داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با عشقم در حمام

سلام اسم من رضاست این خاطره که میخوام براتون بگم مربوط میشه به یک ماه پیش.من یک سال پیش عاشق دختری بنام حدیث شدم.بدون هم نمیتونستیم نفس بکشیم خیلی همدیگرو دوست داشتیم بعد از چن وقت رفتم خواستگاریش مادرش قبول نکرد هرچی ازش خواهش کردم ولی راضی نشد.داشتم دیوونه میشدم نمیتونستم بدون حدیث زندگی کنم اونم همینطور.بعد ازماجرای خواستگاری خواستیم رابطه مونو قطع کنیم ولی نتونستیم چون عاشق هم بودیم.اینم بگم حدیث دوست صمیمیه دختر عمومم بود.چن وقت یبار میرفتیم خونه دخترعموم همدیگرو میدیدیم ودلمون اروم میشد.

بعد از چن وقت حدیث بهم گفت میخوام بیام خونتو ببینم ولی گفت باید دخترعموم هم باشه تا بیاد منم قبول کردم.اینم بگم من تنها زندگی میکنم.روز بعدش زنگ در بصدا در اومد رفتم درو باز کردم خودشون بودن حدیث لباسی که من براش خریدهع بودم روپوشیده بود یه مانتوی ابی .اومدن تو بعد از احوالپرسی نشستیم حرف زدن دخترعموم رفت تواشپزخونه چای درست کنه.باهم تنها شدیم گفتم راحت باش مانتوشو دراورد سارافونی که براش خریده بودم کرده بود تنش خیلی خوشم اود گفت بخاطر تو پوشیدم بعد چن لحظه دخترعمومم اومد پیشمون داشتیم حرف میزدیم که من گفتم میخوام برم حموم حدیث تو هم هرموقع صدات کردم باید بیای پشتمو تمیز کنی قبول نمیکرد بالاخره دخترعموم راضیش کرد من رفتم تو حموم بعد چن لحظه صداش کردم گفتو حدیث جون بیا عشقم بیا.اونم بعد چن لحظه اومد من یه شرت قرمز چام بود دروبازکرد شمش بهم افتاد روشوکرد اون ور خجالت میکشید گفتو بیاتو گفت روم نمیشه دستشوگرفتم اوردم تولباساشو دراوردم فقط شورت با یه کرست تنش بود بدن خوش فرمی داشت کیرم داشت شق میشد پشتمو کردم بهش اونم شروع کرد به شستن اروم دستشو روچشتم میکشید میگفت رضا بزار برم بیرون دارم ازخجالت میمیرم گفتم نه هنوز کار داریم.برگشتم توچشماش نگاه کردم گفتم حدیث توتمتم زندگی منی اونم گفت که عاشقتم اروم رفتم طرفش لبامو گذاشتم رولباش رفت عقب گفت نمیزارم گناه داره بیخیال شو گفتم توروخدا فقط یبار دارم میمیرم ب سختی راضیش کردم.لباموگذاشتم رولباش لباشو محکم میخوردم دستامم انداخت دور باسنش سفت بهم چسبیده بودیکیرم شق شده بود بی هوا دستشو اورد کیرمو ازروشورت گرفت وباهاش بازی میکرد سریع هردو لخت شدیم وای ی کوس ناز داشت سفید خوشگل بود رفتم سراغ کسش زبونمو میکردم تو کسش اونم داشت حال میکرد بادستاش سرمو فشار میدادتا بیشترکسشو بخورم اه ونالش بلند شده بود گفت نوبت منه کیرمو اروم تودستش گرفت وعقب جلو میکرد بلد نبود ساک بزنه.داشتم حال میکردم بلندش کردم چهار دستو پاخوابید خیلی میترسید گفتم فقط لاپایی میزارم کیرمو گذاشتم لای باسنش وعقبوجلو میکردم اه ونالش بلند شد خواستم کیرمو بکنم تو کونش که بلند شد گفت نه نمیزارم کونم بزاری اخه هی ندادن درد داره باخواهش راضیش کردم گفتم قمبل کن کونتو بازکرد اروم سرکیرمو که باروغن چرب شده بود گذاشتم در کونش فشاردادم سرش به زور رفت تو جیغی کشید گفت درش بیار گفتم تحمل کن الا جاباز میکنهده دقیقه همینجوری سر کیرم تو کونش بود تکونش ندادن تاجاباز کنه اروم کونش باز شدیه کم دیگه حول دادم رفت تو کون داغی داشت کیرمو جرمیداد وایییییییی جیغ اروی کشید گفت زود باش دارم از درد میمیرم اروم تلمبه میزدم جون چه کونی داشت کیرم تا ته تو کونش بود اونم داشت حال میکرد میگفت عشقم بزارکونم تاته داشتم میکردمش که بلند شد اومد توبغلم کیرمو اززیر کردم تو کونش وبلندش کردم پاهاشو دور کمرم حلقه کرده بود و داشتیم لبای همو میخوردیم یه لحظه هم لبامون جدانمیشد کیرم داشت میترکید بعد ازچن لحظه ابم اومد ریختم تو کونش مهینجوری که کیرم تو کونش بود تا ده دیقه بغل هم بودیم ابم از لای کونش زده بود بیرون کیرم نرم شد واومد بیرون بلندش کردم گفتم مرسی عشقم دورت بگردم اونم گفت دیگه ازاین خبرا نیست هامنم گفتم باش تا بعد بعد دوش گرفتیم و اومدیم بیرون دخترعموم اومد زیرگوشم گفت ناقلا کارخودتو کردی ها.امیدوارم از ماجرای که براتون گفتم خوشتون اومده باشه هرچند ی کم طولانی بود

نوشته: رضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها