داستان های سکسی | انجمن سکسی کیر تو کس

بیش از سی هزار داستان سکسی

فیلم های سکسی خارجی در MAME85.COM

عکس و کلیپ های سکسی ایرانی در KiR2KOS.NET

ماساژ سکس مادرزنم

سلام من رضام ( اسم ها همگی مستعارهستند). 28 سالمه . چند ماه پیش اثاث کشی داشتیم و مادر زن و پدر زنمم برای کمک اومدن خونمون.همه وسایل را تقریبا بسته بندی کردیم و اخر شب بود که پدر زنم برگشت خونشون از ترس دزد و مادر زنم موند تا فردا صبح بقیه اش را تموم کنه . ساناز زنمم گفت من میرم بخوابم . منم داشتم کارتن ها را می بردم توی حیاط خونه بچینم . مادر زنمم که یه گوشه پذیرایی داشت چادرش را پهن میکرد که بگیره بخوابه روش. توی این زمانی که کارتن ها را می بردم توی حیاط میدیدم که مریم مادر زنم داره پشت پاهاش را ماساژ میده و ساقش را میماله . بهم گفت پماد ویکس دارید خونه ؟ من گفتم نه ولی میگیرم. اصرار میکرد که نه نمیخواد بری خسته ای ولی گفتم داروخانه نزدیکه . با موتور رفتم داروخانه و یه ژل پیروکسیکام براش گرفتم. برگشتم بهش دادم و اونم شروع کردبه مالیدن زانوهاش و ساق پاهاش. منم کارتن ها را گذاشته بودم توی حیاط و برگشتم توی پذیرایی . به مریم گفتم من میرم بخوابم کاری داشتید باز صدام کنید. من هم رفتم پیش ساناز زنم توی اتاق خواب خوابیدم . ساعت سه و چهار بود که از خواب پریدم و متوجه چراغ روشن گوشه پذیرایی و یک سری صدا ها شدم. اروم در اتاق را بستم تا ساناز از خواب بیدار نشه و رفتم توی پذیرایی دیدم مادر زنم داره تلاش میکنه که پشت کمرش را ژل بزنه! منم بهش گفتم مادر کمک میخوای؟ وقتی متوجه من شد پیرهنش را داد پایین و گفت نه . شما بخواب صبح زیاد کار داریم. منم بهش گفتم اگر درد دارید بریم دکتر . خیلی بار سنگین بلند کردی امروز. واقعا داشت از درد کمر به خودش می پیچید. به زور دستش را گرفتم که بلندش کنم ببرمش دکتر . ولی گفت اجازه نداد. گفت اگر امکانش هست این مسکن درد را برام بمال کمرم خودش اثر میگذاره. دکتر هم نهایتا همین را می نویسه. باور کنید اولش توی اون حالت واب و بیدار و خستگی کار فکرهای سکسی به ذهنم خطور نکرد . اما وقتی کمر سفید و کونش را میدیدم کیرم شق شد. مریم یه شلوار و پیراهن دکمه دار مردونه گشاد پوشیده بود . روی شکمش خوابید و کمی پیرهنش را زد بالا و گفت همین پشت کمرم را ژل بزنی کافیه. منم شروع کردم به ژل زدن و مالیدن ژل ها. وسط ماساژ کمرش متوجه شدم سوتین هم نبسته چون سوتینش را گوشه پذیرایی دیدم. شروع کردم بالاتر از کمرش و پشتش را ماساژ دادن از زیر پیرهن تا به کتفش هم رسیدم. دیدم هیچ حرفی نمیزنه و خوشش امده یا شایدم دردش که اروم شده بود خوشش اومده بود. منم پیراهنش را بیشتر دادم بالا . میتونستم گوشه سینه هاش را که روی زمین پهن شده بودن ببینم. مریم 48 سالش بود. پوستش واقعا سفید بود. یه کم تپل بود ولی زشت نبود هیکلش. موقع ماساژ پشتش حتی کناره های سینه هاش را هم لمس میکردم ولی چیزی نگفت . سکوت را شکست و گفت میدونی این چندین ساله کسی ماساژم نداده بود. از فردا میخوام برم یه ماساژور بگیرم بیاد خونه ماساژم بده. منم گفتم خودم هستم نیاز نیست کسی بیاد. گفت بی زحمت پشت ساق پاهام ماساژ بده. یه کم شلوارش را از پایین کشیدم بالا ولی چون تنگ بود از زانوهاش بالاتر نیومد. شروع کردم به ماساژ پشت ساق پاهاش ولی نگاهم به لای پاهاش بود. پاهاش مو داشت. زیاد لذت از ماساژش نمیبردم. ولی نرم بود. بهم گفت اگر پشت ران پاهامم ماساژ بدی دیگه تمومه. احساس گرفتگی دارم اونجاها. گفتم خب نمیشه از روی شلوار بالا تر هم نمیاد این شلواره. گفت درش بیار. منم خشکم زد. گفتم شلوار را دربیارم ؟ خودش توی همون حالت یه کم کشیدش پایین و گفت اره درش بیار. گفتم زشته مادر. ساناز بیدار میشه. گفت وا مگه ناشرع میکنیم. منم شلوارش را کشیدم پایین. شورت سفید پاش بود . شورتش هم رفته بود شکاف کونش و میشد همه کونش را دید. منم شروع کردم به ماساژ از یه طرفم ترس بیدار شدن زنم را داشتم و نگاهم به در اتاق بود. بعد چند ثانیه نگاهم افتاد به کس مریم. شورتش رفته بود بین شکاف کونش و زیاد کسش معلوم نبود. منم رفت بین پاهاش نزدیک کسش را شروع کردم ماساژ دادن جوری که دستم به کسش میخورد. کسش اینقدر خیس شده بود که شرتش خیس شده بودو مشخص بود داره حال میکنه. فکر کنم پدر زنم دیگه نمیتونه بکنش. داشتم دوتا چهار تا میکردم و با خودم فکر میکردم که اگر بکنم کسش چیزی میگه یا نه. دستم را بردم زیر شورتش و شروع کردم به مالیدن کونشو دست کشیدن لای کونش و روی کسش. اه کشید و چشماش خمار شد. ارضا نشد ولی خیلی بهش حال داد. گفت نه دیگه کافیه دستت درد نکنه . منم به شیطنت گفتم مادر جاهای خوبش رسیده بودیم که خندید و گفت برو به جاهای خوب ساناز برس. توی همین حالت بلند شد سرپا و شورتش را میزون کردکه میشد کسش را قشنگ دید زد توش. شلوارش را پوشید و دراز کشید. به منم گفت پاشو برو بخواب صبح کار داریم. منم ترسیدم برم توی اتاق خوابی که ساناز خوابیده بود و رفتم توی یه اتاق دیگه دراز کشیدم . با کیر شق شده خوابیده بودم و همش کس و کون مریم جلوی چشمام بود. شب خیلی خوبی بود برام و خاطره عالی شد ولی اگر میشد بکنمش خیلی بهتر میشد. حتی بعدا هم بهش گفتم مادر ماساژ خواستی فقط به خودم بگو ولی دیگه اجازه نداد ماساژش بدم . فردا هم داشتم از شق درد میمردم موقع اثاث کشی ولی اخر شب با یه ساک ساناز زنم حالم خوب شد. اگر تونستم روزی مادرزنم را بکنم مطمئن باشید براتون میام میگم .

نوشته: رضا

دسته بندی:

بازگشت به صفحه اول وب سایت و لیست تصادفی داستان ها