داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دریا همون دریا بود 19

همون جوری که دوست داشتم بر هنه شدم . یه نگاهی به اندام خودم انداختم .  دور نوک سینه هام زیاد کبود نبود . همون سفتی و درشتی رو داشت . یه چرخشی هم زده تا باسنمو توی آینه ببینم .. شورتمو پایین کشیدم .. خودم از تماشای باسن خودم لذت می بردم . آخرین باری که با شوهرم فرزین سکس کرده بودم به یکسال قبل بر می گشت چند ماه قبل از مرگش ..بعدش دیگه  حس و حالی نمونده بود … دستمو گذاشتم روی کسم .. چقدر موهاش زیاد و بلند شده بود . فرزین دوست داشت که کسم همیشه براق و بی مو باشه . بعد اون دیگه هیچوقت موهاشو نگرفتم .. نهههههه ..نههههههه این امکان نداره .. دور و بر کسم و روی موهاش یه حالت خیسی و لزجی وجود داشت … فکر کنم از همون کنار دریا این حالت پیش اومده بود … با این که به سکس و هوس و هماغوشی فکر نمی کردم ولی خود به خود این حالت خیسی روی کسم و دور و بر شورتمو خیس کرده بود .. لعنت بر تو پسر ..  نمی ذارم غرورمو بشکنی . نمی ذارم اون جوری که خودت می خوای عمل کنی . این حسی که نسبت به من داری عشق نیست . این یک رویای بچگیه که خودشو به این صورت نشون داده .. من تا چند سال دیگه این فرم و حالت خودمو از دست میدم و تو تازه به اوج جوونی و لذت بردن از زندگی می رسی ..  تازه همه اینا  رو اگه از این فرض بگذرونیم که رضایت خانواده رو بتونیم جلب کنیم ..
 چقدر پشم و پیله های کسم زیاد شده بود .. باشه وقتی این دفعه رفتیم تهرون تمیزش می کنم ..   الان غصه چی رو بخورم ;! من که نمی خوام پیش فرشاد بخوابم … نهههههه .اون اگه نیمه شب بیاد پیشم چی ;! بخواد گستاخ شه ;! اون الان  کجاست …  این دور و بر زنای بد  کاره زیادن . زنایی هستند که از خودشون خونه دارن … نههههه .. امکان نداره .. چرا اجازه دادم که اون تنهایی بره … چرا این موضوع برای من مهمه . نه .. به من چه هر غلطی که می خواد بکنه .. اصلا واسه من اهمیتی نداره . خودمو توی آینه نگاه می کردم . به نظرم اومد  که از خیلی از جوونا جوون ترم . خوشگل تر و خوش پوست ترم . راستش هنوز فکر فرزین از سرم خارج نشده به مرد دیگه ای فکر نمی کردم . فکر نمی کردم که یه روزی  اونم به همین زودی بدون این که بخوام غرق هوس شم . بدون این که بهش فکر کنم . لبه های کسمو به دو سمت بازش کردم تا بتونم قسمتی از داخلشو ببینم .. غرق غرق بود .. اونم بعد از یکی  دو ساعت … مورمورم شد . نه … نههههههه .. این من نیستم . منو ببخش فرزین .. من زن بدی نیستم . اگرم صیغه فرشاد شدم به این خاطر بوده که می خواستم روسری مو بردارم و تا اندازه ای که راحت باشم  و تحریکش نکنم توی خونه ام آزاد باشم .. من نمی خواستم اونو ببوسم .. اون این کارو کرد . تو که خودت می دونی  از بچگی  کنار من بوده …
حس کردم که حرفامو باور نمی کنه . خودمم باور نمی کردم … یه حس خاصی داشتم یه حسی که حتی در مورد فرزین هم نداشتم .. اون اومده بود به خواستگاریم و من از دواج کردم و بعد ها بهش علاقه مند شدم .  چرا دیگه اون حس قدیما رو نسبت به فرشاد ندارم . چرا .. چرا .. نههههه .. من نمی تونم عاشق شده باشم . این خیلی مسخره هست . کجایی لعنتی .. چرا این قدر دیر کردی ; اصلا خوابم نمی برد … خودمو انداختم روی تخت .. هی از این پهلو به اون پهلو می کردم تاثیری نداشت . بازم رفتم جلوی آینه . از خودم خجالت می کشیدم . نمی دونستم از چی دارم فرار می کنم . شایدم می دونستم و نمی خواستم باورش کنم .. اشک تمام صورتمو پوشونده بود … تا این که صدای درو شنیدم ..  سریع مانتومو تنم کردم .. نههههه ..نهههههه  .. این بو رو تا حالا نشنیده بودم . حسش نکرده بودم . یه عطر زنونه خیلی ملایم . نشون می داد که اون با یه دختر بوده و تماس بدنیش اون قدر قوی بوده که عطر تن اونو به خودش گرفته .  صورتمو خشک کردم و دیگه لامپو روشن نکردم ..
 -فرشاد تویی ;
 -نخوابیدی ;
 -چرا خوابیدم تازه بیدار شدم .. نمی دونم چرا . ولی حالا که بیدار شدم دوست دارم که از پشت این پنجره حرکت آبها رو ببینم . هر چندحالا   فقط میشه آبهای کنار ساحل  و کف های سفید امواج شکسته رو دید .
 -کاش میومدی با هم قدم می زدیم
-تو که رفتی بس بود . تازه من میومدم مزاحم حال کردنت می شدم ; دخترای قرتی این دور و برا خیلی زیادن . باید حواست به اونا باشه . 
-برای تو چه فرقی می کنه ..
-آخه تو امانتی .. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها