داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

سکس پرنیا بعد مدت ها

سلام همگی .
راستش اول قصد نوشتن نداشتم ولی گفتم بد نیست یه بار مرورش کنم .
پرنیا هستم از تهران . 24 سالمه . قدم 170 و وزنم 53
از وقتی یادم میاد همه می گفتن استیلت خوبه و هزار تا حرف دیگه . اینا رو واسه تعریف از خودم نمی گم واسه این می گم که بدونید حرف های بقیه می تونه زندگی یکی و داغون کنه .
خب من از 19 سالگی سکس می کردم . البته فقط از عقب چون نمی خواستم دختریم و از دست بدم .
اما وقتی 21 سالم شد گفتم دیگه توبه و این کار و نمی کنم . جدیدا هم با یه پسری دوست شده بودم به نام هادی . که چندبار هم دعوتم کرد خونه و من هر دفعه دعوتش و به دلیلی رد می کردم . چون می ترسیدم باز هم مثل قبل بشم و ترک عادت موجب مرضه .
یه روزی که توی خونه نشسته بودم ناگهان احساس کردم تمام عضلات بدنم منقبض شده و درد می کنه . یه حال خاص داشتم که بعد ترک سکس هر از گاهی اینجوری می شدم . اما این دفعه وحشتناک بود و فقط دلم می خواست دست یه پسر بهم بخوره .
خب دیگه اینم اوضاع دخترایی مثل منه .
در اولین فرصت زنگ زدم به هادی و حالش و پرسیدم تا بهانه داشته باشم . اونم مثل همیشه تعارف کرد برم پیشش . اخه تنها زندگی می کرد و خانوادش ایران نبودن .
منم کلی کلاس و چرت و پرت که مزاحم می شم و از این تعارف ایرانی ها .
خلاصه قرار شد برم پیشش . ولی واقعا قصد هیچ رابطه خاصی و نداشتم . فقط دلم می خواست بغلم کنه .
با خودم عهد بسته بودم که موهای کسم ونزنم تا اگه کسی خواست باهام باشه منم بهانه داشته باشم .
خلاصه لباس پوشیدم و خیلی شیک رفتم خونه هادی .
اولش که قرار بود لباس عوض کنم یه لحظه عذاب وجدان گرفتم ولی بعد گفتم پری از تو بعیده هاااااااااااااااا .
رفتم توی اتاق و یه دامن کوتاه کتون با یه تاب طوسی پوشیدم که همه جاش سوراخ سوراخ بود . البته مدلش بودااااا
موهامم باز کردم و اومدم بیرون اتاق .
تا هادی چشمش به من افتاد دهنش باز موند . گفت پرنیااااااا گفتم وا شربت بده بخورم تشنمه . یه جوری پیچوندمش .
یه کم کنارم نشست و با هم حرف زدیم . می فهمیدم که نگاهش روی رون پاهامه و همین باعث می شد یه کم موذب باشم .
گفت خب امشبم پیش منی دیگه . منم چون با پدر و مادر هماهنگ بودم که می رم خونه دوستم الهام واسه همین گفتم اره .
ساعت ها گذشت و شام خوردیم و منم همچنان از زیر نگاه های مو شکافانه هادی در می رفتم .
ساعت دیگه 11 شب شده بود و گفت پرنیا بیا بریم بخوابیم خستم . گفتم من که خوابم نمیاد . اونم کلی خندید بهم و گفت بیاااااا
رفتیم توی اتاق خواب پدر و مادرش که یه تخت دو نفره و تلویزیون و میز ارایش و بقیه لوازم بود .
تلویزیون و روشن کردیم و داشتیم می دیدیم که گفت کیمیا سرت و بذار روی دستام بذار موهات و نوازش کنم .
مو نوازش کردن همانا و بقیه ماجرا همانا …
.
.
.
به پهلو خوابیده بود و یه دستش زیر سر من و بود و اون یکی هم گذاشته بود کنارم . نفسش و توی صورتم حس می کردم و یه حال بدی داشتم .
بعد اینکه یه کم نوازشم کرد انگار فهمید که یه کم یه جوری شدم . سرش گذاشت رو صورتم و پیشونیم و بوسید . کاملا نفس هاش توی صورتم می خورد و بیشتر می خواستمش .
یه نگاهی بهم کرد و بعدم دستاش و گذاشت از روی لباس روی سینه هام .
تپش قلبم و دیگه خودم میشنیدم . اخه یه چند ماهی می شد که سکس نداشتم و همین باعث این حالت ها شده بود .
شروع کرد به ماساژ سینه هام . و هر از گاهی یه فشار بیشتری می داد . دیگه کاملا خم شده بود روی من و لب هاش گوش هام و نوازش می کرد . از شما چه پنهون من گوشم وحشتناک حساسه و از حال می رم .
بعدم که دیگه گردنم و می بوسید از خود بی خود بودم . اومدم سراع لب هام و یه لب کوچولو ازم گرفت و خندید و ناگهان خیلی وحشیانه اومد سمت لب هام و اونا رو گاز می گرفت . فرداش که کاملا کبود شده بود و همش رژ می زدم تا معلوم نشه
همینطور انگار توی این دنیا نبود . اومد پایین و از روی لباسم سینه هام و گاز می گرفت اروم و نگاهم می کرد . گفت اجازه هست؟
گفتم اجازه چی؟گفت میشه تاپت و در ارم؟ گفتم اشکال نداره و بعد از در اوردن سینه هام یه جوری می خورد که واقعا از حال می رفتم . سینه هام پهلوم نافم شکمم . خیس خیس شده بود تنم . من همیشه لاس زدن و خیلی دوست داشتم و خیلی ازش لذت می بردم . همین جوری که بالاتنم و تف مالی می کرد به قول خودم رون پام و نوازش می داد . من که می دونستم اون زیر چه خبره . گفتم هادی نه . می گفت با خنده چرا؟ گفتم راستش من نمی خوام . گفت مگه دست خودته؟ یعنی ولت کنم؟
گفتم بابا مو دارررررررررررررم ولم کن . گفت فقط همین؟
کلی امیدوار بودم که این و بگم ولم می کنه ولی نه فایده نداشت . دستم و گرفت و بلندم کرد برد توی حموم . خودش هم لباس هاش و در اورد و با شورت پرید توی حموم . کلی بهش خندیدم که کیرش از زیر شورتش کلی سیخ شده بود .
گفت درش بیار . گفتم واااااااااااااااااااااااااااای نه . دیگه چی ؟
گفت میاری یا بیارم؟؟؟؟؟ گفتم اخه زشته . اخه مو داره . اخه چراغ ها روشنه . به هر حال ما دخترا هر چی هم این کاره باشیم یه حیایی ته وجودمون هست و دوست داریم تو تاریکی سکس کنیم تا کمتر دیده بشیم . به هر حال تسلیم شدم و درش اوردم
گفت فقط همین؟؟؟؟؟؟؟ فکر کردم بافتنیه . یه صندلی اورد و من نشوند روش و تکیه دادم به دیوار و گفت پاهات و وا کن . مردم از خجالت . بعد خودش اروم اروم شروع کرد با ژیلت موهاش و زدن . با یه ظرافتی این کار و می کرد که عاشق نگاه کردنش شدم .
همشم غر می زد که اینجا رو بکش . اون ور و بگیر . بعد یه 5 دقیقه ای سفید و خوشگل شدم . تا اومدم پاشم گفت بشین و دیدم که سرش و داره میاره نزدیک کسم . وای خدا دیوونه داشتم می شدم . زبونش و می چرخوند داخلش و میک می زد . دیگه کاملا بی حال شده بود . اگه دختریمم می گرفت اون لحظه هیچی نمی فهمیدم
یادم نیست چقدر طول کشید ولی اونقدر واسم خورد که ارضا شدم . گفت ارضا شدی؟ گفتم نمی دونم . گفت ای شیطون من که دیدم شدی . بعد گفتم هادی حالا که حیامون پریده تو هم شورتت و در ار بذار نازش کنم مال خودمه خب . اونم یه نگاه شیطنت امیز کرد و بهش کمک کردم تا در اره . منم همونطور که نشسته بودم اول واسش با دستم ماساژ دادم و ساک زدم . سرش و می بوسیدم و خایه هاش و ماساژ می دادم . حسابی سیخ سیخ شده بود . راستش بعد مدت ها کیر خوردن واسم سخت بود ولی با همه سختی واسش خوردم و ابش که داشت میومد یه جیغ کوچیک کشیدم و با دستم فشارش می دادم و ریختم روی سینه هام . بعدم جفتمون اومدیم بیرون .
و مثل دو تا کارگر که ده ساعت کار کردن افتادیم رو تخت . گفت پرنیا از پشت بکنم؟ منم که عاشق این کار گفتم اخه درد داره ولی ایراد نداره .
حولم و باز کردم و خوابیدم به پهلو و با دستم کسم و نگه داشتم که یه بار نره اون وری
یه کم که با کیرش ور رفتم و لب و اینا گرفتیم و دوباره سیخ شد تا ته کرد داخل و من از درد همه ملافه ی روی تخت و جمع کردم اینقدر که چنگ زده بودم .
یه تلمبه ای زد که داشتم می مردما ولی خر ذوق بودم و کیف می کردم . فکر کن یه ده دقیقه ای شد و ابش و همون داخل کونم ریخت و بعدش که درش اورد اینقدر واسم زبونش زد تا دردش کم شد .
و کلی واسم کسم و ماساژ داد و خلاصه بعد یه چن ماهی رابطه بدی نبود . همون شب باعث شد که من بارها و بارها برم پیشش و اخرم با یه دعوای کوچیک بای بای .

همه داستان حقیقی بود . کسی باور کنه یا نه اهمیتی نداره . واسه دل خودم نوشتم .
نظرتون و بگید تا اگه خوشتون اومد از سکس های بعدیم هم بنویسم .
ارزومند لحظه های سکسی شما پرنیا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها