سلام من مهران هستم تاالان داستان هایی از زیر خواب شدنم تعریف کردم .
از حدود ۱۰ سالگی هوس شدید و مفعولی پیدا کردم وزیر چند نفر رفتم
در ۱۹ سالگی به خدمت رفتم و این داستان بر میگرده به خدمت محل خدمت من تهران بود
چندوقتی بود باکسی نبودم تا اینکه متوجه شدم در آسایشگاه یه پسره به نام مسعود هست که خیلی ها رو گاییده و کیر قطور بلندی داره
من که در آموزشی و خود خدمت ب کسی نداده بودم
حسابی کرمکی شدم که مخ مسعود بزنم
یه روز متوجه شدم داره میره حموم منم به فاصله چنددقیقه رفتم مثل حموم نمره متوجه شدم که مسعود زیر کدوم دوش هست
در و زدم گفتم مسعود میخوام پشتم رو لیف بکشی و پشت گردنم رو آنکارد کنی میتونی بکنی مسعود پس چی که میتونم رفتم داخل که چشمم سیاهی رفت یک کیر ترکی بزرگ گفتم مسعود این دسته خر چی میگه گفت در بیار که حسابی سیر بشی لخت شدم کیرشو صابونی کرد به من گفت سوراخت رو صابونی کن و برگرد برگشتم یکدفعه یه فشار داد که با لیز کیر و کون باعث شد تا نصف بره داخل من جیغ در اُمد مسعود گفت جون گفتم مسعود جر خوردم یک با یک تکون تاته فشار داد ومن خواستم فرار کنم که نزاشت هی تند تلمبه تلمبه میزد من که جزء درد هیچ حسی نداشتم اونم میگفت تالان کجا بودی شاه کون هی گردنم رو از پشت میخورد بعد از یک ربع تلمبه زدن سرعت تلمبه ها را برد بالا و با یک جهش نیم لیتر منی را داخلم خالی کرد
بعد از آن مسعود چند نفر خر کیر بزرگ را جور کرد که حسابی من را میکردن
دوستان مفعول میدونن تو خدمت کون بزرگ نعمته چون بکن زیاده و منم یک پادگان آباد کردم اگر خواستید براتون باقیش را تعریف کنم .
نوشته: مهران طهرانی