داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس با عشقم شایان

سلام من ساناز هستم 23سالمه استاد تکواندو دان 3از شیراز هستم.خصوصیات اندامی من قدم 175 و پوستم سفید با چشمای سبز یشمی وموهای مشکی و…
من باپسر استاد تکواندوی خودم شایان که 24 سالش هست وخصوصیات اندامی عشقم قدش 177 اندام ورزشکاری با چشمایی که من عاشقشم آبی و سفید پوست …ازدواج کردم.
یه روز صبح که رفته بودیم تو آپارتمانی که شایان خریده بود واسه خودمون و داشتیم وسایلای خونه رو واسه چندروز دیگه که عروسیمون بود میچیدیم،من گرمم شد وتی شرتم دراوردم با یه سوتین و شلوار جینم رفتم دراز کشیدم رو کاناپه .
شایان:خانمی خسته شدی به این زودی؟
من:اره شایان خیلی خسته شدم ،توخسته نیستی؟
شایان :خانمی منم خیلی خسته هستم ،آب می خوری؟
من:شایان عشقم یکم استراحت کن،اره مرسی
شایان:الان میام سانازی من
شایان واسم اب اورد کنار من رو کاناپه دراز کشید،مثل همیشه که عادت داشت دساش بذار زیر سرم دستش گذاشت زیر سرم یه بوس از لبام کرد ومنو تو بغلش گرفت وبه خودش فشار میداد
من:شایان خانمیت داری له می کنیا!!!
شایان:قربون این خانمم برم،بااین چشمای سبزش دل مارواسیر خودش کرده
دیگه چیزی نگفتم وخودم فشار دادم تو بغلش،لبام گذاشت رو لباش شروع کردیم به لب گرفتن چشمای شایان بدجور خمار شده بود واز چشماش فهمیدم بدجور حشری شده،زبونش محکم مک میزدم وخودم بهش فشار میدادم،یه دفعه منو برد زیر خودش اومد رو من شروع کرد به خوردن لبای من،تو اون لحظه لبام بدجور درد گرفته بود وقتی شروع می کرد به لب خوردن ول کن نبود وتا اونارو قرمز نمی کرد دست بردار نبود،من عاشق این کارش بودم ودلم نمی خواست مخالفتی کنم من هم شروع کردم به خوردنای لبای اون وپاهام انداختم دور کمرش وزیر گلوش محکم مک میزدم
شایان:اههههه ساناز خودمی ،عشق خودمی،بذار این لبای نازت بخورم
من:شایان بازم می خوای لبام لبو کنی،قربونت برم؟
شایان:امروز فرق داره ،ساناز من دوست دارم بفهم اینو سانازززززززززز
خودم بیشتربهش نزدیک کردم وسرم وچسبوندم به سینه های مردونش بوی عرق و عطر مردونش منو دیوونه می کرددستم بردم زیر لباسش و تی شرت شایان دراوردم بوس از قفسه سینش برداشتم دستش اورد زیر سرم ومنو نشوند توبغلش زیر گلوم بوسه میزدبا دستش پشت کمرم نوازش می کرد داشتم تحریک می شدم،سوتین وباز وکرد وسرش بردزیر گلوم با زبونش از زیر گلوم تا قفسه سینم زبون کشید وسرش وبه قفسه سینم فشار داد منم دستم گذاشتم پشت سرش وسرش بوسه زدم وعشقم به خودم فشار میدادم.توبغلش داشتم از حال میرفتم با یک دستش سر یکی از سینه هام فشار میداد وبا زنوش یکی رو قلقلک میداد
من:شایان عشقم بخورش،مکش بزن واسه خودته
گذاشتش تو دهنش اروم مک زد بعد محکم شروع کرد به مک زدن واون یکی سینم فشار میداد
من:آهههههه فدات شم شایان عشقم گازش بگیر
درحین مک زدن یه گاز ازش گرفت ودوباره مک زد
من:اخخخخ
شایان:جونم سانازم بهم نگاه کن ساناز با چشمات بهم نگاه کن قربون چشمای نازت بشم عشقم
سرم وگذاشتم رو شونه های مردونش وسینه هام بهش چسبوندم خودم بهش فشار میدادم گریم گرفته بود نمیدونم چرا
شایان:سانازم داری گریه می کنم،ببینم چشمات
سرم برگردوند طرف خودش واشکام وپاک کرد وگونه هام بوس کرد وسرم به سینه هاش فشار داد
شایان:سانازم چیزی شده عشقم؟می خوای بهم بگی
من:شایان دوست دارم،هیچ وقت تنهان نذار من بدون تو میمیرم
شایان:نمیذارم هیچ چیزی منو از تو جدا کنه
بغلم کردو ومنو برد تو اتاق خوابی که از مدتها پیش واسه شب عروسی اماده کرده بودیم ومنو خوابوند رو تخت خودش اومد نشت کنارم شلوار جینم در اورد ویا دستش رو رونام یه دست کشید که بدنم مور مور شد نتونستم تحمل کنم بلندشدم بهش گفتم:شایان میذاری شلوارت دربیارم می خوام عشقم بدون هچ چیز که مانع من وعشقم باشه تو بغلم بگیرمش
شایان:اره عسیسم بذار الان خودم درش میارم
شلوارش دراورد ونشست لبه تخت،منم رفتم نشستم رو پاهاش سفتی کیرش واز زیر شورتش حس می کردم پاهام دور کمرش حلقه کردم بازم شروع کردم به لب گرفتن معلوم بود دیگه طاقتش تموم شده
شایان:سانازمی خوام اخرین چیزی که مانع بین منو تو شده برش دارم میذاری؟
ساناز:هرچی توبخوای عشقم ،من میترسم فقط
شایان:نترس گلم هوای تننازم دارم نمیذارم بهش فشار بیاد
شورتش دراورد ودراز کشید روتخت منم شورتم درواردم
شایان:برعکس بخواب رو من عشقم
منم کسم گذاشتم رو سینه های علی وسرم بردم طرف کیرش ،پاهام گرفت ومنو بایه تکون کشید بالاتر کسم رو دهنش بود،دهنش چسبوند به کسم با زبونش به چوچولم میزد
من:آههه شایان
شایان:جونم سانازم دوست داری عشقم می خورم واست عسلم
منم کیرشایان وگرفتم تودستم اول یه بوسه بهش زدم ولبام گذاشتم رو کلاهکش چندلحظه نگه داشتم
شایان:سانازم بخورش مکش بزن بالبای نازت بخورش
لبام رو کلاهکش تکون میدادم می خواستم تحریک بشه یکم کمرش داد بالا سرکیرش رفت تودهنم بازبونم تکونش میدادم یه دفعه محکم شروع کردم به مک زدم تا جایی که میتونستم مک میزدم
شایان:ساناز اههههههههه
اونم کسم محکم مک میزد خیلی وحشیانه این کار می کرد کیرش تو دهنم بود نمیتونستم جیغ بزنم وهرلحظه کیرش داشت بزرگ تر میشد دیگه راست راست شده بود درش اوردم دوباره به زور کردم تودهنم این دفعه شایان کسم محکم دندون گرفت که تا اومدم جیغ بزنم با کیرش تو دهنم لمبه میزد کیر 20سانتیش تا ته می کرد تو حلقم درمی اورد وکسم محکم مک میزد
شایان:سانازم می خوام جرت بدم
بدنم به لرزه افتاد وابم بافشار تو دهن شایان خالی شد کیرش اروم از تو دهنم کشید بیرون ومنم بی حال افتادم رو شایان
من:اهههه شایان عشقم
شایان:جونم سانازم فدای سانازم
منو از رو خودش برداشت منو برد زیر خوابید رو من باکیرش با کسم بازی می کرد لباش گذاشت رو لبام بوسه محکمی زد
شایان:عشقم اماده ای
من:اره شایان
ازترس نمیتونستم نفس بکشم شایان که حالم فهمید داشت تحریکم می کرد پاهام جمع کردم وبهم چسبوندم شایان پاهام باز کرد وکیرش گذاشت رو کسم وکیرش میزد به کسم به ضربه های خیلی شدید
من:آخخخخخخخخخ شایان منو می خوای بااین جر بدی
شایان:اره جرت میدم،می خوام پارت کنم عسلم
ضربه هاش شدید تر شده بود دستاش برد پشتم منو محکم تو بغلش گرفت ولبام همش کرد تودهنش کیرش یه دفعه فشار داد تو ،درد خیلی عجیبی داشت داشتم از درد میمردم اما شایان منو محک گرفته بود نمیتونستم کاری کنم ودهنم تودهنش قفل شده بود از درد اشکم سرازیر شد
شایان:گریه نکن عشق ناز من الان درست میشه منکه هنوز کاری نکردم عشقم
کیرش وهمونجوری توکسم نگه داشته بود داشتم می ترکیدم خیلی کلفت وبزرگ بود کیرش واروم کشید بیرون چندلحظه صبر کرد دوباره گذاشت دم کسم با بیشترین فشار کرد تو که نتونستم تحمل کنم محکم جیغ کشیدم
من:آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ شایان درش بیار توروخدا جون ساناز
شایان:جانم عشقم فدات شم خوب میشی سانازم
دوباره نگهش داشت منکه همینجوری داشتم اه وناله می کردم دوباره لبام گرفت وکیرش دراورد وباتمام قدرتش کیرش زد تو
من:اخخخخخخخخخخ شایان چیکار می کنی اههههههههه
شایان:دارم پارت می کنم می خوام جرت بدم
محکم پاهام دور کمرش قفل کردم دیگه نتونست درش بیاره همونجا شروع کرد به عقب جلو کردن با فشار خیلی زیاد
من:اهههه شایان درددارمم
شایان:قربون صدای نازت برم جووووووووووونم
کیرش داشت پارم می کرد خیلی بزرگ شده بود سینه هام داشت مک میزد اما ولم نمی کرد داشتم تو بغلش له میشدم اما خیلی داشت بهم حال میداد ضربه هاش شدید تر کرده بود
من:اههههههههه اخخخ
شایان:جانم
من:درش بیار شایان جون ساناز
شایان:الان میاد تحمل کن عشقم کجا بریزمش می خوای بریزم تو کونت
من:نه شایان تحمل از پشت ندارم
شایان:خیلی بهت حال میده عشقم کونت بده تا بریزم توش
دلم نمی خواست مخالفت کنم اما دردش واییییی
من:بیا عشقم بیا بریز
کیرش محکم کشید بیرون واییییییییییییییی پرخون بود منو سریع برگردوند یکم چربش کرد سر کیرش گذاشت رو کونم کمرم محکم گرفت با یه فشار تا ته کرد تو
من:آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ شایان واییییییییییییییییییییییییییییییییی
شایان:قربون صدات برم جوووووووووونم سانازم
محکم کمرم گرفته بود نمیتونستم از زیرش در برم کیرش دراورد وسینه های منو محکم از پشت گرفت دوباره کیرش تا ته کرد تو
شایان:کونت داره کیرم وله می کنه
من:داری جرم میدی درش بیار شایان
واقعا درد زیادی داشتم شایانم که این فهمیده بود سرم برگردوند طرف خودش لبام شروع کرد به خوردن دردم کمتر شده بود اونم شروع کرد به کمر زدن
هردومون صدامون بلند شده بود شایان منو محکم بغل کرد خوابید روم خودش خالی کرد تو من بافشار زادی ابش وریخت تو کونم داشتم میمردم از پشت گردنم می خورد واروم کیرش دراورد وکرد توکسم
من:اهههههههه شایان
شایان:جونم ساناز فقط میذارم توش
منو برگردوند طرف خودش پیشونیم بوس کرد وسرم گرفت تو بغلش وکیرش دراورد منم که عاشق این کارش بودم پاهام قفل کرم توپاهاش تاجایی که میتونستم خودم تو بغلش فشار دادم تقریبا یه یه ساعتی توبغلش خوابیدم وقتی بیدار شدم بوسم کرد منم بوسش کردم دوباره خودم توبغلش جا دادم
شایان:سانازم عشقم خیلی درد داری؟
من:نه شایان جان شایان خیلی دوست دارم
شایان:منم دوست دارم عشقم،عشقم داره ازت خون میره بذار بلندشم تمیزت کنم واست لباس بیارم
واییی راست میگفت حسابی ازم خون رفته بود وملافه رو تخت پرخون شده بود واسم نوار بهداشتی اورد وشورتم پام کرد وملافه رو جمع کرد خودش اومد روتخت بغلم کرد وسرم گذاشت رو سینه هاش یکم باهم صحبت کردیم بعدشم خوابیدیم

نوشته: ساناز

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها