داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

شیرین، زن‌ زیبای پسر عمه ام (۱)

شاید کمتر کلمه یا جمله ای ، بتواند زیبایی و خوشکلی شیرین خانم ،
” زن پسر عمه ام “را بیان ‌کند …
شیرین به تمام معنی کلمه ، “شیرین” واقعی بود، تصادفا هم شیرین ، کورد زبان و اهل کرمانشاه بود، پدرش هم برای تنها دخترش و به یاد بیستون و داستان عاشقانه شیرین و فرهاد ، اسم دخترش را ” شیرین ” گذاشته بود. در زبان کوردی هم شیرین را ” شرین” تلفظ می‌کنند، شیرین زن پسر عمه من و یک شاه کوس واقعی که حدود ۱۸۰ قد و ۸۰ کیلو وزن داشت . شیرین ، قیافه ای بلند قد ، تو پر ، زیبا ، خوش لهجه، و کوردی کرمانشاهی ناز صحبت میکرد، .

شیرین دو سال از من بزرگتر بود ، اون زمان من ۲۴ سال و شیرین ۲۶ سال داشت . قد و وزن من تقریبا با شیرین برابر بود .و حدود یکسال قبل زن پسر عمه من شده بود. یعنی شاهرخ، که کارمند بانک بود .
زندگی جریان داشت و من واقعا شیرین را دوس داشتم . ما در روستا و آنها در مرکز استان زندگی می‌کردند. … ماهی یکبار به روستا می آمدن و هم دیدار و هم تفریح می‌کردند.
بعد دو سال داداش شاهرخ یعنی شاهین که سرباز بود ، در حین خدمت سربازی تصادف کرد و‌ فوت شد . همه اقوام ناراحت بودیم. از روز فوت شاهین تا چهلم ، اکثر اقوام ، برای تسلی دادن به خانواده عمه ام ، خونه اونها بودیم‌ … بک روز قبل از مراسم چهلم ، من هم برای تدارک مراسمات به خونه آنها رفتم. .چهلم برگزار شد و‌ چون مراسم بزرگ و سنگینی بود ، همه خسته و‌کوفته بودیم . خانه ما هم فاصله ی حدود ۱۰۰ کیلومتری از خانه عمه ام داشت ، به اصرار آنها ،شب همونجا ماندم .
خانه عمه ام دو طبقه بود .عمه ام و شوهرش طبقه پایین‌ و پسرعمه و خانمش یعنی شیرین طبقه بالا زندگی می‌کردند. .
قبل تصادف و فوت شاهین ، من رابطه خوب و راحتی همراه با شوخی های معمولی با شیرین و شوهرش داشتم .وقتی به روستا می آمدند، من که مجرد بودم شوخی های زیادی میکردم و بهشون خوش میگذشت.

بعد ازمراسم چهلم‌ .من شب خونه عمه ام ماندم . حدود ساعت ۱۲ شب ،عمه ام یه تشک و‌پتو بهم داد و گفت محسن جان ، اینجا شلوغه و توهم خسته ای ، برو طبقه بالا بخواب . من هم تو هال طبقه دوم‌‌ تشک را پهن کردم و دراز کشیدم . نیمساعت بعد صدای پسر عمه و شیرین را شنیدم که اومدن طبقه بالا . و رفتن ‌تو اتاق خوابشون . نمیدونم چرا ولی درب اتاقشان را کامل نبستند .
یه کم که گذشت ، پچ پچ باهم حرف می‌زدند، حرفهاشون به گوشم می رسید. که شیریمن گفت: .‌چهل روزه سکس نداشتیم و‌خیلی سختی کشیدیم . چون ‌حس و حالش نبوده. و اینجا هم شلوغ بود.
پسر عمه ام ،خیلی آرام صحبت میکرد .کم کم صدای ماچ و بوسه می آمد .من هم مجرد بودم و برام جالب بود که فیلم سکس رایگانی ببینم . گوش هام را ناخودآگاه تیز کردم و می شنیدم :
شیرین: زود باش دارم می میرم .
شاهرخ : آرامتر ، الان پسر دایی ام‌‌ می‌شنود .
شیرین : بزار بشنود من تحمل ندارم ۴۰ روزه سکس نکردیم .
شاهرخ : باشه ، صبر کن ببینم خوابیده ، ؟؟
من ‌خودم را به خواب سنگین زده بودم وچون خیلی نزدیک اتاقشان ‌بودم .‌گوش هام تیزتر شد ند ، کم کم سر وصدا شان شروع شد و مقدمات سکس را فراهم کردند. سکوت مطلق بود ، کوچکترین حرکت و صدایی شنیده میشد . .
زیاد طولش نداند و وارد عملیات اصلی شدند .
صدای فرو رفتن کیر پسر عمه در کوس خیس شیرین را قشنگ شنیدم . رفت وآمد کیرش در کوس شیرین ، دیوانه ام ‌کرده بود . صدای کوس خیس با ملچ وموچ ملچ ملچ می‌آمد.
شیرین: شاهرخ فشار بده . بیشتر فشار بده،
کاش این پسر دایی خر بیشعورت اینجا نبود، تا من راحت تر آه و ناله میکردم .
کیر من در آستانه انفجار بود ، شق و زق و مث گرز .
وحشتناک تحریک شده بودم .
که تو این حین صدای آه و آوه شوهرشیرین بیشتر شد و ارضا شد . شیرین : چقدر زود ارضا شدی ؟
پس من چی ؟ من ارضا نشدم‌. چکار کنم، ؟
شاهرخ : شیرین جانم ، ببخشید نتونستم تحمل کنم . انشاله فردا برات جبران میکنم .
شیرین : فردا نمیخوام ، من الان میخوام .
شاهرخ: آرام باش ،،تو وقتی ارضا میشی ، سر و صدای زیادی میکنی ،که ممکنه پسر دایی بیدار شود ، الان نمیشه .!!!
شیرین: اگر ارضام نکنی الان میرم پیش پسر دایی ات تا با آن کیر بزرگش ارضام کنه !!! توکه نمی‌توانی من ارضا کنی،!!!
متعجب شدم . چرا گفت ” کیر بزرگ ” من ؟ !!!
بعد شیرین پشتش رابه شوهرش کرد و با حالت قهر خوابید. من همون لحظه بخاطر صحبت های شیرین ، ارضا شدم . و شورتم هم کثیف شد . شوهرش رفت دستشویی و برگشت . نیمساعت بعدش من هم رفتم دستشویی ، و خودم را تمیز کردم و رفتم خوابیدم .
صبح ‌ساعت شش، شوهرشیرین بیدار شد و رفت پايين و ساعت ۷ لباس پوشید و سرکار رفت.
حرفها و توهین دیشب شیرین ، بی قرارم کرده بود .‌ هم گفته بود پسر دایی خر بی‌شعورت، ،، هم گفته بود الان میرم تا پسر دایی ات با کیر کلفتش ارضام کنه،،،،

حدود ده دقیقه بعد رفتن شوهرش بیدار شدم ، اول رفتم طبقه پایین نگاه کردم ، دیدم همه خواب هستند ، برگشتم و . دیدم شیرین تو اتاق خواب به شیرین ترین روش ممکن ، یعنی همون حالت دیشب با یه تاب و بدون شورت و سوتین خوابیده و پتوش هم کنار رفته . کوس و کون فوق العاده زیبایش بیرون افتاده بود . ران و باسن قشنگش حالتی خوش نما داشت ، سینه های بزرگ و زیبا . واقعا تمام و کامل زیبا بود . هیچکسی نمی‌توانست از این بدن لخت وزیبا بگذرد… واقعا نمیشد کاری نکنم .
هنوز ساعت ۷ صبح بود و طبقه پایین همه خسته وخواب بودند.
رفتم تو اتاقش . درب اتاق را آرام بستم و‌کلیدش کردم‌.
کنترل هیچ چیز دست عقلم نبود و احساسم تصمیم میگرفت . گفتم هرچه بادا باد .لخت شدم‌ و رفتم پشتش دراز کشیدم ، پتو را رو دوتامون کشیدم. و از پشت بغلش کردم‌.
هر دو پستانش را مالیدم و گردنش را بوسیدم. کم کم‌ کوسش نیمه خیس شد . و در حالت خواب آلود گفت شاهرخ نمیخوام .خوابم میاد. شاهرخ خیلی بدی ، من دیشب سکس میخواستم .
آرام و با صدایی از ته گلو گفتم عزیزم ببخشید و گوشش را خوردم .
قشنگ باسنش را عقب تر داد. کوسش خیس بود . از پشت کیرم را آرام تو کوسش فشار دادم و تا آخر در کوسش فرو بردم . یک لحظه احساس کردم به بزرگی کیرم شک کرد . خواست برگردد که محکم بغلش گرفتم و تلمبه زدم .
ولی بزرگی کیرم سبب شد تلاش کنه که منو ببیند. گردنش را لیس زدم . چشاش را باز کرد .و نگاهی به جلو انداخت و گفت شاهرخ ؟؟؟
آرام ‌گفتم من پسر دایی خر بی‌شعور، شاهرخ هستم. همونی که دیشب گفتی آلان میرم تا ارضام کند… الان همون خر و بی شعور داره ارضات میکنه، . محکم بغلش گرفتم و‌تند تر تلمبه زدم .
تلاش کردخودش را به جلو ببره و از دستم فرار کند . ولی محکم گرفتمش و‌گفتم شیرین خانم به نفعته سکوت کتی .چون دیشب هم‌ ارضا نشدی و از شوهرت ناراحت شدی و بعد هم به من توهین کردی !!!،
پس ساکت باش و لذت ببر …
به حالت دمر خواباندمش، و متکایی زیر شکمش گذاشتم . چون دیشب ارضا شده بودم . خیالم ‌راحت بود که زود ارضا نمیشم . رو باسنش قرار گرفتم و تند تلمبه میزدم . لمبرهای کونش موج می انداخت .
با حالت گریه و در حالیکه اشک از چشماش جاری شده بود ،
گفت توراخدا آرامتر ، دارم پاره میشم .کیرت خیلی کلفته، اصلا فکر نمیکردم اینقدر بزرگ باشه ؟
گفتم چطور دیشب گفتی میرم زیر کیر کلفت پسر دایی ات .؟
کیر منو کجا دیدی؟
گفت ، خسته شدم . بزار تغییر حالت بدم . من هم از روش بلند شذم ،

دراز کشید. و من هم رو شکمش دراز کشیدم و تو‌گوشش حرف می زدم . گفتم کی خر بیشعوره ؟
گفت، غلط کردم !!!
گفتم ، باید بگی ؟
گفت ، تو خر ی !!!
گفتم ، چرا عزیزم ؟؟؟
گفت این کیر مال خره !@@
واقعا جرررر خوردم. پاررره شدم،
گفتم الان جر واقعی میخوری . ولی اول ارضا بشو . !!!
آرام آرام تلمبه زدم و‌گوش وگردنش را خوردم . کم کم حس گرفت . کوسش خیس خیس شد و آبش زباد شد ، دوباره ملچ وملچ می‌کرد. گفتم‌‌‌دیشب صدای ملچ و ملچ کوس تو و‌کیر شاهرخ نگذاشت تا صبح بخوابم .
گفت بیداربودی ؟
گفتم ‌آره خوب !!!
دیشب با صدای ملچ ملچ کوس تو ارضا شدم.
گفتم الان تلاش کن فقط لذت ببری . گفت .بزار من بیام رو کیرت قرار بگیرم . چرخید و من به پشت دراز کشیدم . مث مرد رو‌کیرم نشست و‌خودش تلمبه میزد . دستانش را در دستم گرفتم ، چشاش را بست و‌حس گرفت و تلمبه زد . تا با صدای آه وناله ارضا شد . دهانش را گرفتم تا صداش بیرون نرود .
این دختر واقعا شیرین ناز کرمانشاهی بود گفتم تورا خدا با لهجه کرمانشاهی باهم صحبت کن .
نوبت من شد
وسط پاهاش رفتم و شروع به خوردن کوسش کردم . لیس زدم و لیسیدم. اوهم مو سر منو می‌کشید و فشار میداد .
بعد رفتم رو شکمش قرار گرفتم . پاهاش را تو شکمش جمع کردم.کوسش واقعا زیبا بود . سر کیرم را به کوسش رساندم . لبش را گزید . دستم را جلو دهانش قرار دادم و یکضرب تا آخر وارد کوس نازش کردم.
صداش را خفه کردم .‌و تلمبه زدم .
گفت :
محسن گیان ، تلمبه بزن تو کوس شرین گیانت.
گفت ،
محسن گیان تابستان که آمدیم خانه شما تو روستا ، وقتی در رودخانه شنا میکردی کیرت را دیدم. ،از همون وقت دنبالش بودم . گفتم میشه این کیر مال من بشه!!!
گفت ، دوویت کرمانشاهی(( دختر کرمانشاهی )) محاله چیزی بخواد و به دستش نیا ره !!!
گغتم شرین گیان ، این کیر صاحب ندازه، . پیشکش خودت ،، اصلا همیشه برای خودت!!!
گفت : هی هی تازه پیداش کردم ، شش دانگ و دربست مال خودمه!!!

واقعا من ارضا نمی‌شدم. حدود یک ربع تلمبه زدم . با التماس میگفت ، غلط کردم.‌تو راخدا جررررررر خوردم . تمامش کن محسن گیان…
همون لحظه ارضا شدم و همه آبم را تو کوسش خالی کردم .
بی‌حال افتاد . گفت این کیر بزرگ را از کجا آوردی .خوش بحال زن آینده ات…
ولی رحمم را پر آب کردی ، حامله میشم هااا…
گفتم … کیرمو قابل نداره ، اگر افتخارش بدی و خر بی‌شعورحسابم کتی . تا آخر عمر تقدیمش میکنم بهت .
گفت محسن گیان ، عمرا و هرگز تصور نمیکردم من با کسی غیر از شوهرم بخوابم و سکس کنم .!!! برای تو واقعا جادو شدم !!!
گفتم شیرین میدونی چقدر دوستتت دارم ، افسوس زن شاهرخ هستی .و الا همین الان اقدام میکردم .
گفت فکر کن از این به بعد زنتم ، این کیر اتفاقی وارد زندگیم‌ شد ، ولی میخوامش .
گفت الان طبقه پایین بیدار میشن. برو بیرون .نگران ‌نباش من برات می مانم‌. لبش را گرفتم و سیر بوسیدمش. بعد آرام بلند شدم و رفتم بیرون . خوشبختانه کسی بالا نیامده بود . . سکس ناب و توپی بود. اونقدر خسته بودیم که تا ساعت ۱۲ ظهر خوابیدیم ساعت حدود ۱۲ شیربن اومد پايين و مستقیم رفت حموم . وقتی از حموم بیرون اومد ، آرام گفتم عافیت باشه ، و چشمکی بهش زدم .لباس پوشید و سر سفره نشست و ناهار خوردیم …

شیرین و شیرین ، شیرین گیشت کسم ،

عشق تو شیرین گیان تیشه دا وه دسم،******

ادامه…

نوشته: محسن

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها