داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

قرارمون چی بود؟

قرارمون چی بود؟

سلام ب همه دوستای انجمن کیر تو کس من خاطره ام قبلا هم یکی از سکس های خشن با نامزدم ارسلان رو نوشته بودم الان اومدم یکی دیگه رو براتون تعریف کنم
خونه عمم اینا دعوت بودیم من ی پسر عمه خیلییی هیزو کثافت دارم که به هیچکس رحم نمیکنه قبل اینکه بریم ارسلان بهم گوش زد کرد که خوب بپوشم و زیاد ارایش نکنم اما من فکر میکردم پسر عمم خونه نیست و حسابی ب خودم رسیدم وقتی رفتیم دیدیم پسر عمم هست ارسلان خیلی عصبی شد و گفت حسابتو برسیم خونه میرسم
خلاصه ک شب برگشتیم خونه چون نامزدیم فعلا مامانم اینا همه اونجا بودن خونه ارسلان اینا موندن شهرامون جداست واسه همون منم خیالم راحت بود که کاری نمیتونه بکنه بقیه میشنون رفتیم اتاق ارسلان گفت:
-فک کردی میتونی از دستم در بری؟
+فعلا که در رفتم بین این همه ادم میخوای چیکار کنی ارسلان ؟
-ببین دعا کن دعا کن مامانت اینا نرن وگرنه دهنت سرویسه من هی بهت میگم نپوووش تنگ نپوووش اون ارایش غلیظو نکن وقتی گوش نمیدی باید ادب شی یا نه؟
+من ک‌نمیدونستم خونست فک کردم رفته
-باشه فعلا بگیر بخواب بعدا میرسم به حسابت
خیلی کرم داشتم بدنم میخارید حشری شده بودم خود ب بخود نمیدونم چرا دلم خواست کاش کسی خونه نبود ارسلان جرم میداد
+عشقمممم؟؟
-هوم؟
+هوم چیه عزیزم من ک دلم واسه لبات تنگ شده
بعد سرمو بردم نزدیک تر نفساش خورد تو صورتم لبامو اروم گذاشتم رو لبای نرمش دستمو بردم رو مردونگیش از رو شلوارش لمس کردم بعد اروم زیر گوشش زمزمه کردم البته با بی رحمی
+میبینم شق کردی ولی نمیتونی کاری کنی میترسی ماما اینا بیان اخیییی عزیزم
-خاطره بس کن مراعات تورو میکنم وگرنه دخلتو آورده بودم بزار مهمونا برن من میدونمو تو
همون لحظه در اتاقو زدن مامان اینا بودن باورم نمیشد اصن امکان نداشت گوشام نمیخواستن بشنون تازه سر شب بود ساعت نه بود یکی از فامیلا زنگ زده بود مامان اینارو واس شام دعوت کرده بود مامانم گفت شمام بیایین تنها نمونین یه لحظه خوشحال شدم ک گیر ارسلان نیوفتادم ولییی
-نه مامان جان من خیلی خستم فردا صب باید بیدار شم خاطره ام میدونی بدون من جایی نمیره ما یکم بعد میخوابیم به شما خوش بگذره و رفتن…
حالا دیگه تنها بودیم و این ینی فاتحه…
-خببب موش کوچولو میببنم از ترس به لرزه افتادی هه
+ک ک کی گفته من خیلی ام خوبم برو بابا
-هیششششش نترس اروم باش
بعدم اروم اروم نزدیک شد تا اینکه رسیدم به دیوار همون طور ک نگاش میکردم گردنمو گرفت و لبامو محکم بوسید خیلی محکم میبوسید نفسم بند اومد ه بود برم گردوند دستامو از پشت بست موهامو گرفت و کشید منو نشوند و کیرشو دراورد بیرون
به کیرش نگاه میکردم که رگاش زده بودن بیرون و اماده جر دادن بود صورتمو با دستش اورد بالا به چشام نگا کرد و کیرشو گرفت تو دستش گذاشت رو دهنم …دهنم بسته بود کیرشو میمالید به لبام و فشار میداد عصبی شد و داد زد
-باااز کن دهنتو خاطره
ترسیدم از دادی که زد بی صدا دهنمو باز کردم سرشو کرد تو دهنم میکی زدم که آهی کشید بیشترشو کرد تو دهنم منم ساک زدم واسش یکم که گذشت هلم داد به پهلو خوردم زمین برم گردوند به پشت کیرشو مالید رو کصم خیس بودم همرو تا ته کرد توم از لذت جیغ ارومی زدم و اون تند تند تلمبه میزد گردنمو گرفت و منو به حالت داگ استایل در اورد کرد توم همزمان با دستش برام میمالید کم مونده بود ارضا شم کثافت نقطه ضعفمو میدونست
-اوووووف خاطره سیر نمیشم ازت دارم پارت میکنم مگه نه؟ جر میخوری خوشت میاد ؟ تو جنده ی منی خاطره جنده ی منییی
همین حرفا کافی بود تا جیغ بزنمو بیوفتم رو زمین ارضا شده بودم دستامو باز کرد و صاف خوابوند منو کیرشو کرد توم تلمبه میزد و گردنمو میمکید دوباره حشری شده بودم دوباره لذت وجودمو گرفته بود سرشو با دستام گرفتم لباشو مکیدم اونم همراهی میکرد و وحشیانه لب می‌گرفتیم و تلمبه میزد هولش دادم اومدم روش کیرشو تنظیم کردم تو کصم میپریدم روش
+آاااخخخ ارسلاننن وااییییی
-جونممم عشقم جووونم ارسلانت داره میکنتت هومم؟ قرارمون چی بود؟؟ که ادب شی ببین زیرم جون دادی پارت کردم
+ارسلان من دارم ااااخ ارسلان من
-چی عزیزم بگو
+ارسلان من دارم دوباره ا ا ارضا م م میشم
و دوباره لرز شدیدی وجودمو فرا گرفت دوباره شدم همزمان با من ارسلانم ابش اومد بعدش اومد بغلم کرد و باهم رفتیم حموم

تمام

نوشته: خاطره

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها