داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

عشق مامان سپیده

سلام . اول از همه بگم کسایی که علاقه ای به سکس با محارم ندارن لطفا نخونن. اسم من سامان و 19 سالمه و تک فرزندم. من با خانوادم تو تهران زندگی می کنیم . داستانی که می خوام براتون بگم مربوط میشه به 18 سالگیم ینی پارسال که کنکور داشتم . کار و زندگیم شده بود شبو روز درس خوندن و تنها تفریحی که داشتم این بود که آخر هفته ها با دوستام بیرون می رفتم . خانواده و خصوصا مامانم هم همش گیر میدادن که چرا کم درس می خونی و … . کلا من از وقتی که فهمیدم سکس چیه علاقه ی خاصی به milf یعنی زن های بین 30 تا 43 پیدا کردم و به نظرم زن ها تو این سن خیلی جذاب تر و سکسی تر بودن و به همین خاطر خیلی دوست داشتم با یه زن تو همین رده سنی سکس کنم . حالا یکم از مامانم براتون بگم . اسمش سپیده است یه زن 41 ساله با قد 170 و وزن حدودا 60 کیلو هستش و به خاطر این که همیشه اهل ورزش و باشگاه هستش همیشه هیکلش خوب بوده . سایز سینه هاش 70 ولی به خاطر رو فرم بودن بدنش سینه هاش شل و آویزون نیست بلکه خیلی گرد مثل دو تا انار روی بدنش خود نمایی می کنه . کونش برجستس اما خیلی بزرگ نیست . رنگ موهاش قهوه ای و رنگ چشماش هم قهوه ای هستش و پوستش هم سفیده مثل برف . صورتش هم به نسبت هم سن های خودش خیلی قشنگ و زیبا هستش .مامانم تو بیرون تقریبا حجابشو رعایت می کنه ولی تو خونه خیلی راحت و آزاد می چرخه . مثلا معمولا با یه تاپ کوتاه تا بالایه نافش و یه دامن کوتاه راحت و نازک تو خونه می گرده و حتی بعضی وقتا سوتین و شرت هم تو خونه می پوشید که بابام می گفت :”زشته جلو بچه اینارو می پوشی !!! ولی مامانم می گفت : بزا تو خونه ی خودمون راحت باشیم دیگه . منو مامانم خیلی با هم راحتیم . داستان من از اون جایی شروع میشه که من هر روز ساعت 2 که آموزشگاه تعطیل میشد میومدم خونه برای درس خوندن . توی اتاقم می رفتم و درس و بدبختی شروع میشد . مامانم هم که برام هر از گاهی چایی و یا شیرینی میاورد . یه روز که از آموزشگاه اومده بودم خونه و خیلی خسته بودم رفتم رو تختم و خوابیدم . چون
هوای اتاقم به خاطر شوفاژ گرم شده بود رو خودم پتو ننداختم و طاق باز خوابیدم . فک کنم یه ساعت گذشته بود از خوابیدنم که نور چراغ بالاسرم منو بیدار کرد ولی خودمو بخواب زدم که بیدار نشم برم سر درس . طبق معمول کیرم شق شده بود و منم چون شلوارک پام بود نمی تونستم جمع و جورش کنم . بعد چند لحظه حس کردم یکی تو اتاق هستش . چشام رو نیمه باز کردم که ببینم کیه که دیدم مامانمه و خیره شده به کیره شق من و داره زیره لب یه چیزی میگه که فقط یه تیکشو فهمیدم که گفت : پدر سوخته واسه من شق کرده!! . من فهمیدم که مامان بدش نیومده و انگار کلی هم حال کرده . بعد یه ربع پاشدم رفتم سر درس و اون روز گذشت . مامانم یه روز از باشگاه اومده بود خانه حوالی عصر بود . داشت با بابام جرو بحث می کرد که بابام حوصلش سر رفت و بلند شد رفت بیرون . وقتی بابام رفت مامان رو به من کرد و گفت : ببین سامان هیشکی به حرف های من اهمیت نمیده !! که من گفتم : چی شده مامان واسه خودم تعریف کن . مامانم شروع کرد و گفت : هفته پیش رفتم دکتر برای درد کتفم چون تو باشگاه آسیب دیده بود و دکتر بهم گفت که باید بری ماساژ تا کمرت یکم بهتر شه و یه پماد هم نوشت که بمالم ولی ماساژور باشگاه اصلا خوب نیست و یه درد به بقیه دردات اضافه می کنه و خیلی هم گرون میگره!! من یه دفه یه فکر مثل برق تو ذهنم اومد و پریدم وسط حرفش و گفتم : خوب مامان من واسط این کار رو انجام میدم . مامانم گفت : نمیدونم زشته آخه !! بچه بازی نیستش که !! منم گفتم : مامان من پسرتم زشت نیست که و ما این حرفا رو با هم نداریم و قول میدم خوب ماساژ بدم جوری که خوبه خوب بشی . و بعد از کلی اصرار من مامان قبول کرد. من رفتم نازک ترین شلوارکم پوشیدم و شرت هم پام نکردم که اگه کیرم شق شد کاملا تابلو بشه . مامانم هم دمر رو تخت خوابیده بود و فقط یه شرت و سوتین تنش بود که کار رو واسه من آسون می کرد . شرت و سوتینش ست بود و رنگ مشکی به حالت گیپور توری دار بود که هر کسی با دیدنش حشری میشد . من گفتم : مامان شروع کنیم ؟ که مامان به یه صدای خسته گفت : آره . من رفتم رو لبه ی تخت نشستم و به دستم پماد مالیدم شروع کردم به ماساژ دادن و مالیدن کمر مامان . خیلی نرم و تحریک کننده می مالیدم کمرشو و به صورت مامان نگاه کردم دیدم داره لذت میبره . بعد 5 دقیقه دیدم بند سوتینش خیلی مزاحمه که به مامانم گفتم : می تونم بازش کنم ؟ که گفت : داری شیطون میشیا !!! من گفتم : خوب مزاحمه دیگه و منم غریبه نیستم که!! بالاخره اجازه داد بند سوتینشو باز کنم و کمر سفیدشو به طور کامل لمس کنم . کیرم شق شده بود و داشت منفجر میشد . دستم رو دوباره پماد مالیدم و شروع کردم به مالیدن رون هاش و هی دستمو آروم آروم نزدیکه کسش می کردم . دستمو که رو کسش مالیدم احساس کردم که مامان شرتش خیسه. دقت کردم دیدم مامان چشماشو بسته و داره لبش رو گاز می گیره و آه آه ریزی هم می کرد . فهمیدم که حسابی حشری شده. بعد 10 دقیقه مالیدن بدن مامان بلند شدم و خواستم رو کمرم مامانم بشینم که گفت : ” چی کار می کنی؟ ” گفتم : ” بزا بشینم رو کمرت اونجور مسلط ترم . ” که گفت : ” باشه. ” نشستم رو کمر مامان رو قسمت گودی کمرش ولی وزنمو روش ننداختم که اذیت نشه . هر بار که دستمو می بردم جلو که سر شونه هاشو بمالم کیرم مالیده میشد به کمرش و کلی من حال می کردم و اونم چیزی نمی گفت . کم کم دستامو از کنار بردم و شروع کردم به مالیدن
کنار سینه هاش که عاشقشون بودم. خیلی لذت داشت . منم که دیدم مامان تقریبا چراغ سبز رو داده تیشرتمو در آوردم و انداختم کنار تخت . کم کم خوابیدم رو مامان و کاملا روش دراز کشیدم درحالی که من فقط شلوارکم پام بود و مامانم فقط شرتش تنش بود . و شروع کردم به مالیدن سینه های خوش فرمش. کیرم دقیقا لای چاک کونش بود و هی عقب جلو می کردمش . هر چی بیشتر می گذشت من کیرمو بیشتر فشار میدادم . بعد چند دقیقه بلند شدم و شلوارکمو در آوردم و کیرمو چرب کردم با پماد . دستمو بردم جلو که شرت مامانو در بیارم دیدم چشماش هنوز بسته. خواستم شرتشو در بیارم که دیدم خودش کونشو داد بالا که راحت تر در بیارم . شرتشو در آوردم و بو کشیدم . خیلی بوی خوبی میداد . نگاه کردم دیدم کسش یه کوچولو مو داره ولی در کل تمیز بود . یه بالشت از کنار تخت برداشتم و گذاشتم زیر پاش که کس و کونش مثه غنچه زد بیرون . خواستم برش گردونم ولی گفتم شاید منصرف بشه و تو همون حالت گفتم بهره . کیرمو گذاشتم دمه سوراخ کسش و تنظیم کردم و آروم آروم فرستادم تو . خیلی تنگ و خیس و گرم بود . شروع کردم به تلمبه زدن . بهترین لحظه ی زندگیم بود . یه 10 دقیقه داشتم کس مامانمو می کردم که اون لرزید و ارضا شد . کیرمو کشیدم بیرون و نشستم پایین تخت بین پاهای مامانم . پاهاشو از هم باز کردم و شروع کردم به لیس زدن کسش . تمام آب کسشو خوردم . لبه های کسشو از هم باز کرده بودم و زبونمو توی سوراخ صورتی رنگ کسش فشار میدادم . دیدم آه و اوه مامانم بلند شده و داشت کلی حال می کرد . بلند شدمو یه چک زدم در لپ کون مامان که یه آهههه جانانه کشید . پیش خودم گفتم دیگه الآن وقت رسیدن به آرزومه. از روی میز آرایش مامانم یه کرم چرب کننده برداشتم و شروع کردم به چرب کردن سوراخ کونه برجستش . به اندازه کافی که جا باز کرد شروع کردم به مالیدن کیرم در کون مامان . خواستم بفرستم تو که دیدم اصلا نمیره. فک کنم تا حالا از پشت سکس نداشته بود . به هزار بد بختی کیرمو فرستادم تو سوراخ تنگ کونش . شروع کردم به تلمبه زدن . با هر ضربه ای که میزدم کلی بدن مامانم تکون می خورد و بیشتر می لرزید و صدای آه اوهش بیشتر بلند میشد . دستامو برده بودم زیر بدنش و سینه هاشو تو مشتم گرفته بودم و نوکشو حسابی فشار میدادم . با لب هام کمر و گردنشو بوسه بارون می کردم . بعد از چند دقیقه منم ارضا شدم و آبم رو ریختم تو کون مامان . کیرمو کشیدم بیرون قرمز قرمز شده بود از بس که تنگ بود کون مامانم . دیدم که آب کیرم آروم آروم از سوراخ کون مامانم اومد بیرون و سرازیر شد روی کسش بعدشم ریخت رو تخت . واقعا صحنه ی جذاب و زیبایی بود که میدیدم کون مامانم جلوم قمبل شده و آب کیرم سوراخاشو خیس کرده . دیدم مامانم بی حال رو تخت افتاده و خوابش برده . منم رفتم جلو یه بوس از لپ کون قشنگش کردم و لباسامو جمع کردم و از اتاق اومدم بیرون . اگه خوشتون اومد بازم از سکس هام میگم .
پایان
نوشته: سامان

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها