داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

حشیش و دیگر هیچ

سلام به برو بچ انجمن کیر تو کس. اسمم محمد هستش و خاطره ی خودمو براتون میخوام تعریف کنم. از همون اول دبیرستان مسیر خودمو مشخص کردم و دل دادم به کنکور زبان. اولاش با مخالفت خانواده و معلم ها روبه رو شدم ولی راهمو نمی خواستم عوض کنم. خب بگذریم سخت زبان کار می کردم و تونستم دانشگاه تهران قبول بشم. من اهل یکی از شهر های کوچک آذربایجان غربی هستم و قبل رفتن به دانشگاه از خلاف و حشیش و اینا هیچی سر در نمیاوردم. رفتم دانشگاه و مدتی گذشت و دانشگاه کلا منو عوض کرد. ابتدا با رپ بهرام و هیچکس و سورنا آشنا شدم و فاز یه هیپ هاپی منو گرفت. یه دوست تهرانی داشتم که اسمش مرتضی بود و خیلی صمیمی بودیم و راستشو بگم اون منو وارد این مسیر کرد. کم کم حشیش کشیدن رو یاد گرفتم و دیگه گل و حشیش واسم شده بود یه روتین. بیشتر وقتا با مرتضی چت بودیم و میخندیدیم. خب اکیپمون وسیع تر شد و من با چن نفر دیگه آشنا شدم که یکیشون اسمش مهسا بود و اونم مثل ما بود. بیشتر با مهسا آشنا شدم و فهمیدم که هنر میخونه و رابطه ی ما صمیمی تر شد. اکثر تعطیلی ها با مهسا میرفتم پارک نهج البلاغه و حشیش می زدیم با هم و آهنگ‌ گوش می دادیم. مهسا گیتار میزد و صداشم خیلی عالی بود. یه روز دوستم مرتضی گفت که بریم خونه شون من و مهسا و خودش با دوست دخترش که اسمش الهام بود. ما هم رفتیم و مرتضی ترتیب یه مهمانی خوب رو داده بود. رفتیم اونجا و بعد هر چهار تامون حشیش زدیم و رفتیم تو اتاق. البته ناگفته نمونه که مهسا قبلش کلی واسمون خوند و گیتار زد. اولین بار بود که زیر گرمای یه سقف دستای نازشو می گرفتم و از استرس خبری نبود ‌.توو بغلم نشسته بود و موهای مشکیش بین انگشتام میرقصید. یه مدت به هم خیره شدیم و بعد کم‌ کم شروع کردم خوردن لباش. چشاش خیلی قشنگ شده بود و منو جذب خودش می کرد. بهش گفتم که نمی تونم سکس کنم چون احساس می کنم سکس گرمای خاصی که بودن باهاش میده رو از بین میبره. اونم خیلی خواهان سکس نبود و بیشتر بودن در کنار منو میخواست. دو تا سیگار دود کردیم و حس خوبی که حشیش بهمون داده بود رو بیشتر می کرد. بعد دراز کشیدم و مهسا سرشو رو قلبم گذاشته بود و دیگر متوجه گذر زمان نبودیم و فقط حرف های عاشقونه بهم می زدیم. مرتضی و الهام هم که مشغول سکس بودن و منو مهسا درباره ی آرزوهامون حرف می زدیم. اون روز خیلی خوش گذشت و من و مهسا هنوزم با هم هستیم. من تونستم تو یه آموزشگاه کار پیدا کنم و مهسا هم داره گیتار رو توو یه آموزشگاه کوچیک به بچه ها یاد میده. خیلی دوسش دارم و میخوام چن سال دیگه با هم از ایران بریم و آرزوهامون رو محقق کنیم. ببخشید طولانی شد

نوشته: عاشق

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها