سریع لخت شد و به منم گفت لخت شو آقا داماد امشب میخام دامادت کنم اومد کنارم منم مجالش ندادم سریع لبو سینه خوردم و خوابوندمش رو مبل گفتم آماده ای گفت چجورم فقط اول یواش یواش بکن تو چون واقعاً بزرگه نمیخام منم غش کنم

خلاصه اول کلاهک هسته ای که رفت گفت بی جنبه گفتم یواش منم گفتم بخدا فقط سرشو رفته گفت بزار همینجا باشه فعلآ بعد یک دقیقه گفت یه ذره دیگه بفرست ونگهدار منم اطاعت امر کردم که دیگه انگار که تراکتور از روش رد شده باشه نفس نفس میزد گفتم چی شد گفت صبر کن تو را بخدا فشار اومده رو لگنم منم دیگه تمومش ندادم نگه داشتم بعد دوباره با دستش کمی کمرمو کشید یعنی مقداری بفرست بیاد منم ایندفعه پنج سانتی فرستادم تا اینجای نصفش داده بودم تو من که به غیر از ماده خر چیز دیگه ای نکرده بودم رواسمونا بودم ولی خر کیف بودم که آخرش دارم کس میکنم دوباره قبل اینکه اون بگه مقداری فرستادم تو که گفت یواش دیگه بسه منم مقداری کشیدم عقب وباز تا همون حد دادم جلو دیگه کسش روان شده بود ویواش عقب جلو میکردم ولی نمیزاشتم بیشتر از این جلو برم کمکم اونم بجای درد آه ناله حشری میکرد و ده دقیقه ای داشتم طلمبه میزدم که گفت بفرست بیاد همشو ولی یواش منم با ریتم تلمبه زدنم کمکم همشو فرستادم که دیگه نه کیرم میخورد به کناره های کسش ومنم سرعتمو زیادتر کردم نسبت به قبل که اون ارضا شد من نمی‌دونستم چش شده و ترسیدم اینم غش کرده باشه که بی حرکت نگه داشتم توش با صدای خیلی یواش گفت زودتر خودتو خالی کن منم دیگه تندتر کردم و با چند طلمبه دیگه خالی شدم تو کسش انگار که شیره جونمو کشیده باشن این اولین ارضا شدن من بود با این کیفیت فقط بعد اون یادمه رفتم دستشویی دیگه نفهمیدم کی رفتم پیش عروسم خوابیدم کلا ۳ماه طول کشید تا سکس کامل با خانمم داشته باشم اگر خوشتون اومد بگین تا سکسهای درخواستیمو براتون بنویسم
الان تو استانبول کارگر سکسی هستم پول میگیرم در خواستی میکنم انواع سکسهای داغ را تجربه کردم یه بار زنی دعوتم کرد گفت این دختره روس را جلوم بگا که اونم داستان داره

ادامه…

نوشته: ارسلان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها