داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

شب مهتاب

مرد با ناراحتی رو مبل نشسته بود و سخت در فکر فرو رفته بود تکون خوردن کوسن مبل نشان از این داشت که همسرش برای دل جویی امده است
_علی جوننننم ببخشید دیگه قولل قول دیگه اون مانتو رو بیرون نمیپوشم
علی از زیر پلک هایش نگاهی به چهره زیبای همسرش انداخت که لب برچیده بود و با پشیمانی نگاهش میکرد دلش میخواست ان لب های اناری را زیر دندانش حس کند اخ خدا چقد این دخترک دلبر و ناز بود
اما برای اینکه نشان دهد که از او ناراحت است میل شدیدش برای به آغوش کشیدنش را سرکوب کرد
دخترک با ناز کش و قوسی به بدنش داد و دستانش را نوازش وار بر روی سینه ی علی کشید مانند گربه ای ملوس خودش را لوس کرد سرش را به شانه علی مالید در دل علی غوغایی به پا بود در دلش گفت باید ناراحتی را بیخیال شود و این دلبرک را در اغوش بگیرد
دستهایش را به دور دخترک انداخت و در گوشش زمزمه کرد _گربه ی شیطون
به ارامی او را روی مبل خواباند روی او چنبره زد دستاهایش را ستون خودش کرد و در چشمان دخترک نگاه کرد در نگاه جفتشان خواستن و عطش به هم حس می شد
علی با انگشتان دستش نوازش وار بر گونه ی دختر کشید و خم شد و لبانش را بین دندان هایش زندانی کرد
لبانشان سخت در هم گره خورده بود و زبانهایشان در دهان یکدیگر می لولید
علی شروع به باز کردن لباس دختر کردو ارام ارام دکمه ها یکی پس از دیگری باز کرد سرش را میان سینه های انار مانند دختر بود بو کشید و اسمش را زمزمه کرد_اه الهه ی نازم
الهه از ته گلویش اه میکشید و موهای علی را نوازش میکرد
علی نوک یکی از سینه های الهه را به دندان گرفت و محکم مکید با دست دیگرش سینه ی دیگر را احاطه کرده بود و میمالید
با مهارت سینه هایش را میخورد نوکشان را ارام میمکید و ارام لیس میزد الهه از شدت شهوت به نفس نفس افتاده بود و به کمر علی چنگ می انداخت
علی زبانش را تا پایین شکمش کشید ارام زبانش را به بهشت الهه برد
الهه ناله میکرد و کمرش را به مبل میکوبید
علی زبانش را میچرخاند میمکید و داخل کس الهه میکرد از کس الهه مانند رود اب جاری بود
طاقت علی تمام شد و سریع لباس خودش را در اورد و کیر سفت و کلفتش را به کس الهه می مالید
_ اخ علی امم
ارام ارام وارد الهه شد و تصرفش کرد
شروع به کمر زدن کرد عقب جلو عقب جلوو
هر دو از شدت شهوت به نفس نفس افتاده بودند و اه و ناله میکردند
الهه موج شهوت را که به سمت کسش میرفتند را حس کرد و بدنش داغ داغ شد _ زود باش الهه برام بیارش اه
چند بار که کمر زد الهه با جیغی ارام در بغل علی ارضا شد
علی لبخندی زد و و با سرعت بیشتری تلمبه زد انقدر محکم میزد که سینه های الهه ی میچرخیدند بدنش داغ شد و با فشار زیادی خالی شد خم شد و لبان الهه را بوسید و او را در اعوش گرفت
_ مرسی گربه ی ملوس

نوشته: Far

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها