داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

استانبول پراز شهوت (۵ و پایانی)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

عصبی بودم یه جورایی به غیرتم برخورده بود که زهرا رو تو جمع میمالوندن چرا اینا از سکس سیر نمیشن، من خودم کم آورده بودم اما زهرا که همه جوره پایه جفتمون بود سیرمونی نداشت، که بازم تلفن زنگ خورد سیمشو کشیدم و جواب ندادم بعد یه ربع صدای درب بود جواب ندادم چن بار تکرار کرد و رفت، صبح هم کلافه بیدار شدم رفتم صبحانه را تنهایی خوردم و خواستم که برگردم اتاقم مهدی و زهرا اومدن و خیلی سرد برخورد کردم و رفتم بعد نیم ساعت صدای درب اومد، باز کردم مهدی بود گفت : دیشب جواب تلفن ندادی اومدم در زدم باز نکردی صبح هم تنهایی رفتی صبحانه، چیزی شده؟
من : دیشب سردرد داشتم قرص خوردم زود خوابم گرفت صبح هم کلافه بودم
مهدی : کلافه چرا؟
من : اون حرکتتون تو جمعیت دیشب خیلی زننده بود
مهدی : کدوم حرکت
من : این که چن نفر زهرا رو دستمالی میکردن و تو سرخوشانه براشون کف میزدی ، مهدی اومد تو اتاق و رو تخت نشست و گفت : عزیزم من که روز اول بهت گفتم بازم کاملترشو میگم: ذات انسان تنوع طلبیه و تو تفکراتش همیشه دلش میخاد با اشخاص متعددی سکس داشته باشه ، زوجها بیشتر از افراد مجرد این تنوع طلبی رو دارن در واقع اکثر طرفین زوج سکس با غریبه را از یک تا چندین بار تجربه میکنن که تو عرف جامعه خیانت بهش میگن ، یه سالی بود که من و زهرا سکسمون جذابیت قبلو نداشت و داشتیم از هم دور میشدیم با دیدن فیلمهای مختلف پورن به این نتیجه رسیدیم که حضور نفر سوم به یه مدت کوتاه شاید بتونه کمکمون کنه تا اول شبی که تو شریکمون شدی و متوجه شدیم واقعا جفتمون لذت بردیم و تازه همدیگرو پیدا و کشف کردیم ، ایده فیلمبرداری هم از یه فیلم دیگه برداشتم و بعد از دیدن فیلم به شکل عجیبی شهوتی شدیم و سکس فوق العاده داشتیم که تو هم اومدی و اونشب من و زهرا دیوانه وار تخلیه شدیم
من : خب به نتیجه دلخواهت رسیدی ، دیگه چرا زنتو در اختیار اون مردا گذاشتی؟ مگه بیغیرتی
مهدی : نه معلومه که بیغیرت نیستم کاملا حواسم بود ، زهرا فقط لذت میبرد و من میخواستم لذتش تکمیل بشه
من : یعنی چه ؟ اصلا میفهمی چی میگی؟ جفتتون نمیتونستین خودتونو کنترل کنین ، اگه نمیومدم زهرا رو برده بودن و هزار بلا هم سرش میوردن
مهدی : غلط کردن مگه من ببوام؟
من : اصلا نمیدونی کجایی و با کیا طرفی، هزاران مورد پیش اومده و پلیس هم پیگیری نکرده
مهدی تو فکر رفت و پس از کمی گفت : یعنی تو واقعا مارو نجات دادی؟
من : اره پس چی فکر کردی امشب تنهایی بیا ببرمت اون اطراف با چشمای خودت ببین چه جنایتایی میکنن
مهدی بلند شد و بغلم کرد و گفت : یه دنیا ممنوتم اگه تو نبودی میدونم زنمو باخت کرده بودم
من : تشکر نمیخاد اگه به جای شما کس دیگه ای بود بازم همین کارو میکردم
مهدی خواست بره اتاقش بهش گفتم : من کارام تموم شده باید برگردم
مهدی : چرا آخه هنوز که زوده
من : گفتم که کاری ندارم ، شما هم به نتیجه دلخواهتون رسیدین و نیازی به من نیس
مهدی کمی مکث کرد و گفت : کی میخای بری؟
من : همین امروز
مهدی : نه امشبو بمون رفع دلخوری کنیم و خداحافظیمون خاطره بشه
من : آخه…
مهدی : آخه نداره امشب باهمیم و بهت میگم چیکار کنی ، خداحافظ و رفت
راست هم میگفت این آشنایی پر از شهوت باید با یه خاطره عالی تموم میشد، اما از روز فیلمبرداری که خشک خشک کون زهرا گذاشته بودم کیرم یه مقدار درد داشت که بهش اهمیت ندادم و امکانش خیلی کم بود که بعدا چنین هلویی را بدون ترس و خطر در حضور شوهرش بکنم پس باید امشب میموندم و تا پای جان میکردمش
اون روز بی هیچ هدفی تو خیابون گشت زدم و از یه داروخونه اسپری تاخیری گرفتم و عصری برگشتم هتل، تو حموم مجددا کیرمو شیو کردم و اسپری رو زدم و روغن معطری که تو بازار گرفته بودم روش مالیدم که کیرم داغ شد لباس راحتی پوشیده منتظر تماس بودم حدودای ۸ زنگ زدن و منم رفتم فقط زهرا بود که با یه بولیز یقه کشتی بلند تا رونهای لختش تو اتاق بود گفتم : مهدی کجاس؟
زهرا : رفته شام و مشروب بگیره ، مثل اینکه دیشب دلخور شدی ازم
من : کارهات جالب نبود میتونست خیلی به ضررتون تموم بشه
زهرا : اره مهدی همه چیو گفت ،خودمم سرچ کردم و کاملا متوجه شدم، بازم ممنون که هوامو داشتی ، اومد جلوم دو زانو نشست و گفت : الان از دلت درمیارم و کیر صاف و براقمو درآورد، گفتم : زشته مهدی نیست بزار بیاد ، که زد زیر خنده و گفت : معمولا وقتی شوهر آدم هست میگن زشته بزار بره ،اما موقعیت ما برعکسه و کیر داغمو تو دهنش کرد، از زیر خایه هام بسیار ناز زبون میکشید تا کله کیرم و بعد همشو تو حلقش جا میکرد، با اینکه کلاهک کیرم تحت تاثیر اسپری سِر بود اما بقیه کیرم لذت مضاعفو میبرد و تو آسمونها بودم ، بهش گفتم : اینطوری بیشتر حال میده ، چرا تو فیلمبرداری خشن بازی درآوردین؟ کیرمو درآورد و گفت : نمیدونی اون فیلم چقدر تحریک کننده س اون یه کاربرد مخصوص خودشو داره و باز کیرمو دهنش کرد و با ناز و عشوه ساک میزد نیم ساعتی به این کار ادامه داد و من از ترس کم شدن اثر اسپری عملیاتو قطع کردم و کشیدم بیرون و گفتم : عالی بود ، بقیه شو با مهدی ادامه میدیم و به بهانه ای سریع اومدم تو اتاق و اسپری و روغنکاری مجدد انجام دادم ، موقع برگشتن مهدی اومده بود و میز را پر کرده بود همون ویسکی مورد علاقه با آبجو لایت، چن سیخ کباب و آداناکباب و چن تا بال مرغ هم گرفته بود ، نشستیم پای بساط، برخلاف قبل یه کوچولو ویسکی تو آبجو خودشون ریخت و اول پیکو به سلامتی هم رفتیم و کباب پشت بندش که مهدی گفت : اوه اوه چه تلخه ، تو چطوری دوبرابرشو راحت میخوری
زهرا : اون نه، عزیزم من دوبرابرشو میخورم و زدیم زیر خنده
مهدی : البته با اجاز خودت بهروز جان سبک امشبمون متفاوته ، زهرا در حضور من کرم میریزه و آروم آروم شروع میکنیم تا آخر شب ، البته اینو از روی ی فیلم پیادش میکنیم، فیلمو که گذاشت طرفی که من جاش بودم یه سیاه پوست خرکیر که آلتش تا زانوش میرسید دوم پیکو زدیم و گفتم : ببخشید این نقش برا من مناسب نیس و نمیتونم بازیش کنم
زهرا با تعجب : چرااااا
من : نیگا کیرش اندازه دست منه
زهرا زد زیر خنده و دستشو برد تو شلوارکم و کیر خفتەمو تو دستش کرد و گفت اندازه همونش میکنم برات فیلم پلی میشد و زنه در حضور شوهرش کله کیر سیاهپوستو تو دهنش کرد و درآورد و سرشو برد زیر خایه هاش و خایه هاشم تو دهنش کردو بازبون تا کله کیر سیاه لیس زد ، زهرا کیر شق شده مو مالش میداد و مهدی بازم پیکهارو میکس کرد و به سلامتی هم بالا رفتیم ، حالا سیاهه تو حلق زنه تلمبه میزد و یک سومشو به زور تو دهن زنه میکرد شوهره هم از زیر حجم کیر سیاهه رو با تعجب دید میزد از چشمای زهرا میشد فهمید که واقعا طالب اون کیر سیاهه س ، مهدی زهرا رو تخت به پشت گذاشت طوری که سرو گردنش از تخت بیرون بود ، رفتم بالا سرش و کیرمو دهنش گذاشتم و مهدی هم شروع به لیسیدن کوسش کرد زهرا همونطور برعکس نگاهش به فیلمه بود که سیاهه داگی زنه رو میکرد و شوهره از زیر کوس زنشو موقع گاییدن میدید ، خدا خدا میکردم که نخوان این کارو انجام بدن ، مهدی یه جوری حریصانه کوس زهرا رو میبلعید انگار چن ماهه تحریم بوده زهرا با خوردن وحشیانه مهدی تو دهنش ارضاشد و ناخوداگا کیرمو بیشتر بلعید که دندوناش نزدیک بود از هستی ساقطم کنه، ناخودآگاه یه چکی بهش زدم و کیرمو ول کرد نگاش کردم که معذرت خواهی کنم ، آب دهنش تموم صورتشو گرفته بود و گفت ببخشید دست خودم نبود، مهدی بازم مشروب ریخت و با دست خودش بهمون داد که بخوریم و مزه شم دهنمون گذاشت ، حالا سیاهه زنه رو به پشت خوابونده بود و پاهای زنه رو سمت کله ش رو تخت گذاشته بود و کیر غولپیکرشو تا ته تو کونزنه فرو میکرد و زنه جیغ میکشید و شوهرش همزمان زیر کیر سیاها کوس زنشو میلیسید ، بهروز تو مستی سرخوشانه ش گفت : آهااااااا اینو میخام، یهو بهتم زد که این دیگه چه احمقیه ، زهرا مست و بی تمرکز مثل زنه تو فیلم پاهاشو رو خودش بالا کشید و رو کوس کونش میزد و میگفت : عاره بیا این کوس و کونو جرررر بده ، چون اون پوزیشنو دوس نداشتم بلند شدم و تو کوس پر تف و آبش تلمبه زدم تا مهدی اون کارو نکنه ، نگاه کرد نتونست تجزیه تحلیل کنه، مست و منگ بود، چن بار فیلم و پوزیشن رو نگاه کرد تا متوجه شد و گفت این که اون نیس!
در حالی که کوس زنش زیر کیرم گاییده میشد گفتم : زهرا نمیتونه پاهاشو نمیتونه اونقدر عقب ببره و منم کیرم اندازه سیاهه دراز نیس و نمیشه، زنش زیر کیرم خرناس میکشید و تو اوج لذت بود ، مهدی که حرف زدنش به هم ریخته بود مستاصل گفت: چیکار کنم ؟
من : زنت تو اوج شهوته دهنش بزار ، مهدی با هر بدبختی کیرشو دهن زنش کرد زهرا نهایت لذتو میبرد ازین موقعیت و من تلمبه میزدم تو کوسش در حالی که هنوز کیرم تحت تاثیر اسپری تحریک نشده بود اما کوس زهرا فوران آب بود که با هر تلمبه من از کوسش میزد بیرون و از کفلش شرره میکرد و روتختی رو خیس کرده بود ،که یهو گفت: آی آی آی آی مهدییییی اومدم و بازم مرتعش شد و من کمر میزدم و التماس میکرد ولش کنم از فرط لذت فراوان اشک از چشاش جاری بود و مهدی آبشو دهنش خالی کرد که پرید تو گلوش و به سرفه کردن افتاد و مجبور شدم از روش بلند شم اونم بلند شد و هی سرفه میکرد مهدی کاملا منگ بود زهرا رو بردم دستشویی که صورتشو بشوره یه آبی به صورتش زدم و دهنشو پاک کرد و یه کم به خودش آمد ، تو اینه قدی که هیکل لخت جفتمونو دیدم آمپر حشرم تا ته پرید اونم شهوتناک آینه رو نگاه میکرد و کیرمو گرفت و خیلی خمار گفت : بکنم بهروز بکنم
دستاشو به دیوار تکیه داد و کونشو قنبل کرد و گفت بکن ، یکباره تا ته تو کوسش کردم آهی کشید و گفت : اون چکی که بهم زدی خیلی حال داد ، بزنم
عه این دیگه چه صیغه ایه؟ در حالی که تو آینه سکسمونو نگاه میکردیم رو کونش اسپنک میزدم که جای دستام قرمز رو لمبرهای نازش میموند پشیمون میشدم که این نازنینو بیشتر اذیت کنم که گفت : بزن تندتر بزن کونی !
یهو عصبی شدم و موهاشو گرفتم و به عقب کشیدم و گفت جووون بکنم مث سگ بکنم، نمیدونم منظورش از سگ من بود یا خودش، تلمبه هامو قدرتی میزدم و صداش تموم حموم رو برداشته بود ، سینه های خوش فرمشو تو دستام گرفتم و چنگ میزدم ، کوس زهرا مثل کوس اسب آب میداد و رو سرامیک میریخت، حس کردم کوسش خیلی باز شده، با همون آب کوسش کونشم گذاشتم، بعضی وقتا کیرمو بادست میگرفت و تو آینه نگاه میکرد و به لمبرهاش میمالید که یهو جلو کشید و گفت وایسا الان میام و تلو زنان رفت تو اتاق نگاه کردم مهدی روتخت افتاده و خواب هفت پادشاهو میدید، زهرا که برگشت یه دیلدو سیاه درشت رگدار دستش بود ، با ترس گفتم : یا ابلفرز این کیر خرو از کجا آوردی؟
زهرا که دهنش از فرط مستی جمع نمیشد گفت : اون روز تو بازار خریدیم
من : این پاره ت میکنه زن
زهرا : نهههه وقتی نبودی، مهدی با همین کوسمو گایید
بازم کونشو عقب داد و کونش گزاشتم، و اون آروم دیلدو سیاو تو کوسش کرد حجم دیلدو آنقدر زیاد بود که فضای کونشو کاملا تنگ میکرد و کیرم بشدت تحریک میشد حرکات دیلدو سریعتر میشد و کیرم تنها موقع خارج شدنش راحت تا ته تو کون زهرا میرفت یهو کیرم و فضای داخل کون زهرا به لرزه ریتمیک عجیبی افتاد که موقع ارضا شدن هیچ زنی حس نکرده بودم، متوجه صدایی از طرف کوس زهرا شدم و فهمیدم که ویبراتور دیلدو را روشن کرده ضربات ویبراتور آنقدر تحریک کننده بود که کیرمو درآوردم، زهرا چشماشو بسته بود و نصف دیلدو رگ دار را تو کوسش بالا پایین میکرد و منم با تعجب نگاهش میکردم که یه زن در طول هفته چقدر میتونه کوس و کون بده که دست آخر نیازمند دیلدو باشه و این همه حجم آب از کجاش میاد که بی هوا عررری زد و منم سریع تو کونش چپوندم و با حرکات ویبره داخل کوسش تو کونش ارضا شدم و همونجا نگه داشتم ، زهرا کاملا بیحال و ناتوان افتاد کف حموم دستشویی ، خواستم بلندش کنم ببرم تو تخت که حس کردم پاهام داغ شد ، نگاه کردم زهرا داشت میشاشید رو پاهام و ریز میخندید، گفتم : این چه کاریه جنده؟
زهرا : حال میده تو هم رو من بشاش
یعنی چی این دیگه چه فیتیشیه گذاشتمش رو زمین و کیرمو روش گرفتم و شاشیدم رو سروصورتش که دهنشو باز کرد بره تو دهنش ، شاشم میرفت تو دهنش و از اطرافش بیرون میریخت و قورت نمیداد لذت این کار از اولین گایشش بیشتر بود ، تا آخرین قطره رو روش خالی کردم دوش آبگرمو روش گرفتم و با کمک خوش شستمش ، حوله دورش انداختم و فرستادم داخل اتاق و خودمم شستم و اومدم بیرون لباسامو پوشیدم برم اما زهرا بازم داشت فیلمو نگاه میکرد، حموم کردن اثرات مستیشو کم کرده بود و گفت : امشب خیلی بهم حال داد ، فردا نرو
ولی من دیگه کمر برام نمونده بود واقعا توان سکس نداشتم چن لحظه قبل هم فقط چن قطره منی همراه با سوزش خالی کردم که گفتم : خیلی کارام عقب افتاده باید برم
زهرا: خب صبحانه با همیم فقط یادت باشه‌صبح از این سکسمون به مهدی چیزی نگی
من : خیالت راحت
گوشیشو بهم داد و گفت : شمارتو برام بزن
من : چرا
زهرا : مهدی نمیخاد بعد از این اصلا همو ببینیو و ارتباطی داشته باشیم ولی من کاملا بهت نیاز دارم و مورد اعتمادمی
شمارمو زدم و خواستم برم که یه چیزی یادم افتاد و گفتم : راستی ، اون دیلدو رو با خودتون نیارین
زهرا : چرا آخه ،خریدیم که ببریم
من : نه اصلا ، تو فرودگاه از زیر دستگاه میبینن آبرو حیثیتتون میره
زهرا : ای وای چه بد
من رفتم اتاق خودم خوابیدم صبح بعد از صبحاته تو لابی خیلی محترمانه و با تشکر فراوان از هم و زحمات کشیده شده خداحافظی کریدم و به سمت فرودگاه حرکت کردم از همین الان منتظر تماس زهرا هستم، اگر زنگ زد و کانکت شدم براتون مینویسم

نوشته: بهروز

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها