داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

سکس با مهتاب خانم

سلام به همه دختر پسرای سکسی و انجمن کیر تو کس
من اسمم امیر مهدی هست 182 قد و111 کیلو وزن .البته من ی بوکسور حرفه ای هستم.مغازه کفش فروشی دارم.ی روز از روزای خدا ما در مغازرو باز کردم و شروع کردیم به اب پاشی و نظافت.ی یک ساعتی گذشت داشتم ویترینامو تمیز میکردم .تو حال خودم بودم که دیدم ی خانم قیمت ی کفش 5 سانتیرو ازم پرسید.برگشتم جوابشو بدم ینی قیمتو بگم که رومو برگردوندم دیدم ی فرشته جلوم ایستاده.ی خانم ناز و خوشگل.به منو من افتادم وجوابشو دادم .گفتم تشریف بیاریین داخل چند مدل دیگر هم دارم.خلاصه رفتیم داخل مغازه ی چنتا مدل دادم پاش کرد و اخرش پسند نکرد.سر حرفو باهاش باز کردم.خانم شما تازه تشریف اوردین.از کجا اومدینو …از این حرفا.ی نیم ساعتی مشغول حرف زدن شدیم خانم فهمیده بود که من بد جوری تو نخش بودم.بهش گفتم تو این هفته میخوام برم بازار جنس جدید بیارم توسط این حرف شمارمو دادم بهش و خداحافظی کرد و رفت.شب ساعتای 10 بود که دیدم به گوشیم مسج اومد.گوشیرو ورداشتم دیدم ی شماره ناشناس.مسجو باز کردم نوشته بود که من مهتابم همونی که امروز اومد کفش 5 سانتی میخواستم.یادم رفت بگم شماره پام 38 هست…همین شد که شروع کردیم مسج دادن و ازهم گفتم.مهتاب گفت گه از شوهرم جدا شدم واومدم خونه بابام.منم پیش خودم داشتم از شادی جر میخوردم.پیش خودم گفتم خدایا چه نعمتی ی کس بیوه ناز جون سکسی…چی بگم از هیچ چیز کم نداشت.خلاصه مطلب با هم جور شدیم.پدرم ی باغ توپ تو ورامین داشت که دست ی باغبون بود وبهش رسیدگی میکرد…بهش پیشنهاد دادم فردا بریم بیرون هم ی دوری بزنیم هم که با هم بیشتر اشنا بشیم…با ماشینم رفتم دنبالش و سوارشد و رفتیم سمت باغمون.ساعتای 12 بود رسیدیم.البته به هاشم که باغبون بود گفته بودم .سر راه 2 پرس غذای شیشلیک گرفته بودم.رسیدیم زنگ زدم هاشم اومد در باز کردوما رفتیم تو.هاشم صبح زود اومده بود همه چیزو مرتب کرده بود.رفتیم تو اتاق غذارو زدیم تو رگ.رفتیم تو باغ ی چرخی زدیم که مهتاب گفت من خسته شدم بریم کمی استراحت کنیم…رسیدیم در اتاق که رفت سمت تخت و خودشو پرت کرد رو تخت.احساس میکردم که خیلی شهوتش زده بود بالا …کم کم به بهونه گرمی هوا لباساشو در اورد…بهم گفت که بیا پیشم با هم استراحت کنیم .من از قبلش ی قرص انداخته بودم به نام دراگون .ی قرص توپ و عالی.رفتم شروع کردم به خوردن بدنش و در اوردن شرت و سوتینش.اون هم شروع کرد به در اوردن لباسای من .شروع کرد برام ساک زدن .داشتم میمردم ی ساکر حرفه ای جلوم بود.بعد از مدتی ساک زدن شروع کردیم به سکس از کس.من ضربه میزدمو از کس گایش میکردم ومهتاب داد میزد امیر بکن…تورو خدا بکن…خدا پدر اون کسی رو بیامورزه که قرص درگونو درست کرد.نزدیک به 3 ربع سکس شدید کردیم که اخرش مهتاب اعتراف کرد که چنین سکسی به عمرش نداشته.که کار ما شده بود هفته ای یبار ورامین باغ رفتن و ی دراگون و کردن کس نازی مثل مهتاب.من عاشق ورامین و عمروابادش هستم که بهترین خاطرات زندگیم توش رقم خورده…فدای همه دختر پسرای سکسی…امیر مهدی کوچیکتون…بوس

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها