داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

مهتاب دختر حشری

سلام اسمه من ميثمه اين خاطرم واسه چند ماهه پيشه كه سرباز بودم…من سرباز بودم تو يكي از شهرهاي استان لرستان تقريبا اخرايه خدمتم بود به همين خاطر گوشيم داشتم تو پادگان…ي روز نشسته بودم ي اسمس اومد رو گوشيم كه سلام من مهتابم شناختي…منم اولش نشناختم ولي بعدش كه درست خودشو معرفي كرد فهميدم دوست دختر پسر خواهرمه…اينو بگم كه اونا با هم كات كرده بودن و به همين خاطر مهتاب اس داده بود كه اماره رسولو كه پسر خواهرم بود بگيره…خلاصه سرتونو درد نيارم من مخشو زدم و باهاش دوست شدم…چند وقت بود باهاش بودم و خدمتم تموم شده بود ولي من هنوز با مهتاب ملاقاتي نداشتم…از اس دادنايه مهتاب و حرفاش متوجه شدم اون خيلي حشريه بخصوص كه واسه يكي از شهرايه جنوبي بود…گاهي وقتا ما باهم با اسمس سكس ميكرديم…

ي روز قرار شد من برم و مهتاب خانومو ببينم چون مهتاب بهم اعتماد داشت و روم شناخت داشت قرار شد بريم خونه داداشم همو ببينيم.خلاصه به هر زحمتي شد خونه رو خالي كردم و از قبلم با مهتاب هماهنگ كردم كه با هم سكس داشته باشيم و اونم با هزار ناز قبول كرد…روز ملاقات رسيد من اماده تو خونه بودم كه زنگ زده شد من درو باز كردمو رفتم تو اينه ي نگاه به خودم انداختمو اومدم جلو در كه مهتاب اومد…واااي چي ميديدم حسابي به خودش رسيده بود…تا رسيد بهم گرفتمش تو بغلمو محكم فشارش دادم…قلبش داشت تند تند ميزد…طبق قراره قبليمون كلي لباشو بوسيدمو و بعد راهنماييش كردم تو پذيرايي…يخورده تنقلات باهم خورديمو بعد كنارش نشستمو گرفتمش تو بغلم…هم من خيلي حشري شده بودم هم اون.تو چشايه همديگه نگاه كرديمو يهو لبامون تو همديگه قفل شد واااي كه چه لبايي داشت اينقدر حشري شده بودم كه چشمام به قول مهتاب شده بود مثله خون…گرفتمش تو بغلو اوردمش تو اتاقه خواب…واي اوله همه مانتوشو در اوردم چي ميديدم دوتا سينه بزرگ با رونايه پاش كه حال ميداد ليسشون بزني…روش دراز كشيدمو لبامو گذاشتم رو لباش خيلي خوب همراهي ميكرد اگه دسته خودش بود زبونمو تا ته ميخورد،،يواش تابشو كه رنگه قرمز داشت از تنش در اورم ي سوتين پوشيده بود كه منو صد برابر حشري ميكرد اخه رنگش قرمز بود…كمكم سينهاشو ماليدم ناله هاش شروع شده بود سوتينشو از تنش دراوردمو افتادم به جونه سينه هاش اينقدر خوردمشون كه كبود شدن دست كشيدم رو شكمشو شلوارشو يواش دراوردم ي شورته قرمز زيرش بود كه خيسه خيس بود…از روي شورت كلي كسشو ماليدم حسابي كه ناله هاش در اومد شرتشو در اورم واااي چي ميديدم ي كسه توپول تا ديدمش افتادم به جونش و خوردمش تو همين حال مهتاب منو لخت كرده بود و داشت بادستاش پشته گوشامو ميماليد كه باعث ميشد بيشتر حشري بشم…از روش بلند شدمو كيرمو گرفتم جلو صورتش اونم بي معطلي شروع كرد به خوردن يكم كه خورد سرشو با دستام گرفتمو شروع كردم تلنبه زدن تو دهنش…كيرم خيسه خيس بود…ازش خواستم به پشت بخوابه تا از كون بكنمش ولي گفت از جلو بكن من پردم ارتجاعيه منم كه از خداخواسته معطل نكردم و به پشته كمر خوابوندمشو پاهاشو انداختم رو شونم سره كيرمو گذاشتم رو لبه هاي كسش و اروم فرو كردم اينقدر ليز بود كه گيره منو خورد كسش…كم كم شروع كردم تلنبه زدن اه نالش بلند شده بود داشتم حال ميكردم همش ميگفت درد داره وقربون صدقم ميرفت ولي معلوم بود كه قبلا از جلو داده…يه ١٥دقيقه به اين حالت تلنبه زدم كه يهو با ناخوناش بدنمو چنگ زدو التماس ميكرد محكم تر تلنبه بزنم منم با تمام قدرتم داشتم كسشو ميگاييدم كه بدنش شل شد و جيغه محكمي كشيد و ارضا شد،،حالا نوبته من بود…حالت سگي خوابوندمشو گيرمو تا دسته كردم تو كسش چند دقيقه مدام ميكردمش و اونم2بار دي ديگه ارضا شد…داشت كم كم ابم ميومد بهش گفتم بخورش اونم قبول كرد چندتا تلنبه محكم زدمو كيرمو گذاشتم تو دهنش اينقدر ميك زد تا ابم اومد و همشو خورد…چند دقيقه تو بغله م خوابيديمو بعد باهم رفتيم بيرون چرخيديم همش تو خيابون پاهاش باز بود و راه ميرفت…بعد اونروز چند باره ديگه باهم سكس داشتيمو و بعد باهم كات كرديم…بووووووووووس از همتون كه خونديد…

نوشته: میثم

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها