داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

راحیل دوست صمیمی مادرم

صدای نفس هاش هنوز زیر گوشمه ، سینه ی گرد و سفیدش رو هنوز حس می کنم ، اون لحظه هایی که زبونمو می کشیدم روی کسش و اون از تا وجودش ناله میزد و من حریصتر براش زبون می زدم ، تپل بود قد کوتاه ، خوش اندام نبود ولی پر از حس بود ، اولین کسی بود که توی تمام پارتنرهای سکسی که داشتم ، حاضر شدم براش کسش رو بلیسم ، دوست داشت وقتی کسش رو میلیسم با سوراخ کونش ور برم ، دیوونه می شد ، اینا لحظه های کوتاهی از دو سال رابطه من با دوست مادرم بود ، راحیل دوست صمیمی مادرم بود ، رفت و آمد خانوادگی داشتیم ، راهس کمی دور بود از تهرانسر میومد خونه ی ما که انقلاب بود ، من خاله صداش می کردم از به دنیا اومدنم منو میشناخت تا الان ، اولین بارها که بهش حس جنسی پیدا کردم پانزده سالگیم بو د و اون اونموقع سی و هفت هشت سالش بود تا اولین رابطه ی احساسیمون که توی بیست و پنج سالگی من باهاش شکل گرفت و من و اون رسما دوست پسر ، دوست دختر شدیم و اون چهل و هفت هشت سالش بود ، یه به قول خودش پیردختر ، چون ازدواج نکرده بود ، روزای اول فقط بیرون می رفتیم و کافه گردی و شبگردی می کردیم بعد یواش یواش دوستت دارمها و عاشقتما شروع شروع شد.
شب یلدای سال ۹۴ بود که اومد خونه ما و تا دیروقت اونجا موند ، بعد من گفتم می رسونمت ، به مامانم اینا هم گفتم خاله رو برسونم می رم خونه دوستم ، رسیدیم دم خونه و پیاده شد که بره توی آپارتمانش ، دلم طاقت نداشت بهش گفتم راحیل میشه بیام پیشت؟ واقعا نیاز دارم پیشت باشم ، تنها زندگی می کرد ، وقتی بیست سالش بود تو یه تصادف پدر و مادر و برادرش رو از دست میده ، قبول کرد ، رفتم بالا یکم خسته بودیم باهم جا انداختیم روی زمین و خوابیدیم کنار هم ، من یکم قربونت صدقه اش رفتم و عشق بازی کردم ، آهسته لبم رو گذاشتم روی لبش ، و با دست سینه اش رو گرفتم ، زبونش رو هل داد توی دهنم ، منم براش مکیدم ، اولین بار بو بعد این همه وقت ، اومدن و رفتن به خونش می خواستیم سکس کنیم ، دلیل سکس نکردنمون این بود که من واقعا دوسش داشتم و نمی خواستم احساس کنه چون تنهاست و سن بالا و دم دسته ، من می خوامش ، جلوتر می فهمید که واقعا دوسش داشتم ، خلاصه دستم رو کردم زیر شلوارش و شروع کردم مالیدن کسش ، انقدر مالیدم تا خیس شد ، لباسشو در آوردم ، از روی سوتین سینه های گرد و سفیدش رو می مالیدم و هر از گاهی ازش لب می گرفتم ، شلوارش رو در آوردم و از روی شورت براش خوردم ، ناله می کرد ، شورتشو داد پایین و گفت بلیس! من از کس لیسیدن بدم میومد ولی راحیل بود ، فرق داشت ، با حالت چندش شروع کردم ریز ریز زبون زدن ، ناله هاش بیشتر شد ، منو دیوونه کرد ، افتادم به جون کسش و حسابی لیسیدم ، بلند شدم لباسامو در آوردم ، کیرم داشت منفجر میشد ، گذاشتم دم سوراخ کسِ سبزه اش و آهسته آهسته کردم تو ، درد می کشید تا حالا سکس نداشته بود تا اونروز ، آروم آروم کردم که زیاد درد نکشه ، خون نیومد ولی خیلی تنگ بود ، طاق باز بود و من افتاده بودم روش آهسته تلنبه می زدم و اون ناله می کرد ، لباش میخوردم با دستم سینه اش رو میمالیدم ، یهو پاشو حلقه کرد دور کمرم ، من تا ته کردم تو کسش و نگهداشتم ، یکم لرزید و منم یکم عقب جلو کردم ، سریع کشیدم بیرون ، یکم چندشش شد ، گفتم برگرد ، دمر خوابودمش ، کیرمو گذاشتم روی قاچ کونش و عقب جلو کردم تا آبم اومد ، تخمم روی قاچ کونش بود و سر کیرم پایین کمرش ، آبمو خالی کردم تو گودی کمرش ، بینظیر بود ، کنارش بیهوش شدم … من راحیل رو دوست داشتم و باهاش ازدواج کردم ، مادر اینارو ندیدم ، عروسیم فقط برادرم اومد ، اما من تا امروز نتونستم هیچکس رو بعد راحیل تو زندگیم بیارم ، من دوسال با راحیل زندگی کردم بعدش اون هم مثل خانوادش که اونو ترک کردن ، تو یه تصادف منو ترک کرد ، غصه نبودنش رو خاطراتش قابل تحمل می کنه …

نوشته: شاهرخ

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها