داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

دانلود فیلترشکن oblivion برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
داتلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

دانلود فیلترشکن MAHSANG برای اندروید:
دانلود با لینک مستقیم
دانلود از گوگل پلی
دانلود از گیت هاب

سارا دختر عموی حشری

تو اتاقم دراز کشیده بودم و موزیک گوش میدادم که با صدای مامانم بخودم اومدم .
نیما شام حاضره بیا .
سر میز بابام گفت حامد زنگ زده برای آخر هفته دعوتمون کرده .
حامد برادر کوچکتر بابام بود که از زنش جدا شده بود و یک دختر ۲۳ ساله به اسم سارا داشت که بعد جداییش رفت شهرستان و اونجا دوباره ازدواج میکنه و از این زنش هم یک دختر به نام ترانه داشت .
چون سمت پدریم کسی هم سن و سالم نبود زیاد حال نمیکردم و اکثر اوقات میپیچوندم ، تا اومدم بگم من که نمیام بابام با جدیت گفت : این دفعه میای سری پیش که نیومدی کلی حرف شنیدم ، من هم سرم انداختم پایین و هیچی نگفتم .
وقتی رسیدیم خونه عموم خیلی گرم استقبال کردن به جز متلک هایی که به من بیچاره مینداختن که چه عجب چشممون به جمال آقا نیما روشن شد ، بابا قابل دونستید ، من هم با یک لبخند سرد جواب میدادم که یهو چشمم به سارا افتاد ، تقریبا ۳ سالی بود که ندیده بودمش ، سینه و باسنش به شکل چشم گیری بزرگ شده بود . از وقتی بچه بود یادمه روسری سرش میکرد الان هم همونجوری بود.
تو این چند ساعت کلی هیکلش دید زدم حتی یه جاهایی حس کردم که فهمیده و به روش نمیاره .
فردای اون روز رفتیم باغ اونجا از هر فرصتی برای دید زدن اندام سارا استفاده میکردم و لختش تو ذهنم تجسم میکردم . وقتی برگشیم سارا خواست عکسای باغ براش بفرستم که گفتم شمارت ندارم ، شمارش گرفتم و عکسا براش فرستادم . دیگه آخرا یکم یخش باز شده بود از درس و دانشگاه ازم سوال میکرد من هم باهاش لاس میزدم .
یک هفته ای میشد که از خونه عمو حامد اومده بودیم که دیدم سارا پیام داده که گوشیش یک مشکلی پیدا کرده و من هم راهنماییش کردم و همین شد استارت صحبت های دیگه اولین چیزی که ازش پرسیدم این بود که چرا اون موهای مشکی قشنگ و همیشه زیر روسری قایم میکنی که گفت : خودمم دوست ندارم فقط بخاطر بابامه . یهو دیدم چندتا عکس با لباس مهمونی برام فرستاد ، واقعا خوشگل بود کلی ازش تعریف کردم .
دیگه کار هر شبمون شده بود چت کردن که کم کم حرفمون رفت سمت جک و شوخی کمر به پایین ، دیگه برای هم استیکر پورن میفرستادیم و کلی حرف سکسی میزدیم .
یک روز یک عکس کارتون از سایزهای مختلف سینه براش فرستادم که گفت بابا این چیه دیگه ۸۵ یا هندونه من سایزم ۸۵ این عکسه خیلی بزرگش کرده ، در جواب بهش گفتم تو ۸۵ ی ؟ نه بابا دروغ نگو. یهو دیدم عکس از لیبل سایز یک سوتین صورتی که عدد ۸۵ روش نوشته شده بود فرستاد و گفت حالا باورت شد ؟
یکم شیطونیم گل کرد و گفتم نه اینجوری قبول نیست باید رو کار ببینم . بعد چند دقیقه دیدم عکس سینه هاش که همون سوتین بسته برام فرستاد ، وای که چه پوست سفیدی داشت . بازم شیطون تر شدم و گفتم بابا نمیخوای از اون دو تا میوه بهشتی رونمایی کنی ؟
در جواب گفت خیلی پررویی نیما !!! که چند دقیقه بعد عکسشون فرستاد دوتا پستون درشت با نوک قهوای روشن ، ازم پرسید دوست داشتی ؟
تو شب های بعد که چت میکردیم حس کردم میخواد باهم باشیم و رابطه داشته باشیم آخه من اولین پسری بودم که باهاش وارد رابطه شده بودم . اون که نمیتونست از شهرستان بیاد برای همین قرار شد هر وقت باباش اینا برای خرید جنس برای مغازش خواستن برن آستارا خبرم کنه تا من برم پیشش .
چند روزی گذشت و یهو وسط روز بهم زنگ زد و گفت این هفته باباش اینا دارن میرن من هم این چند روز خونه مادربزرگم ولی به بهانه دانشگاه میپیچونم .
دو روز مرخصی گرفتم اما به خانوادم گفتم از طرف شرکت باید برم ماموریت . وقتی رسیدم به آدرسی که سارا داده بود بهش زنگ زدم و گفت الان میاد . رفتیم خونشون و چون همسایه هاشون فضول بودن ماشین چندتا کوچه پایین تر پارک کردم .
وقتی رفتیم داخل خونه یهو پرید بغلم و سینه های بزرگش بهم فشار میداد کم کم لبامون به هم گره خورد با دستام بدنش نوازش میکردم . مکثی کرد و گفت بریم اتاقم . هر دومون شهوت از چشمامون میبارید ، اول بلوزش در آوردم زیرش سوتین فسفری پوشیده بود دستم بردم تو سوتینش و شروع کردم سینش چنگ زدن و لب گرفتن ، رو پا بند نیست و سوتینش باز کردم و گفت رو تخت دار بکش خودمم افتادم به جون پستونای نرمش که نوکشون بدجوری سفت شده بود و آه و ناله میکرد . پاشدم و گفتم حالا میریم سر اصل مطلب ، شلوارش از پاش در آوردم و دیدم شورتش خیس آبه ، اول یکم از روی شورت کوسش مالیدم . شورتش که درآوردم یک کوس صورتی تپل شیو شده جلوم بود و من هم مشغول خوردن ، آه و ناله های سارا بلندتر شده بود و من حشری تر میکرد مدام کمرش تکون میداد و پاهاش سفت میکرد . وقتی بلند شدم صورتم خیس آب بود که شروع کرد به لب گرفتن و گفت حالا نوبت منه .
تیشرتم درآورد و شلوار و شورتم با هم کشید پایین وقتی کیر راست شدن دید یک ای جوووون کش داری گفت و کرد تو دهنش کیرم که حسابی ساک زد رفت سر وقت تخمام اونا هم بی نصیب نزاشت و یکی یکی میکرد تو دهنش . بهش گفتم بسه دیگه بخواب رو تخت این که گفتم انگار انتظار شنیدنش نداشت ، برگشت گفت میخوای بکنی تو کوسم ؟ خب آره دیگه مگه رابطه نمیخواستی ؟ چرا ولی … ولی نداره بخواب تا جفتمون حال کنیم . قبول کرد ولی ترس تو چشماش دیدم . خوابیدم روش کیرم گذاشتم لای کوسش و بهش گفتم آماده ای که هیچی نگفت و فقط سر تکون داد . از روش بلند شدم چون ته دلش راضی نبود . گفت نیما من عاشقتم بیا بکن . گفتم میدونم دوستم داری ولی قلبن راضی نیستی پردت بزنم هستی ؟ سرش پایین انداخت و سکوت کرد . یهو گفت بیا از پشت .
گفتم درد داره میتونی تحمل کنی ؟ آره عزیزم . اول برو دستشویی رودت کامل خالی کن . اون که رفت دستشویی من هم رفتم سر یخچال و دوتا خیار یکی کوچیک اون یکی بزرگتر برداشتم . خیار که تو دستم دید گفت اینا واسه چیه ؟ اول باید جا باز کنه کونت وگرنه جر میخوری .
روی تخت قمبل کرد قوطی کرم برداشتم سوراخش حسابی چرب کردم خیار یکم هم به خیار کوچیکه مالیدم و آروم فرستادم تو یک آخی گفت و شروع کردم خیار و جلو عقب کردن بعد چند دقیقه درش آوردم و بزرگ تر برداشتم یکم کرم زدم این یکی سخت داشت میرفت تو که سارا از درد بالشت گاز گرفته بود ، یکم گذاشتم تو بمونه بعد آروم عقب جلو کردم که دیگه دردش تبدیل به لذت شده بود وآه ناله میکرد ، از ش پرسیدم خوبه که گفت زودتر کیرت بکن تو من اون میخوام .
وقتی خیار در آوردم سوراخ کونش به اندازه کافی باز شده بود کیرم چرب کردم و با یک فشار تا ته آروم آروم کردم تو با یک دستم هم داشتم کوسش میمالیدم . بعد چند دقیقه دیدم یک جیغ آروم کشید و آروم گرفت فهمیدم ارضا شده و تلمبه زدنم سریع تر کردم آبم با فشار تو کونش خالی کردم . کیرم که در آوردم سارا ولو رو تخت من هم ولو شدم پایین تخت روی زمین .
گفت : خیلی دوست دارم دلم میخواد اون شب تو باشی که پردم میزنی .
من که اصلا تو مود زن ازدواج نیستم برای اینکه دلش نشکنه بهش گفتم عاشقتم عزیزم .

نوشته: شبگرد

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها