سلام به همگی
داستان در مورد خودمه اسمم نیما الان هجده سالمه من صورت خوشگلی دارم پوستی سفید و نرم بیشتر شبیه دخترم تا پسر از وقتی که حس مفعول بودن تو وجودم بیدار شد بدن خودمو با دخترا مقایسه کردم دیدم شباهت خیلی زیادی دارم یکم سینه دارم مخروطی شکل و برجسته اندازه پرتقال رونای برجسته و خیلی نرم با کونی ژله ای و گرد فوق العاده نرم و سفید، بی مو هم هست بدنم. خب پسرا اینجوری نیستن باسن های سفت و عظله ای دارن رونای صاف دارن نه برآمده و …
داستان از بچگیام شروع میشه اونموقع ها تو فاز این حرفا نبودم فقط کلوپ میرفتمو بازی میکردمو اینور اونور سالن فوتسال میرفتیم تا اینکه تو مدرسه بچه ها شوخی میکردن با هم و به هم انگشت میرفتن و میخندیدن وقتی به شوخی به من انگشت رفتن خیــــلی خوشم اومد و لذت بردم رفتم خونه و لخت شدم تو اینه ب خودم نگاه کردم و یکم با کونم بازی کردم و سینه هامو مالیدم و ناخودآگاه با کیرم که کوچیکم هست بازی کردم و اروم انگشتمو یکمی کردم تو سوراخ کونم دیگه غرق لذت بودم تا ارضا شدم و این اولین باری بود که ارضا میشدم و حسی پر از لذت داشتم دیگه کارم شده بود ور رفتن با خودم دوست داشتم یکی باهام ور بره دنبال کون دادن نبودم بیشتر عشق بازی دوست داشتم واسه همین تو مدرسه وقتی شوخی میکردن و انگشت میرفتن کونمو بیشتر عقب هل میدادم.
یه روز یه شلوار جین آبی کمرنگ و تنگی پوشیدم لپای کون بزرگم زده بود بیرون خودم برای خودم بلند کرده بودم رفتم مدرسه توی کلاس کم کم خودمو به بقل دستیم نزدیک کردم تا رونامون مماس با هم قرار گرفت بدنم داغ شده بود کم کم پامو بالا اوردم و یواش یواش ی پام رو گذاشتم رو پای همکلاسیم دیگه داشتم میمردم دل تو دلم نبود که ببینم واکنشش چیه که دیدم یه نگاه بهم کرد و یه نگا هم کرد به پام و گفت جوووووون و دستشو گذاشت روی رونم و شروع کرد به مالیدن، دستشو میزد زیر رونم و با نرمی رونام بازی میکرد یه دستشو انداخت وسط پاهام و یه دستشم انداخت دور کمرم و اروم اورد پایین روی کونم و از بالای شلوارم داشت دستشو میبرد تو ولی شلوارم تنگ بود و نمیشد از همون بالا با چاک کونم بازی کرد تا دیدم معلممون دیده و یه سرفه ای کرد به خودمون اومدیم از ترس رنگم پریده بود گفتم بدبخت شدم آبروم رفت ولی هیچی نگفت و بعد از کلاسم رفت بیرون و حتی روزای دیگه هم به روم نیاورد اصلا ولی دیگه با همکلاسیم کارمون شده بود همین که باهام ور میرفت و همه جامو میمالید و منم میرفتم خونه جق میزدم واسه بدن خودم دیگه حشرم زیاد شده بود و این مالیدنا رو به بیرون از کلاس کشیدیم یه روز که زنگ ورزش بود و همه مشغول بازی بودن تو حیاط ما دو تا رفتیم توی دستشویی اونجا سریع بهم چسبید و قربون صدقم رفت عاشق این بودم ک یکی قربون صدقم بره دوستم داشته باشه روم غیرتی باشه و در کل مثل زنش باشم این حس لذت خوبی بهم میداد خلاصه تو دستشویی کلی بوسم کرد گردنمو خورد سینه هامو مالید و خورد و گفت برگرد دستاتو بذار روی دیوار پاهاتو جفت کن کونتم بده عقب منم انجام دادم اولش از روی گرمکن ورزشیم یکم کونمو مالید و لپاشو میلرزوند بعد از روز شلوار چندتا سیلی محکم زد در کونم و گفت جوووون بعد شلوار و شورتمو کشید پایین وقتی لپای کونم افتاد بیرون با تعجب گفت واااای برگشتم نگاهش کردم دیدم چشماش شده چهارتا گفت این چه کـــونیه باورش نمیشد کون پسره یهو محکم لپای کونمو چنگ زد طوری ک ناخوناش میرفت تو گوشت کونم و هی قربون صدقه کونم میرفت میگفت عاشقتم بعد ی گاز محکم از لپ کونم گرفت ک خیلی دردم اومد جای دندوناش موند روی کونم من همینجوریشم دست به کونم میخوره قرمز میشه دیگ چه برسه به سیلی و گاز گرفتن بلند شد چندتا سیلی خیلی محکم زد در کونم ک خیلی صدا میداد و میپیچید توی دستشویی ترسیدم کسی بشنوه ازش خواستم نزنه اونم قبول کرد شلوار و شرت خودشم دراورد و دست منو گذاشت روی کیرش گفت بمال یکم مالیدم کیر نسبتا کوچیکی بود ولی سیااااااه و سفت بهم گفت بخورش که گفتم بدم میاد هی اصرار کرد اما واقعا متنفر بودم از این کار و قبول نکردم اما اون کیر منو خورد توی دهنش سرد بود و یکمم دندون میزد و حس خیلی خوبی نداشت برام فقط دوست داشتم با کونم بازی کنه و بغلم کنه و لیسم بزنه و قربون صدقم بره اخه گفتم که بیشتر از سکس دوست داشتم عشق بازی بشه باهام و یکی عاشقم باشه خلاصه دوباره منو برگردوند رو به دیوار و تف زد رو کیر خودش و گذاشت لای لپای کونم یکم بالا پایین کرد تنظیم کرد روی سوراخ کونم منم ناخوداگاه یه خورده کونمو جمع کرده بودم بعد کیرشو یه خورده فشار داد رو سوراخم ک چنان درد گرفت کونم که یه جیغی زدم و دستمو گرفتم روی کونم همکلاسیم هی میگفت هیس نترس چیزی نیست اولش درد داره ولی من دیگه کوتاه نیومدمو به زور شرت و شلوارمو بالا کشیدمو هرچی اصرار کرد گوش ندادم و اومدم بیرون یه سوزشی داشت کونم و یکم باز باز راه میرفتم از دستشویی که اومدم بیرون توی راه یکی دیگه از همکلاسیامون داشت میرفت دستشویی و منو دید که یکم میلنگم و درد دارم همینجوری نگام میکرد و تو دلم گفتم خوب شد اومدم بیرون وگرنه مارو توی دستشویی میدید اگه یکم دیرتر میومدم.
خلاصه از این ماجرا گذشت و هی همکلاسیم باهام ور میرفت و اصرار میکرد که منو بکنه ولی دیگه هیچوقت راضی نشدم فقط به مالیدن رضایت دادم چون هم درد داشت هم مدرسه جاش نبود و ممکن بود آبروم بره هرچند که تا حدودی هم رفت و همکلاسیم به یکی دو تا از دوستاش گفته بود ک من کون خوبی دارم و دنبال کردنم بودن ولی موفق نشدن حتی تهدیدمم کردن اما جا نزدم اون دوران گذشت و کار من شده بود ور رفتن با خودم و دستمالی شدن تو کوچه محله و مدرسه و کلوپ و … چون فیس خوشگل و دخترونه ای هم داشتم و بدن سفید و برجسته ای داشتم کلا خیلیا برام سیخ میکردن حتی شاطر نونوایی محلمون خخخ اما هیچوقت ندادم تا یکی دو سال بعد خونه بابا بزرگم بودیم همه بودن عموم اینا هنوز نیومده بودن من با پسر عموم و پسر عمم همسن بودیم و توی مهمونیا با هم بازی میکردیم اونروز منو پسر عمم توی اتاق داشتیم تعریف میکردیم من یه لحطه رفتم پشت پنجره بیرونو نگاه کنم اومد دستشو گذاشت رو لپ کونم با تعجب برگشتم نگاش کردم گفتم چیکار میکنی گفت هیچی خواستم برم بیرون از پشت سفت بغلم کرد و التماسم کرد و قسمم داد که اجازه بدم باهام ور بره منم که از خدام بود و اون لحظه هم کیرشو لای چاک کونم داشتم حس میکردم حالم خراب شده بود ولی ناز میکردم تا منو خوابوند رو زمین از روی همون لباس روم تلمبه میزد گفتم بلند شو یکی میاد میبینه اونم بلند شد ولی ولم نکرد باهام ور میرفت فقط تا عموم اینام اومدن دیگه جلوی پسر عموم از کارش دست کشید دیگه توی مهمونیا هر فرصتی گیر میاورد منو میمالید و انگشت میکرد تا یه روز ظهر که همه خواب بودن گفت بیا بریم انباری میدونستم نقشش چیه خودمو زده بودم به گیجی رفتیم انباری باز چسبید بهم گردنمو میخورد و لپای کونمو تو دستاش میمالید و ازم لب میگرفت دیگه حشری شده بودم منو برگردوند و اولش انگشت کرد توی سوراخ کونم و بازی کرد خیلی بهم لذت میداد بعد دو تا انگشت و سه تا انگشت تا سوراخم حسابی باز شد و حتی یکی دو تا باید ببخشید گوز هم دادم بعد کیرشو دراورد و گذاشت روی سوراخم و هل داد تو اولش دردم اومد و خودمو جمع کردم دو تا سیلی زد در کونم موهامم کشید از عقب و گوشمو با دندون گرفت سینمم محکم چنگ زد تو ابرا بودم عاشق همچین سکسی بودم که یکی اینجوری باهام حال کنه یواش یواش داشت تلمبه میزد دیگه دردم کم شده بود و به آه و ناله های حشر رسیده بودم اونم هی قربون صدقم میرفتو هرزگاهی محکم میزد در کونم خیالم راحت بود کسی این پایین نمیاد و صدا نمیره برای همین دوتایی نترس داشتیم حال میکردیم بعد پاهامو اورد عقب و گوفت داگی وایسا کونتو تا میتونی بده عقب منم کمرمو قوس دادم و کونمو قمبل کردم نشست پشتم لپای کونمو از هم باز کرد و ی تف انداخت رو سوراخ کونم بلند شد و دوباره کیرشو کرد تو سوراخم دیگ راحت کیرش میرفت تو فقط هرزگاهی ازم باد در میرفت ک خجالت میکشیدم همینجوری داشت منو داگی میگاید و از پشت با نخوناش چنگ میکشید به پشتم از گردنم چنگ میکشید میومد پایین تا کمرم بعد گفت بخواب پاهامو جمع کرد تو شکمم و بهم گفت پاهاتو با دست نگه دار محکم منم نگه داشتم بعد اومد روبروی صورتم گفت دهنتو باز کن باز کردم و تف کرد توی دهنم ی سیلی محکمم زد تو صورتم و لبامو ب دستش غنچه کرد و ی لب سیری ازم گرفت جوری ک لبام ورم کرده بودن زبونمو محکم مک میزد بعد همونجوری ک پاهامو با دست نگه داشته بودم تو شکمم کیرشو درجا تا ته کرد تو کونمو خوابید روم ولی تلمبه نمیزد فقط تو کونم نگه داشته بود و داشت سینه هامو با ولع میخورد خیلی محکم مک میزد نوک سینه هام سیخ شده بودن بعد یواش یواش شروع کرد تلمبه زدن دیگ کاملا در اختیارش بودمو شل کرده بودم فقط لذت میبردم توی کونم داشت محکم تلمبه میزد دیگ کیرش تا ته توی کونم بود و تخماش میخورد بهم حس میکردم بعد از دو سه دقیقه تلمبه های محکم یهو سفت بغلم کرد و فشارم داد کیرشو دراورد و ابشو ریخت روی کونم و نشست منم همچنان حشری بودم ارضا نشده بودم حالم گرفته شد دوست داشتم حداقل بغلم کنه بوسم کنه برای همین خودمو تمیز کردم و نشستم کنارش ولی عین خیالش نبود و بعد از چند دقیقه هم گفت بلند شو بریم پسر عمم منو زیاد کرده خونه خودمون خونه خودشون خونه بابابزرگم منم راضی بودم اما بعدا داستان هایی پیش اومد که اگه راضی بودین اونا هم توی داستان دیگه ای تعریف میکنم کم و کاستی رو خودتون ببخشید دوستتون دارم
نوشته: نیما