داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

دانلود فیلترشکن پرسرعت و رایگان برای گوشی های اندروید

کردن پیرزن

با خانواده دوستم ۳۰سال رفت و آمد داشتم، ۲سال بود ک پدر۷۵سالش دوران کهنسالی رو طی می‌کرد و یواش یواش آب میرفت، توی خونه شون پیرمرد همراه با خانمش و خواهر ۳۰سالش زندگی میکردن، هر از گاهی سری بهشون میزدم و واقعا من رو دوست داشتن، عید امسال رفتم دیدنشون، پیرمرد آخرهایش بود، خانمش ک زن نزدیک ب ۷۰ سال رو داره گفت خیلی دوست داشتم بغلت میکردم ولی حیف ک نمیشه، باهاش شوخی کردمو، چند ساعتی اونجا بودم و تمام، گذشت تا ۲ماه بعد پیرمرد ب رحمت خدا رفت، تمامی مجالس رو با قدرت بودم تا بعد از چهلم، تو این بین تشکرات همه ی خانواده می رسید، ۲۰روزی از چهلم گذشته بود که خانم مرحوم زنگ زد و بعد از کلی تشکر خواست منو ببینه، برای عصر قرار گذاشتم و رفتم منزل، بعد از خوش آمد گویی گفت هنوزم دلم میخواد بغلت کنم. منم گفتم جای مادربزرگمه و دستم رو باز کردم به نشانه بغل، اومد توی بغلم ، پیرزنی نحیف و البته گرم، چند ثانیه ای گذشت و گفت توهم منو بغل کن، انجام دادم، گفت احتیاج ب نوازش دارم، پشتش رو مالیدم، اما با تعجب احساس کردم دستش به کیرم میخوره، بهش گفتم حاج خانم ظاهرا بیشتر از نوازش کار داری، نگاهم کرد و گفت، بله، غریبه نیستی ،نیاز به رابطه دارم، چندسالی هست که محرومم و هرچی فکر کردم دیدم فقط به تو میتونم بگم، حالا هم راستش میخوام دستی به سرو گوشم بکشی، خشکم زد، با این سن و بچه‌های ۵۰ساله هنوز دلش میخواد!مردد بودم ولی اشکش در اومده بود، گفتم جهت رضای خدا چشم، بوسیدم و تشکر کردو گفت کی انشالله، گفتم فردا ظهر خوبه، شاد شد و با شیطنت گفت البته، فردا چند مدل کاندوم و لیدوکایین و ژل و ویاگرا خریدم و سر راه ویاگرا خوردمو رسیدم، به خودش رسیده بود و خبری از چادر نبود، بعد از پذيرايي مختصر، گفت میرم توی اتاق حاضر شم، منم لخت شدم و لیدوکایین زدم و چند دقیقه بعد رفتم توی اتاق، نمیدونستم درسته یا نه، با مادر بهترین دوستم. دیدم روی تخت به پهلو دراز کشیده و روش یه چادر انداخته، خجالت میکشد، رفتم پشتش زیر چادر چسبوندم بهش، سینه که چه عرض کنم، لواشک رو شروع کردم به مالیدن، کمی دست به کونش کشیدم و دیدم بدک نیست، چادر رو کنار زدم دیدم پایین تنه ش خوبه، سفید و کشیدس، گفتم بکنم توش؟ سرش رو تکون داد و، کاندوم رو ژل زدم و گذاشتم دم کوسش، نم نمک کردم توش، بد نبود، حس خاصی نداشتم بیشتر گفتم کارش راه بیفته، تا ته کردم توشو، تلمبه زدم، گشاد بود و حال نمیکرد، کاندوم خار درشت خریده بودم، کشیدم روی کیرو، دمرش کردم از پشت کردم توش، تلمبه و تلمبه خوشش اومده بود، کونش رو می‌آورد عقب، تند تند تلمبه میزدم ، روی شکم خوابوندم و لنگاشو دادم بالا، بدک نبود،، تلمبه میزدم و چوچول آویزونش رو میمالیدم خیلی بهش حال میداد، بالاخره بعد از ۱۰دقیقه ک عرقم رو درآورده بود ارضا شد، روی تخت عین ماهی از آب افتاده جول میزد، یکم آروم شد، من آبم نیومده بود، دوباره تلمبه زدم اون ک حساس شده بود، دوباره شروع به لرزش کرد. کاندوم رو در آوردم کردم توش، داغ داغ بود، آبمو آوردم ته کوسش، بی حال افتادیم بغل هم. تا حالا ۳ بار کردمش، خدارو شکر رو اومده، فکر نمیکردم پیرزنم اینقدر حال بده، خدا قسمتتون بکنه

نوشته: ابراهیم

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها