سلام دوستان هر کسی داستانی داره منم داستانی داشتم گفتم بنویسم تا همگی از داستان من هم رو بخونید من کونی خودمو نمی دونم از نظر من کونی کسی هست که با همه رابطه داره به همه میده پیر و جوون نداره فقط می خواد بده ولی من تو اوج دوران بلوغ کارم بود حق زدن فیلم دیدن یا دوست دختر مالوندن .تا یکی از این روز ها با پسر همسایه به نام فرهاد داشتیم صحبت دوست دخترامونو می کردیم که اون همش تو فکر آوردن اونها به خونه بود ولی اونا پا نمی دادن فرهاد بچه خوشتیپ و خوش هیکلی بود د.وست دختر های ما دوتا با هم رفیق بودن بلاخره یه روز که پدر مادر فرهاد نبودن دوتایشونو آوردیم خونه فرهاد اینا . داستان خوب شروع شد صحبت و مشروب و رقص عشق و حال من تو یه اتاق فرهاد تو یه اتاق .تو لب بازی و مالوندن سینه دوست دخترم بود که در باز شد دوست دختر فرهاد بود بیا بریم اینا خیال کردن ما جنده ایم دوست دختر منم طفلی خودشو جمع کرد و آماده شد برای رفتن خوایه مالی های فرهاد جواب نداد و اینا رفتن .دیدم کیر فرهاد شق شده رفتم جلو گفتم گفتم چی شد گفت لب و سینه بازی می کردیم گفتم که از کون بزارم یه دونه زد در گوشم وبقیه ماجرا … با خنده گفتم کسکش کون می خواستی خودم بهت می دادم اینا رو چرا پروندی گفت دارم می ترکم از شق درد خون به مغزم نرسید با خنده رفتم جلوتر برای اولین بار دست زدم به کیرش نیمه خواب بود درجا بلند شد دست انداختم تو شرتش پیش آبش اومده بود
شروع کردم به جق زدن براش که با خجالت گفت یه کم به کونت دست بزنم سریعتر آبم بیاد آخه قرص خورده بودم واسه این جنده خانوم با چشمام یه اکی بهش دادم اونم لپ های کونمو گرفت و شروع به بازی کردن کرد و با یه دستش شلوارشو تا زانو کشید پایین.منم یه تف ریختم رو دستم و به کارم ادامه دادم تا اینکه دست فرهاد از پشت شلوار جین کشی من رفت تو شرتم و سوراخمو پیدا کرد و شروع کرد به گفتن آن قربونش برم چه کونی دا ری تو بره توش چی میشه که من شهوت منو گرفت و همینطور که داشتم براش جق می زدم شلوارمو داد پایین .آب دهنمو که قورت دادم فرهاد یه تف به انگشتش زد و کرد تو سوراخ من انگشت فاکس تا ته رفت بعد دوتا انگشت کرد من فقط نفس نفس میزدم و کیر فرهاد تو دستم بود دیگه جق نمی زدم براش و کامل شل کرده بودم و در اختیار فرهاد همون جور که با سوراخم ور می رفت منو به سمت اتاق خواب خودش برد و رو تخت به صورت دمر خوابوند تو عمرم اونجوری شل نبودم فقط منتظر یه اتفاق خاصی بودم شلوارمو کامل درآورد زیر شکمم یه بالش گذاشت خارش تمام سوراخمو گرفته بود من دمر خوابیده بودم و فرهاد مثل یه جنده قربون صدقه من می رفت که سر یه پماد افتاد پایین و سوراخم ژلی شد و یه کم سرد گفتم چی بود گفت ژل روان کننده برای این جنده خانوم که قسمت تو شد دستام سوراخ مو براش وا کردم کله کیرشو که گذاشت تا نصف اومد داخل .از پشت بغلم کرد و با تلمبه دوم تا ته جا کرد وارد بود و همونجوری نگه داشت که جا وا کنه گفت درد داری گفتم نه گفت آخه داری به یه حرفهای می دی یه چند ثانیه گذشت و با اولین تلمبه و چه کون خوبی داری تو من از خود بی خود شدم تلمبه های آروم و با حرفهای سکسی بود من دو دقیقه ای آبم اومد اما اون که ترامادول انداخته بود زمان برد مثل برده تو دستاش بودم حالت داگی منو کرد ایستاده خم شده به میز منو کرد آبش نیومد تا اینکه دوباره منو خوابوند دوباره کرد تو وبه من گفت که با حرفهای سکسی شهوتشو زیاد کنم که من باهاش همکاری کردم بکن قربون کیرت برم چقدر خوب می کنی من جنده تو ام این کون از این به بعد مال توئه من تک پر تو هستم که فرهاد چنان فشاری بهم داد که از گرمی آب اون و لرزش بدنش منم دوباره آبم اومد کیرشو در نیا ورد و شروع کرد به خوردن گردن من و گفتن عاشقتم تک پر من خیلی قشنگ مخ منو زد …با هم رفتیم حموم ولی من خیلی خجالت می کشیدم حس می کردم دخترم و یکی پرده منو زده تا اینکه زیر دوش بغلم کرد و گفت ما رفیقیم به مرگ مادرم جای درز نمی کنه فقط خودمو خودت تا اینکه یه کم آروم شدم البته تقصیر خودم بود
بگذریم دخترا بعد ها دوباره برگشتن هم من کردمشون هم فرهاد حتی گروپ هم زدیم البته با ترفند آقا فرهاد
بعد اون داستان هم دیگه فرهاد سمت من نیومده ولی خودم دلم می خواست ولی خوب با جق و خاطره اون روز یه جوری حلش می کنم
منتظر کامنت ها در مورد داستان خودم هستم که اصلا کارم درست بوده یا نه وهر چی که خودتون صلاح میدونید بنویسید
نوشته: سعید