داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

عشقم نگار (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

برای اولین باربود که میخواستم برم خونه پدری نگار ولی از والدینش خجالت میکشیدم
نگار هم گیر داده بود که حتمأ برم بالا
ماشینو پارک کردم بسته لباس نگار رو برداشتم ، نگار هم زیر بغلمو گرفت و باهم به سمت خونشون راه افتادیم توی مجتمعشون سوار آسانسور شدیم و رفتیم بالا
رسیدیم پشت در نگار در رو باز کرد و باهم رفتیم داخل
خونه جالبی داشتند دو ردیف مبل توی هال چیده شده بود آشپزخانه اوپن و یه میز ناهارخوری بزرگ بود
چندتا اتاق هم به چشم میومد
نگار با لبخند دعوتم کرد تو ، کفشهامو در آوردم و رفتم روی یه کاناپه نشستم
نگار رفت تو آشپزخانه و مادرشو صدا زد و بعد چند لحظه با مادرش اومد توی هال
سریع به احترام مادرش بلند شدم
زیبا ، مادرنگار دستشو آورد جلو و باهاش دست دادم
بهم خوش آمدگویی گفت و دعوتم کرد که بشینم
زیبا یه زن جا افتاده ای بود یه تیشرت آستین حلقه ای با دامن کوتاه پوشیده بود و مثل دفعه پیش دوباره چاک پستوناش مشخص بود
کمی درباره کارم و نگار و لباسش حرف زدیم که نگار گفت میخوام لباسمو بپوشم و اتاقمو به سورن بدم
نگار بلند شد و از مادرش اجازه گرفت و باهم رفتیم سمت اتاقش
اتاق زیبایی داشت یه کمد که بالاش چندتا عروسک خرس چینده شده بود ، یه میز تحریر که مقداری خودکار و مداد یه لپتاپ و یه تقویم و یه هیتر دوکاره آن طرف اتاق هم تختش بود روی دیوار چندتا از عکساش زده بود
در رو بستیم و نگار بغلم کرد و لباشو چسبوند روی لبهام و مشغول شدیم
بعد یه ربع نگار لباسهاشو در آورد و کمکش کردم تا کورستشم در بیاره
تا اون لحظه نگار رو لخت ندیده بودم پستونای متوسطش قرص ایستاده بود
کمکش کردم لباشسو پوشیدو باهم رفتیم بیرون
بیرون نگار شروع کرد به کل کشیدن ، زیبا که ما رو دید بلند شد و اومد پیشمون و با لبخند گفت شما دوتا چقدر بهم میایید نگار با لبخند پرید جلوی زیبا و گفت سلیقه سورن چطوره مامان ؟
زیبا گفت که خیلی عالیه و شروع کرد لباس نگار رو با دقت دیدن
زیبا بعد بررسی لباس از من تشکر کرد با نگار برگشتیم تو اتاقش و لباسشو در آوردیم و گذاشتیم تو کمد
نگار لخت بود و تنها یه شورت پاش بود
اومد بغلم و دوباره مشغول لب گرفتن شدیم
دستمو گذاشتم رو پستوناش و شروع کردم به مالوندن
بعد مدتی نگار آهش در اومد و بهم گفت میخواهی برات ساک بزنم؟

آخه مامانت؟
اون نمیاد خیالت راحت باشه
نگار نشست جلوی پام و کمربندمو باز کرد و بعد باز کردن شلوارم کیرمو که نیمه راست شده بود رو کرد توی دهنش و شروع کرد به ساک زدن برام
بعد مدتی بلند شد و رفت روتختش و شورتشو در آورد
رفتم سمتش و بدون این که براش ساک بزنم پاهاشو باز کردم کیرمو مالیدم دم کصش و کردم تو
کصش تنگ تنگ بود و خیلی حال میداد
تا ته کیرم که وارد کصش شد شروع کردم به تلمبه زدن
اولین سکسم با نگار بود .
جفتمون روی ابرا بودیم تا اینکه نگار ارضا شد من هنوز ارضا نشده بودم نگار خودش بلند شد و حالت داگی گرفت ، همه کاری بلد بود
یه کمی که داگی کردمش احساس کردم داره آبم میاد بهش گفتم و سریع در آوردم و روی کمرش منفجر شدم
کمی بعد با یه دستمال کاغذی آبمو از روی کمرش پاک کردم و بیحال تو بغل هم افتادیم
با یاد مادرش سریع بلند شدیم و لباسامونو پوشیدیم و دور و برمونو تمیز کردیم
تو بغل هم بودیم که چندتا ضربه به در خورد و زیبا اومد تو برامون شیرینی و میوه و شربت آورده بود
بهم گفت آقا سورن شام تشریف دارید
نه با اجازتون باید برم
هرجور صلاح میدونید
نگار بهم نگاه کرد و گفت :
نخیر باید بمونی ، میخوام بابام ببینتت
وای نه من از خجالت میمیرم
زیبا با لبخند گفت نگار جان اذیتشون نکن
با اصرار نگار قرار شد اون شب شام بمونم
زیبا رفت و دوباره تو بغل هم برگشتمو دستمو کردنم تو شرتش و دوباره کصشو مالوندم و شروع کردیم به حرف زدن
بعد سه ربع زنگ خونه دراومد و باباش اومد تو نگار رفت بیرونو ماجرای منو برای باباش گفت و اومد و منو برد تا باباش منو ببینه
بابای نگار خیلی جنتلمن گونه باهام رفتار کرد
قیافش برام آشنا بود تا اینکه فهمیدم تومیدان انقلاب دو تا کتاب فروشی داره از آدرسی که بهم داد فهمیدم چرا قیافش برام آشنا هست
پیش خودم فکر کردم اگر بفهمه یه ساعت پیش داشتم دخترشو میکردم چه حسی بهم داشت!!!
شامو که خوردیم زدم بیرون
یکی دو هفته بخاطر کارم نتونستم نگار رو ببینم تا اینکه یه روز بهم زنگ زد و گفت جمعه میرن عروسی
شنبه نگار زنگ زد و گفت قراره مادرش بره پاتختی ولی اون نمیره و ازم خواست که برم پیشش
برای ساعت ۲ مرخصی گرفتم و زدم بیرون نزدیک خونه نگار که رسیدم از دور زیبا رو دیدم که سوار یه تاکسی شد و رفت
فهمیدم که رفت پاتختی
سریع پارک کردمو رفتم بالا ، نگار درو برام باز کرد ، یه لباس خواب سکسی پوشیده بود و آرایش کرده بود بغلش کردم میخواستم برم سمت اتاقش که گفت بیا بریم اتاق باباینام
در اتاق پدر و مادرشو که باز کرد یه تخت چوبی دو نفره قهوه ای رنگ و میز توالتشون که آینش شبیه صدف بود و کنار کمد یه رگال پر از کت و شلوار و لباس زنونه بود
نگار نشست روی تخت و ازم خواست لخت بشم و خودش هم لباس خوابشو در آورد
دوتایی لخت تو بغل هم داشتیم میلولیدیم و از هم لذت میبردیم
69 شدیم و برای هم ساک زدیم و شروع کردم به کردن کصش
اینبار برخلاف قبل راحت آه و ناله جفتمون میکردیم
همینجور که میکردمش با جیغ زدن ارضا شد
تپش نبض کوصشو احساس میکردم
در آوردم و نگار مثل قبل حالت داگی گرفت بلند شدم اما با دیدن سوراخ کونش ازش خواستم از کون بکنمش
اول قبول نکرد اما با دیدن ژل لوبریکانت و اینکه گفتم کیرم روان میشه قبول کرد
به کیرم ژل زدم و کمی هم به سوراخ کونش و کردم تو
واقعأ کون تنگی داشت معلوم بود که تا الان کون نداده
نگار شروع کرد به جیغ زدن و ازم میخواست کیرمو در بیارم ولی من داشتم با کونش حال میکردم
تا اینکه تمام کیرمو کردم تو
و بعد مدتی صبر کردن شروع کردم به تلمبه زدن
هرچی بیشتر میکردمش بیشتر بهم حال میداد تا اینکه حس کردم آبم داره میاد و همه روخالی کردم توی کونش

ادامه دارد…

نوشته: سورنا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها