داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

من و زنم و یه مسافرت پر شهوت

سلام من امینم و ۳۹سالمه با قدو هیکل خوب خوش تیپ زنم سمیرا یکی دوسال ازم کوچیکتره تپل نه چاق یه کون نرم و خوشگل باسینه هایی که بیشتر از قدو هیکلش رشد کرده و بانگاه اول توچشم میزنه، ما چندسالی بود که ازدواج کرده بودیم ولی یه مسافرت طولانی مدت همیشه فانتزی مون بود،خلاصه بعداز چندسال داشت فرصتش پیش میومد که به ارزو مون برسیم. بعداز گرفتن وام و جمع کردن پس اندازمون تازه باید تصمیم میگرفتیم کجا بریم، چند روز بااهمکلنجار رفتیم تا تصمیم گرفتیم از تهران بریم سمت جنوب کشور و تو هر شهری که رسیدیم یه روز بمونیم، همه چی اماده بود وراه افتادیم، اینم بگم که سمیرا اصلا به حجابش ولباس پوشیده اعتقادی نداشت منم یه جورایی از اینکه مردا دید میزدن هیکلشو حال میکردم مخصوصا ممه های نرمو بزرگشو اینم بگم که سمیرا صورت خیلی قشنگی داشت باموهای خرمایی و لخت، طبش خیلی حشری و داغ بود منم هات بودم ولی بعضی وقتا پیشش کم میاوردم تو سکس.

خلاصه راه افتادیم اولین شهر قم بود که اصلا باهاش حال نمیکردم. ولی قرارمون بود تو هر شهری وایسیم یکم تو شهر گشتیم و حرم و بازار تا شب شد یه مسافرخونه پیداکردیم یه اتاق گرفتیم، از همون اولش که وارد مسافر خونه شدیم از پسر صاحب مسافرخونه خوشم نیومد بیست و چندسالش بود. موهاشو دمب اسبی بسته بود و یه ادامس تو دهنش ولی دروغ چرا صورت قشنگی داشت به محض دیدن ما زوم کرد رو سمیرا اونم روسری که شال کردنش بود مانتو جلو باز شلوار جین تنگ که خطه کسش قشنگ معلوم بود ممه های نازشم که هیچی دیگه فکر کنم تا مدارک مارو تحویل بگیرن و کلید اتاق و بهمون بدن اب پسره اومده بود سمیرا هم فهمیده بود که پسره تو نخشه با اشوه و ناز مادر پسسرو گایید. کلیدو به سمیرا دادم وگفتم تا تو درو باز کنی من میرم وسایلو بیارم.وسایل مورده نیازو از تو ماشین اوردم و رسیدم دمه دره اتاق دیدم پسره خودشیرین داره توضیح میده که چی کجاس سمیرام داشت تو اتاق رژه میرفت پسره یه دستش رو کیرش بود تا منو دید خودشو جمع کرد و با خداحافظی گفتن رفت، لباس عوض کردیم و افتادیم رو تخت من با شلوارک سمیرام با یه شرت و سوتین. کنارم دراز کشیده بود و منم میخه سینه های سفیدو قشنگش شده بودم ناخداگاه رفتم سمتش و سرمو گذاشتم وسط دوتا ممه هاش و میبوسیدمش خیلی قلقلکی بود و زود ریسه. میرفت. دستمو گذاشتم رو کصش داغ و نرم بود مثل همیشه شیش تیغ یکم مالوندمش گفت نکن گفتم دوستدارم گفت منم خیلی چیزا دوستدارم گفتم مثلا چی، ساکت شدو جواب نداد به پهلو خوابید و کونشو کردسمت من بعداز گذشت چندسال که با هم بودیم ولی بازم بدنشو نگاه میکردم حشری میشدم و کیرم راست میشد، رفتم سمت کونشو یکی از لپای کونشو بوس کردم و گفتم نگفتی چی دلت میخواد. گفت تو جنبشو نداری ولش کن، گفتم تو حالا بگو شاید داشتم، گفت سگ نمیشی گفتم نه تا وقتی مسافرتمون تموم نشده ازادی هرچی بخوای گفت خودت گفتی ات هر ر چی بخوام گفتم باشه، میدونستم چی میخواد بگه. گفت سکس میخوام ولی نه باتو گفتم حتما با این بچه کونی گفت نه با باباس صاحب مسافر خونه یه مرده جاافتاده چهل و خورده ای سن ولی خوشتیپ. گفتم اون چرا گفت نمیدونم دلم خواستش گفتم فکرکردم پسرشو میخوای گفت نه اون مال تو. گفتم فکری هم داری گفت نه ولی میخوام منو بکنه فقط میدونستم تا بهش نده ول نمیکنه افتادیم تو فکر که چیکار کنیم به من گفت تو برو تو بالکن چون یه اتاق بود و جای دیگه ای نداشت گفتم خب گفت من صداش میکنم به هوای اینکه اتاقشون بو میده ببینم میتونم مخشو بزنم. من رفتم تو بالکن و سمیرام شورت و سوتین و دراورد و یه چادر سرش کرد و زنگ اتاق و زد بعده چند دقیقه بچه کونی سریع اومد و سمیرا بهش گفت که بره به باباش بگه بیاد چند دقیقهبعد مرده صاحب مسافر خونه اومد سمیرا اوردش تو و دره اتاق و بست میشنیدم که خیلی محترمانه به زنم گفت سرکاره خانم اینجا هرروز نظافت میشه و ضد افونی بویی نمیاد که سمیرا اوردش سمت سینک و دره کابینت زیره سینک و باز کرد مرده هم رو زانو نشست و سرشو کرد تو کابینت سمیرا یجوری وایساده بود که من مرده رو نمیدیدم فقط پشت سمیرا معلوم بود نفهمیدم چی گفت و چیشد دیدم دستای مرده اومد و از پشت لپای کون سمیرارو گرفت و شروع بمالیدن کرد ولی بلند نشد ازجاش سمیرا چادرو که انداخت دیدم سره یارو لای پای سمیراس و داره کصشو میخورهو لپای کون نرمشو میماله اونم داشت از ضعف میافتاد. مرده بلند شدو دوتایی اومدن سمت تخت به زنم گفت شوهرت کجا رفت گفت رفت غذابگیره اونم دیگه حرفی نزد سمیرا نشست رو تخت و کمربنده شلواره مرده رو باز کرد شلوار بعد شرتشو کشید پایین دیدم کیره مرده خوابیدش از مالمن بزرگتر بود سمیرا گرفتش و اورد سمت لباش و بانگاه به مرده کردش تو دهنشو شروع کرد به خوردن اونم با چشمای بسته موهای زنموگرفته بود و همراهی میکرد کیرش که راست شد به سمیراگفت بخواب نشست لبه تخت روزمین جوریکه کص سمیرا جلوی صورتش بود با ولع شروع کرد به خوردن سمیرام با پاهاش سره مرده رو فشار میداد میدونستم که دوستداره کصشو بخوری و زودم ارضا میشه یکی دو دقیقه بعد ابش اومد و شل شد صاحب مسافر خونه ام کهکارشو خوب بلد بود خوابید رو زنم و کرد تو کصش که صدای جیغ سمیرا بلند اونم با دست جلوی دهنشو گرفت و تا ته فرو کرد تو کص خوشگله زنم با اینکه چندسال بود میکردمش ولی هنوز کصش تنگ بود مثل دخترا. خبلاصه مرده تلمبه میزدو پستونای نرم و تپل سمیرارو میخورد سرشو گذاشت درهگوش سمیرا و نمیفهمیدم چی میگه ولی میدیدم زنم داره لباشو گاز میگیره حالمیکنه از حرفاش شروع کرد تند تند تلمبه زدن فهمیدم داره ابش میاد بعد از رو سمیرا پاشد و کیرشو گرفت سمت صورت سمیراو ابشو پاشید رو صورتش اونم جنازه افتاده بود و تکون نمیخورد ابش که خالی شد از رو تخت اومد پایین و لباساشو پوشید سمیرا هنوز افتاده بود رو تخت اومد جلو و با دوتا انگشت کص سمیرارو گرفت و دوسه بار چپو راست کردو رفت منم بدونه اینکه دست به کیرم بزنم ابم خالی شده بود توشرتم واسه اولین بار یکی جلوم زنمو کرده بود یه حالی بودم از خودمو زنم بدم میومد، نشستم تو بالکن تا سمیرا اومد و دره بالکن وباز کردو گفت چرا نمیایی تو، نگاش کردم هنوز اب مرده داشت رو صورتش شره میکرد یکم نگاهمکرد و رفت حموم، منم سیگارمیکشیدمو به کارمون فکر میکردم. اول هیجانشو دوست داشتم ولی بعد پشیمونشدم و از زنم بدم اومد که مثل جنده ها زیره یه کیرغیراز من حال کرده بود و انقدر راحت خوابید زیره یکی دیگه و واسش مهم نبود و خجالتم نکشید انگار چندساله جندس و میده. خلاصه رفتم رو تخت و دراز کشیدم اونم رفت حمو کردواومد با حوله خوابید رو تخت کناره من و دستشو گذاشت رو کیرم فرصت مالیدن بهش ندادم و دستشو پس زدم گفت چته رفتی تو قیافه خودت قبول کردی. گفتم من قبول کردم تو چرا انقد راحت زیرش خوابیدی انگار چندساله بهش میدی. گفتچرت نگو میگفتی جننبه شو نداری منم نمیکردم، اصلا ازکارش پشیمون نبود. موقع خواب گفت نمیکنی منو میخوام ارضاشم میخوام اب بدم پشتمو کردم بهش بدون اینکه جوابشو بدم ساکت موندم. یهو پاشد لباساشو تنش کردو گفت سوییچ ماشینو بده میخوام برم دور بزنم. گفتم چیه نکنه بازم میخوای بری به یکی دیگه کص بدی حتما، یه ان از حرفم پشیمون شدم ولی فایده ای نداشت سویچو برداشت و بدون اینکه حرفی بزنه رفت بیرون، نزدیکای صبح با صدای ماشینم متوجه اومدنش شدم رفتم لبه پنجره دیدم پسره صاحب مسافر خونه ازماشین من پیاتده شدو بعدش سمیرا با یه وضع ناجورو اشفته خنده کنان اومد پایین و اومد بالا خودمو زدم بخواب اومد لخت شدو خوابید بوی تنش و ادکلن و آب منی باهم قاطی شده بود و حالمو بدکرد.

ادامه داره

نوشته: امین ازتهران

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها